درسی که می توان از دو سال اخیر در خصوص اقتصاد جهانی گرفت این است که هیچ کس نمی تواند برای مدت طولانی قدرت را در بازاری در اختیار داشته باشد. برای سعودی ها، پذیرش محدودیت های قدرت خود باید بسیار دردناک باشد. آنها نمی خواهد آخرین نفری باشند که می فهمند دیگر جاذبه اقتصادی ندارند.
روزنامه «فایننشال تایمز» انگلیس در گزارشی نوشت: سعودی های خود را به نادانی زده اند. اما توافق با روسیه در خصوص تولیدات نفتی، بازار نفت را به سرعت با توازن مواجه نخواهد کرد. افزایش قیمت در هفته گذشته اتفاقی غیر قابل پیش بینی بود. اما آنها خود را به نادانی زده اند و همین مهم است. قدرت پوشالی عربستان در هم شکسته است.
مراحل واقعی برای برقراری توازن در بازار نفت هنوز باید صورت گیرد. تولید عربستان باید کاهش یابد. دیگران نیز ممکن است به این روند ملحق شوند اما کاهش سه میلیون بشکه در روز لازم است و بیشتر آن باید از طرف عربستان سعودی باشد. این روند زمان بر خواهد بود. از بازگشت ایران به بازار نفتی باید استقبال شود. این روند کند خواهد بود و حتی تخمین زده می شود که ایران می تواند 400 هزار بشکه نفت دیگر را به تولید روزانه خود بیافزاید. اما ایران در نهایت باز خواهد گشت. منافع دیگر کشورهای عضو اوپک نظیر ونزوئلا و الجزایر نیز باید در نظر گرفته شود. بی احترامی عربستان به دیگر تولید کنندگان اوپک در طول سال گذشته بسیاری از اتحادهای سنتی را بر هم زده است. این پادشاهی دیگر متحدان چندانی ندارد.
رکود اقتصادی چین و ریاضت اقتصادی در اروپا نیز کمکی به این روند نکرده است. اما رکود پایان می یابد و همزمان با انتخابات پیش رو در فرانسه و آلمان، در کنار تاثیر مخرب بحران مهاجرت، به سیاست های اقتصادی توسعه طلبانه تر باید رسید.
حتی اگر عربستان سعودی باز هم سطح تولید خود را در مقیاس جدی کاهش دهد، برای افزایش قیمت نفت به بیش از 50 دلار به مدت سه سال و یا حتی بیشتر زمان نیاز است. فراتر از آن، رشد بالقوه عرضه هنوز هم بالاتر از تقاضا به نظر می رسد.
در عربستان سعودی، پیامدهای سیاسی آنچه که در طول هفته گذشته اتفاق افتاده هنوز روشن نیست. این تغییر سیاست، تحقیر «علی النعیمی» وزیر نفت عربستان است. قدرت منتقل شده است، گرچه هنوز روشن نشده است که برندگان چه کسانی خواهند بود.
انتقال قدرت در بازار نفت مهمترین موضوع است. سعودی ها قادر نخواهند بود نفت آمریکا را از دور خارج کنند. مشکلات به ویژه برای بخش خدمات قابل توجه بوده است، اما در پایان شرکت ها قادر به کاهش هزینه ها در آمریکا و جاهای دیگر بودند. این صنعت با دو سال کابوس مواجه بود، اما هنوز هم سرپا است.
نیروهای بازار قطعا برندگان انتقال قدرت هستند. قیمت ها در آینده بر اساس تعادل در عرضه و تقاضا و نه بر اساس تصمیمات گرفته شده توسط یک تولید کننده و گروهی از تولید کنندگان تعیین خواهد شد. منابع چندگانه ای برای عرضه بدون هیچ حس کمبودی وجود دارند زیرا تکنولوژی، فرصت های جدیدی را خواهد گشود.
در طرف دیگر بازار، تقاضا به نوعی ثبات رسیده و رشد تقاضا در بازارهای در حال ظهور حتی کاهش نیز داشته است. آخرین آمار و ارقام نشان می دهد که تقاضای چین در ماه دسامبر در مقایسه با زمان مشابه در سال گذشته کاهش یافته است. در سراسر جهان تقاضا همچنان در حال افزایش است اما سرعت آن بسیار کندتر از چیزی است که باید باشد و کل مصرف ممکن است هرگز به رقم 100 میلیون بشکه در روز نرسد.
تعادل در عرضه و تقاضا قیمت را تعیین و تولیدکنندگان را مجبور خواهد کرد تا اگر قیمت ها به کمتر از سطح مورد نظرشان برسد، واکنش نشان دهند. این چشم انداز محدود است و اکثر تولید کنندگان نمی توانند در برابر کاهش تولید برای مدت طولانی تاب بیاورند. تقریبا تمام کشورهای صادرکننده نفت نیاز دارند که تولید و تجارت خود را به حداکثر برسانند. آنها به دام افتاده اند و باید به هر قیمتی که می شود ادامه دهند. تولید کنندگان عاقل به تنوع اقتصادی که از دیرباز آن را کنار گذاشته بودند، باز خواهند گشت. نشانه هایی وجود دارد که عربستان سعودی در حال انجام چنین کاری است. به نظر می رسد روسیه، نیجریه، ونزوئلا و دیگران هنوز هم قادر به چنین تغییری نیستند.
درسی که می توان از دو سال اخیر در خصوص اقتصاد جهانی گرفت این است که هیچ کس نمی تواند برای مدت طولانی قدرت را در بازاری در اختیار داشته باشد. برای سعودی ها، پذیرش محدودیت های قدرت خود باید بسیار دردناک باشد. آنها نمی خواهد آخرین نفری باشند که می فهمند دیگر جاذبه اقتصادی ندارند.
*جماران