عملکرد سلمان
1- معرفی امام علی علیه السلام : سلیم بن قیس از سلمان نقل می کند که می فرمود : إِنَّ عَلِیّاً علیه السلام بَابٌ فَتَحَهُ اللَّهُ مَنْ دَخَلَهُ کَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ خَرَجَ مِنْهُ کَانَ کَافِراً؛۲۹ علی علیه السلام دری است که خداوند متعال آن را گشوده است؛ هر کس داخل شود، مؤمن و هر کس خارج شود، کافر است.
بر همین اساس است که سلمان در دفاع از ولایت، هرگونه سختی و خطرات جانی را به خود می خرید.
1- موقعیت شناسی : وقتی عمر بر مسند خلافت نشست، پیشوایان یهود نزد او آمدند و سؤالاتی کردند و عمر از جواب عاجز ماند. آنها گفتند : گواهى مى دهیم که محمد پیغمبر نبوده است و اسلام هم باطل است!
سلمان وضعیت را بسیار حساس و خطرناک دید، برخاست و از آنها خواست آرام باشند و لحظاتی را صبر کنند. سپس نزد امیر بیان حضرت علی علیه السلام آمد و جریان را بیان نمود. حضرت تمام سؤالات آن یهودیها را پاسخ گفتند. تعداد یهودیانى که براى پرسش آمده بودند سه نفر بود که دو نفر از آنها با شنیدن فرمایشات حضرت اسلام اختیار کردند و به یکتایى خدا و رسالت محمد مصطفى صلی الله علیه و آله اقرار نمودند؛ ولی یکى از آنها گفت : سخنان شما تأثیر خود را در دل یاران من گذاشت و آنها ایمان آوردند و درستى پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله را تصدیق کردند؛ اما سؤال دیگرى باقى مانده است که اگر اجازه فرمایى، مطرح کنم؟ او سؤال اصحاب کهف را مطرح کرد و جواب شنید و آنگاه مسلمان شد.۳۰
3- به پا داشتن سنت پیامبر صلی الله علیه و آله : امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبه ای در رابطه با ویژگیهای سلمان می فرماید : خدا او را در آن چه آزمایش کرد پاداش خیر دهد، که کجیها را راست، و بیماریها را درمان، و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله را به پا داشت. ۳۱
4- انجام وظیفه : سلمان در دنیا وظیفة خود را به خوبی انجام داد؛ چراکه امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود : با دامن پاک، و عیبى اندک درگذشت، به نیکیهاى دنیا رسیده و از بدیهاى آن رهایى یافت، و وظایف خود نسبت به پروردگارش را انجام داد. ۳۲
5- حقیقت یابی : وقتی شنید پیامبری ظهور کرده است، برای این که درستی یا نادرستی او برایش ثابت شود، به دنبال نشانه های او می گشت. روزی رسول الله صلی الله علیه و آله بر او وارد شد. او می دانست که یکی از نشانه هاى نبوّت، نپذیرفتن صدقه است؛ لذا موقعیت را مناسب دید، طبق خرمایى را به حضور مبارکش آورد و به عرض رساند : این طبق خرما صدقه اى است که براى شما و یارانتان تقدیم مى شود. حضرت فرمود : صدقه بر من و اهل بیت من حرام است! سلمان طبق را از حضور مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله برداشت. فرداى آن روز که رسول خدا صلی الله علیه و آله به دیدار سلمان رفت، سلمان طبق خرمایى آورد و به عرض رساند : یارسول الله! این طبق خرما هدیه است. حضرت به همراهان خود فرمود : از این طبق بخورید. ۳۳ و این گونه نشانه ای از نبیّ راستین برای سلمان روشن شد.
