تاريخ انتشار: 19 دي 1390 ساعت 20:21:08
نظر بزرگان اهل سنت در باره حادثه كربلا و لعنت نمودن يزيد

حادثه کربلا در میان اهل تسنن موجى ایجاد کرد که زبان و قلم دانشمندان آنان گاه ناخواسته و زمانى با شجاعت به توصیف وتجزیه و تحلیل آن پرداخته است.

 

شوکانى در کتاب «نیل الاوطار»

 

شوکانى در کتاب «نیل الاوطار»در رد بعضى از سخنوران دربارى مى‏گوید : به تحقیق عده‏اى از اهل‏علم افراط ورزیده، چنان حکم کردند که : «حسین(علیه السلام)نوه پیامبر که خداوند از او راضى باشد. نافرمانى‏ یک آدم دائم الخمر را کرده و حرمت‏شریعت‏ یزید بن معاویه را هتک‏ کرده است.» خداوند لعنتشان کند، چه سخنان عجیبى که از شنیدن‏آنها مو بر بدن انسان راست مى‏گردد.

 

تفتازانى در کتاب «شرح العقاید»

 

تفتازانى در کتاب «شرح العقاید» مى‏نویسد : حقیقت این است که رضایت ‏یزید به قتل حسین(علیه السلام)و شاد شدن او بدان خبر و اهانت کردنش به اهل ‏بیت پیامبر(صلی الله علیه وآله)از اخبارى است که‏در معنى متواتر است; هر چند تفاصیل آن متواتر نیست. درباره‏ مقام یزید بلکه درباره ایمان او که لعنت‏خدا بر او و یارانش ‏باد. توافقى نداریم.

 

جاحظ

 

جاحظ مى‏گوید : منکراتى که یزید انجام داد، یعنى قتل حسین(علیه السلام)وبه اسارت گرفتن زن و فرزند او و ترساندن اهل مدینه و منهدم‏ ساختن کعبه، همه اینها بر فسق و قساوت و کینه و نفاق و خروج ازایمان او دلالت مى‏کند.

 

بنابراین، یزید فاسق و ملعون است و کسى که از لعن او جلوگیرى‏کند، نیز ملعون است.

شیخ محمد عبده مى‏گوید : هنگامى که در دنیا حکومت عادلى وجود دارد که هدف آن اقامه شرع و حدود الهى است و در برابر آن ‏حکومتى ستمگر است که مى‏خواهد حکومت عدل را تعطیل کند، بر هرفرد مسلمانى کمک کردن حکومت عدل واجب است و از همین باب است‏ انقلاب امام حسین که در برابر حکومت ‏یزید که خدا او را خوارکند، ایستاد.

 

ابن حجر هیثمى مکى در کتاب «الصواعق المحرقه‏»

 

ابن حجر هیثمى مکى در کتاب «الصواعق المحرقه‏» مى‏نویسد : پسرامام حنبل در مورد لعن یزید از وى پرسید. احمد در جواب گفت : چگونه لعنت نشود کسى که خداوند او را در قرآن لعن کرده است.

 

آن جا که مى‏فرماید :«فهل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فى الارض و تقطعوا ارحامکم ‏اولئک الذین لعنهم‏الله‏» و چه مفاسد و قطع رحمى از آن چه یزید انجام داد، بالاتر است؟!

 

عبدالرزاق مقرم در کتاب «مقتل الحسین‏»

 

عبدالرزاق مقرم در کتاب «مقتل الحسین‏» مى‏گوید : به تحقیق‏گروهى از علما از جمله قاضى ابویعلى و حافظ ابن الجوزى وتفتازانى و سیوطى در مورد کفر یزید نظر قطعى داده‏اند و باصداقت تمام لعن او را جایز شمرده‏اند.

 

مولف کتاب «شذرات الذهب‏» مى‏نویسد : در مورد لعن یزید، احمدبن حنبل دو قول دارد که در یکى تلویح و در دیگرى تصریح به لعن ‏او مى‏کند. مالک و ابوحنیفه نیز هر کدام هم‏ تلویحا و هم تصریحا یزید را لعنت کرده‏اند و به راستى چرا این‏گونه نباشد و حال‏آن که او فردى قمار باز و دائم الخمر بود.

 

سبط بن جوزى

 

از سبط بن جوزى در مورد لعن یزید پرسیده شد. او در جواب گفت : احمد حنبل لعن او را تجویز کرده است، ما نیز به خاطر جنایاتى‏ که درباره پسر دختر رسول خدا مرتکب شد، او را دوست نداریم; واگر کسى به این حد راضى نمى‏شود، ما هم مى‏گوییم اصل، لعنت کردن ‏یزید است.

 

امام شافعى

 

حادثه کربلا چنان در قلوب نفوذ کرد که بسیارى از بزرگان اهل‏تسنن آن را در قالب شعر مطرح ساخته، اندوه خویش را ابرازکردند. امام شافعى که در دوستى اهل ‏بیت زبان زد است. درباره ‏نهضت کربلا چنین سروده است :

 

قتیل بلا جرم کان قمیصه صبیغ بماء الارجوان خصیب نصلى على المختار من آل هاشم و نوذى بنیه ان ذاک عجیب لئن کان ذنبى حب آل محمد(صلی الله علیه وآله) فذلک ذنب لست عنه اتوب هم شفعائى یوم حشرى و موقفى و بغضهم للشافعى ذنوب

 

حسین(علیه السلام)کشته‏اى بى گناه است که پیراهن او به خونش رنگین شده وعجب از ما مردم آن است که از یک طرف به آل پیامبر درودمى‏فرستیم و از سوى دیگر فرزندانش را به قتل مى‏رسانیم و اذیت ‏مى‏کنیم!

 

اگر گناه من دوستى اهل‏بیت پیامبر است، پس من هیچ‏گاه از آن‏توبه نمى‏کنم. اهل‏بیت پیامبر(علیهم السلام)در روز محشر شفیعان من هستند واگر نسبت‏به آنان دشمنى داشته باشم، گناهى نابخشودنى است.

 

منبع : onya.net2

 

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=6992
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.