6- تبعیّت و محبّت : رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : واللّه اگر براى من مردانى بودند که تابع خدا و رسول باشند، از روى خلوص به عدد این گوسفندان، هر آینه دور می کردم بچه خورنده مگسان را از سلطنت. راوى گوید : چون شب شد، سیصد و شصت نفر با آن حضرت به بیعت برخاستند تا جان بر سر این کار نهند. حضرت فرمود : فردا تمامى سرهاى خود را بتراشید و در احجار زیت که نام محلى در خارج از مدینه است، حاضر شوید. چون حضرت سر مبارک تراشیده به محل حاضر شد، غیر ابوذر و مقداد و حذیفه و عمار و سلمان کسى نیامد.۳۴
امام علی علیه السلام فرمود : چون رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رفت، مشغول دفن آن حضرت شدم و پس از فراغ از امرآن حضرت، قسم یاد نمودم که ردا بر دوش نیافکنم؛ مگر براى فریضه نماز، تا آن که قرآن را جمع نمایم. چون قرآن را جمع آورى نمودم دست فاطمه و دو پسر خود حسن و حسین را گرفته و نزد اهل بدر و آنان که در اسلام سابقه داشتند رفتم و ایشان را در حق خود قسم دادم و به یارى خود خواندم؛ اما کسى از ایشان اجابت نکرد؛ مگر چهار نفر: سلمان و عمار و مقداد و ابوذر.۳۵
مردى به سلمان گفت : چرا دوستى تو نسبت به على شدید است؟ پاسخ داد : شنیدم که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله مى فرمود : هر که على را دوست بدارد، مرا دوست داشته است، و هر که با او دشمنى کند، مرا دشمن گرفته است. ۳۶ سلمان عاشق رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام بود.
7- نقل روایات در مدح امیرالمؤمنین علیه السلام و ولایت : شیعه و سنی روایتهای مختلفی دارند که در سلسله راویان آن سلمان قرار دارد.
حدیث وصی بودن حضرت علی علیه السلام را طبرانی از سعید از سلمان و هم چنین ابن حجر در کتاب تهذیب التهذیب از انس بن مالک از سلمان نقل کرده اند.۳۷
هم چنین حدیث نور پیامبر صلی الله علیه و آله را ذهبی در میزان الاعتدال با سندی که منتهی به جناب سلمان می شود، نقل کرده است.۳۸
حدیث علی بن ابی طالب علیه السلام یعسوب مؤمنان است ؛ را طبرانی و بزاز از سلمان نقل می کنند.۳۹
و حدیث اولین کسی که به رسول حق صلی الله علیه و آله ایمان آورد، امیرالمؤمنین علی علیه السلام است. را هیثمى در مجمع( ۴۰) از ابوذر و سلمان نقل کرده است. هم چنین مناوى حدیث مزبور را در شرح فیض القدیر( ۴۱ )نقل کرده و گفته است که طبرانى و بزّاز از ابوذر و سلمان نقل کرده اند و متّقى نیز آن را در کنز العمال( ۴۲) آورده است و مى گوید: طبرانى از سلمان ، ابوذر ، ابن عدى نقل کرده و بیهقى روایت مزبور را از حذیفه نقل کرده است.
8- اطاعت محض از ولایت : از خصوصیات بارز سلمان مطیع محض ولایت بودن است.
پس از این که ابوبکر به خلافت نشست، تنها چهار نفر به علی بن ابی طالب علیه السلام وفادار مانده و بقیه تمرد کردند. راوى می گوید : من از سلمان پرسیدم : آیا همین چهار نفر بر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام اتفاق کرده اند و سایر مردم از آن امام الامم برگشته شیوة تمرد برداشتند؟ سلمان گفت بلى، در آن روز به غیر از من و زبیر بن عوام و مقداد و اباذر کسى دیگر اتفاق به آن سرور نکرد. ۴۳
سلمان می گوید : چون عمر دید که من به موجب حکم ولى مهیمن ساکت گردیدم گفت: اى سلمان! هرگاه تو چنین مطیع و مسلم و منقاد امر و حکم على علیه السلام بودى بایستى که چنان چه اباذر و مقداد که مصاحب تواند و در هنگام بیعت ساکت بودند، تو نیز از امثال این قیل و قال ساکت شده بیعت می کردى. ۴۴
9- برگزاری دروس تفسیر قرآن : سلمان که فقیه ترین انسان بعد از اهل بیت علیهم السلام و تحت تعلیم کامل و مستقیم آنان بود، در کاخ کسری (مدائن) درس تفسیر سورة یوسف برگزار کرده بود، و حتی در آن جا، نماز، به خصوص نماز جمعه برگزار می فرمود و در بعضی از منابع آمده است که اندک اندک مردم از برگزاری جلسة تفسیر با خبر شده و در حدود هزار نفر خود را در این درس حاضر کرده بودند.۴۵
10- انجام مأموریتهای محوله :
الف. ابن حجر در ذیل شرح حال عرفطة بن شمراح جنّى( ۴۶) از بنى نجاح، به نقل از خرائطى در الهواتف ، حدیث مسندى را از سلمان فارسى نقل کرده است که گفت : در یکى از روزهاى بارانى، در مسجد حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله شرفیاب بودیم که صداى السّلام علیک یا رسول الله به گوش رسید. به دنبال آن، جواب پیغمبر صلی الله علیه و آله را نیز شنیدیم. در این هنگام رسول خدا صلی الله علیه و آله از سلام کننده پرسید : تو کیستى؟ جواب داد : من عرفطه ام و به همان نسبى که نقل کردیم خود را معرفى کرد. اینک درحالى که آیین اسلام را پذیرفته ام به حضورتان آمده ام. رسول خدا صلی الله علیه و آله به او خوش آمد گفت و فرمود: خودت را به همان صورتى که دارى ظاهر کن! سلمان گفته است که در این هنگام، پیرمرد خارپشت شکل پرمویى که چهره اش را موى درشت و پر پشتى فراگرفته بود، ظاهر شد. چشمهایش به درازا شکافته بود، دهانى در سینه داشت و نیشهاى درازى از دهانش بیرون آمده بود و در انگشتانش ناخنهاى تیزى بود مانند نیشهاى درندگان! از دیدن عرفطة ، پوست بدن ما به لرزه درآمد. آن پیرمرد خطاب به رسول اکرم صلی الله علیه و آله عرض کرد : یا نبى الله! شخصى را با من همراه کن تا گروهى از مردم مرا به آیین اسلام دعوت کند. و من تعهد مى کنم که او را پس از انجام مأموریتش به سلامت بازگردانم.
ابن حجر گفته است : خرائطى حکایت طولانى همراهى على علیه السلام با او را نقل کرده است که خلاصة آن این است که : حضرت على علیه السلام بر شتر سوار شد و سلمان را نیز در ردیف خود سوار کرد. به راه ادامه دادند تا قدم به بیابانى خشک و بدون علف و درخت (کویر) گذاشتند. حضرت على علیه السلام همواره ذکر خدا مى گفت. در آن بیابان سلمان نماز صبح را با آن پیرمرد به جاى آورد. پس از نماز، حضرت على علیه السلام از جاى برخاست و خطابه اى بیان کرد. طولى نکشید که جنّیان از اطراف بیابان ظاهر شدند. حضرت به خواندن دعایى طولانى پرداخت. در این هنگام، صاعقه اى از آسمان پدیدار شد و بیشتر آنها را که حاضر به پذیرش دین اسلام نبودند، سوزاند و آنهایى که باقى مانده بودند، به دین مبین اسلام اقرار کردند و حضرت على علیه السلام و سلمان به سلامت بازگشتند. حضرت على علیه السلام ماجرا را به طورى که اتفاق افتاده بود به عرض رسول اکرم صلی الله علیه و آله تقدیم داشت و حضرت فرمود : یا على! آن گروه باقیمانده و نسل آنان تا روز قیامت از هیبت و عظمت تو در هراسند!۴۷
ب. راوی می گوید : رسول خدا صلی الله علیه و آله به على علیه السلام و سلمان و اباذر و یک نفر دیگر که گمان مى کنم مقداد بود، دستور داد در مسجد با صداى بلند اعلان کنند : ایمان ندارد کسى که همسایه اش از ظلم او در امان نباشد. آنها به مسجد رفته سه مرتبه با صداى بلند گفتند، سپس پیامبر صلی الله علیه و آله با دستش به چهل منزل از روبرو و پشت سر و سمت راست و سمت چپ اشاره کرد (یعنی اینها جزء همسایه محسوب می شوند).۴۸
11- نشان دادن شجاعت و جرأت در مقابل غیر حق : شجاعت و جرأت حضرت سلمان زبان زد خاص و عام است. زمانی که صداها در گلو ایستاده و نفسها در اختناق شدید پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حبس گردیده بود، جناب سلمان در مجلس ابوبکر بر ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام شهادت داد و حمایت جدی خود را از حضرت اعلام کرد.۴۹
وانگهى سلمان، ابوذر، مقداد و بزرگان صحابه از انصار از بیعت (با ابوبکر) خوددارى کردند.۵۰
از سلمان رحمه الله مروى است که آن جمع شوم (عمر، خالد، مغیره و جمعی دیگر) بعد از بیعت زبیر بر سر من هجوم آوردند و دست و پا و گردن مرا مانند سلعه و کالا در هم پیچیدند و به غایت از روى خشم محکم بستند، چنان چه پنداشتم که تمامى اعضاى مرا در هم شکستند. در آن دم با کمال حیرت و الم و غصه و غم یکى از آن مردم دست مرا از بند گشود و گفت: اى سلمان! خواهى نخواهى بیعت باید نمود، و این حکایات و حرکات به هیچ وجه سود ندارد؛ چون دانستم که آن مطیع رسول در آن باب صادق القول است، من نیز کراهتاً در آن محضر با ابابکر بیعت کردم و بعد از من نیز مقداد، اباذر و زبیر با کمال کراهت بیعت کردند.۵۱
پس از این که سلمان با کراهت و زور بیعت کرد، گفت: امیدوارم که دنیا همیشه بر شما ناخوش و مقطوع و سرور و عیش خوش از شما مرفوع و منزوع باد.۵۲
نقش سلمان در شیعه بودن ایرانیان
سلمان به جهت ایرانی بودن، ارتباط با ایرانیان را بر عهده داشت و حتی برای نشر دین، ترجمة بخشی از قرآن به زبان فارسی را به عهده گرفت. ایشان نامه های حضرت رسول صلی الله علیه و آله به ایرانیان و بالعکس را مدیریت می کرد و زمانی که ایرانیان برای دیدن پیامبر صلی الله علیه و آله می آمدند، به منزل جناب سلمان می رفتند. این ارتباط برای گسترش مکتب تشیع در ایران رابطه ای کلیدی به شمار می رفت؛ چراکه پس از حضرت رسول صلی الله علیه و آله لحظه ای از مولای متقیان، امیرمؤمنان علی علیه السلام جدا نشد و بدون ترس و با شهامتی بی بدیل در مقابل خلفا ایستاد و جملة معروف فارسی او کردید و نکردید زبان زد عام و خاص شد.53
سلمان در فتح قادسیه، وقتی که به ایران برگشته بود، در صف مقدم جهاد حاضر شد و مردم هر منطقه را قبل از جنگ، سه بار به دین اسلام دعوت می کرد و می فرمود : من از شما هستم و به شما علاقه مندم. به اسلام بپیوندید.
گرچه بنیان تشیع در زمان رسول حق پایه گذاری شد؛ ولی از مهم ترین عواملی که باعث تحکیم تشیع گردید، وجود شیعیان راستین و مخلصی هم چون سلمان بود که خدمت به این سفیر الهی را به جان خریدند و در محضر پیامبر حق از هیچ کمکی فروگذار نکردند.
سلمان الخیر همان سلمانی بود که به فرمودة امیرالمؤمنین علی علیه السلام تمامی وجودش خیر بود، و مسلمانى مخلص، مهربان، عادل، زاهد و عالم، که با شجاعت از تشیع دفاع کرد و حقیقت تشیع را برای جهانیان به تصویر کشید. او مطیع بی چون و چرای امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود و امامتش را امری الهی می دانست و به مردم تفهیم می کرد.
** با تشکر از ارسال کننده : جناب آقای محمد مهدی **
موارد بسیاری در زمان خلفا رخ داد که خلفا در برابر سؤالات بیگانگان درمی ماندند و سلمان مردم را به نزد امام علی علیه السلام می برد تا حضرت با پاسخ به سؤالها، آبروی اسلام را حفظ کند و جناب سلمان از این طریق به آگاهی بخشی می پرداخت و مقام علمی امیرالمؤمنین علیه السلام را به مردم نشان می داد. ۵۴
چهار عامل اصلی ایمان، معرفت به اهل بیت علیهم السلام ، شجاعت و موقعیت شناسی در وجود شخصیت کم نظیر سلمان توانست ایشان را در صف مقدم تشیع قرار داده و مقام آن جناب را به اوج برساند.
گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود
پیش پایی به چراغ تو ببینم چه شود
یا رب اندر کنف سایة آن سرو بلند
گر من سوخته یک دم بنشینم چه شود
——————————————————————————–
پی نوشت :
۱) کلیات خزائن الاشعار، سیدعباس جوهری، نشر کتابفروشی تهرانی، مشهد، ۱۳۶۴ ش، ص۲۸٫
۲) مجموعه ورام، آداب و اخلاق در اسلام، محمدرضا عطایی، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ص ۲۸۵٫
۳) مهدى موعود، ترجمه جلد سیزده بحار، علی دوانی، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ص ۴۶۲٫
۴)ن، دار الحدیث، قم، ج ۱، ص ۳۲۹٫
۵) برگرفته از تاریخ طبرى، محمد بن احمد جریر طبری، انتشارات اساطیر، تهران، ج ۳، ص۱۲۵٫
۶) زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام، عزیز الله عطاردی، انتشارات اسلامیه، تهران، ۱۳۹۰ ق، ص ۱۴٫
۷) فغَرَسَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ذَلِکَ النَّخْلِ کُلَّهُ بِیَدِهِ اِلَّا نَخْلَةً وَاحِدَةً غَرَسَهَا عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ، فَاَطْعَمَ النَّخْلُ کُلُّهُ اِلَّا تِلْکَ النَّخْلَةُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: صلی الله علیه و آله مَنْ غَرَسَهَا؟ قِیلَ: عُمَرُ. فَقَلَعَهَا وَ غَرَسَهَا رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله بِیَدِهِ فَاَطْعَمَتْ. ؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، مکتبۀ آیۀ الله المرعشی، قم، ۱۴۰۴ ق، چاپ اول، ج ۱۸، ص ۳۵٫
۸) شیعه در پیشگاه قرآن و اهل بیت علیهم السلام، علی تهرانی، کتابخانه مسجد ولیعصر، تهران، ص۲۱۷٫
۹) بحار الانوار، علامه مجلسی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج ۲۲، ص۳۲۷٫
۱۰) توبه/۱۰۰٫
۱۱) تفسیر صفی، صفی علیشاه حسن بن محمد باقر، انتشارات منوچهری، تهران، ۱۳۷۸ ش، چاپ اول، ص ۳۰٫
۱۲) الملک/ ۲۲٫
۱۳)بخش امامت، ترجمه جلد هفتم بحار الانوار، موسی خسروی، نشر اسلامیه، تهران، ج ۲، ص۱۵٫
۱۴) شیعه در پیشگاه قرآن و اهل بیت علیهم السلام، علی تهرانی، ص ۲۱۵٫
۱۵) مقاله: سلمان فارسی و پیدایش تشیع در ایران، محمد یاسر شافعیان، بانک مقالات عمومی و تخصصی فارسی به آدرس: http://www.Irarticles.net، ص ۸٫
۱۶) منتهی الامال، شیخ عباس قمی، مؤسسه انتشارات هجرت، قم، ۱۳۷۳ ش، چاپ هشتم، قسمت ۳۴۴٫
۱۷) سلمان فارسی استاندار مدائن، احمد صادقی اردستانی، نشر دفتر تبلیغات، قم، ۱۳۷۶ ش، ص۵۲٫
۱۸) احتجاج، طبرسی، ترجمه غفارى مازندرانى، نشر مرتضوی، تهران، چاپ اول، ج ۲، ص ۴۹۲٫
۱۹). همان، ج ۱، ص ۸۹٫
۲۰) نهج الفصاحة، مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلی الله علیه و آله، ابوالقاسم پاینده، نشر دنیای دانش، تهران، ص ۱۳۶٫
۲۱) طرائف الحکم یا اندرزهاى ممتاز، میرزا احمد آشتیانی و شاگردان، نشر کتابخانه صدوق، تهران، چاپ سوم، ۱۳۶۲ ش، ج ۲، ص ۳۴۴٫
۲۲) فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، محمدباقر ساعدی، انتشارات فیروز آبادی، تهران، ۱۳۷۴ ش، ج ۲، ص ۴٫
۲۳) أمالی، صدوق، نشر اعلمی، بیروت، ص۲۵۳؛ و روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، فتال نیشابوری، انتشارات رضی، ج۲، ص ۲۸۲٫
۲۴) منتهی الامال، شیخ عباس قمی، قسمت ۳۴۴٫
۲۵) مهج الدعوات و منهج العبادات، سید بن طاوس، ترجمه طبسى، انتشارات دار الذخائر، قم، چاپ اول، ۱۴۱۱ ق، ص ۲۱۶٫
۲۶) همان، ص ۴۸۳٫
۲۷) فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، محمدباقر ساعدی، ج ۳، ص ۲۷، به نقل از: تاریخ بغداد، خطیب بغدادى، ج ۴، ص ۱۵۸٫
۲۸) فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، محمدباقر ساعدی، ج ۲، ص ۴۶۱٫
۲۹) کتاب سلیم بن قیس الهلالی، موضوع تاریخ صدر اسلام، نشر الهادی، قم، چاپ اول، ۱۴۰۵ق، ص ۸۶۱٫
۳۰) فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، محمدباقر ساعدی، ج ۳، ص ۱۲۹٫
۳۱) نهج البلاغه، سیدرضی، نشر هجرت، قم، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق، خطبه ۲۲۸٫
۳۲) همان.
۳۳) فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، محمدباقر ساعدی، ج ۱، ص ۱۴۱٫
۳۴) نهج الخطابة، سخنان پیامبر و امیرالمؤمنین علیه السلام، فارسى، ج ۲، ص ۴۹٫
۳۵) همان، ص ۴۱۶٫
۳۶) نهج الحق و کشف الصدق، علامه حلی، ترجمه کهنسال، ص ۲۶۹٫
۳۷)فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، محمد باقر ساعدی، ج ۲، ص ۲۱۷٫
۳۸)برگرفته از: همان، ج ۱، ص ۲۹۱٫
۳۹) همان، ج ۱، ص ۳۲۵٫
۴۰) همان، ج ۹، ص ۱۰۲٫
۴۱) همان، ج ۴، ص ۳۵۸٫
۴۲) همان، ج ۶، ص ۱۵۶٫
۴۳) احتجاج، طبرسی، ترجمه غفارى مازندرانى، ج ۱، ص ۳۲۷٫
۴۴) همان، ص ۳۵۳٫
۴۵) سلمان فارسی و پیدایش تشیع در ایران، محمد یاسر شافعیان، ص ۱۲٫
۴۶) الاصابه، ابن حجر، عسقلانی، دارالکتب علمیّه، بیروت، ج ۴، قسم ۱، ص ۲۳۵٫
۴۷) فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، محمدباقر ساعدی، ج ۳، ص۲۲۲٫
۴۸) وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، آل البیت، قم، ج ۱۲، ج ۳، ص ۱۲۶، ح ۱۵۸۳۷٫
۴۹) احتجاج، طبرسی، ترجمه غفارى مازندرانى، ج ۱، ص ۲۹۸٫
۵۰) نهج الحق و کشف الصدق، علامه حلی، ترجمه کهنسال، ص ۲۸۵٫
۵۱) احتجاج، طبرسی، ترجمه غفارى مازندرانى، ج ۱، ص ۳۴۹٫
۵۲) همان، ج ۱، ص ۳۵۰٫
۵۳) یعنی ناشایسته ای را انتخاب کردید و شایستهای را انتخاب نکردید.
۵۴) مقاله: سلمان فارسی و پیدایش تشیع در ایران، احمد صادقی اردستانی، ص۱۰٫
** با تشکر از ارسال کننده : جناب آقای محمد مهدی **
** استفاده با ذکر آدرس منیع http://www.fajr57.ir/ جایز است **