تاريخ انتشار: 04 بهمن 1394 ساعت 15:37:36
اگر از این فضولی ها کنی با بیل سرت را خرد می‏ کنم!

مرحوم میرزای قمی که در همین قم بود خیلی مورد ارادت مردم بود گویی که مردم او را می ‏پرستیدند.
یکی از این رعیتها و زارعها که دیگر فدوی میرزا بود، آرزو می‏ کرد که روزی میرزا پا به خانه او بگذارد. روزی میرزا به کلبه او رفت. میرزا می‏ خواست او را امتحان کند. به او گفت آیا اگر من فرمان بدهم که تو همه مزرعه‏ ات را به فلان کس بده می‏ دهی؟ گفت: به روی چشم، هرچه بگویید اطاعت می‏ کنم. میرزا کم کم حرف را کشید به اینکه اگر من بگویم زنت را طلاق بده می ‏دهی؟ گفت: هرچه شما امر بفرمایید. گفت اگر بگویم این فرزندت را به کلی طرد کن آیا این کار را می ‏کنی؟ گفت: هرچه شما امر کنید.
میرزا گفت: اگر من به تو بگویم اصلًا خدایی نیست و دین هم دروغ است چه می‏ گویی؟! مرد روستایی یکدفعه برافروخته شد و گفت: اگر از این فضولی ها کنی با همین بیل سرت را خرد می ‏کنم!
او در عقیده خودش آنقدر راسخ است که اگر همان کسی که حاضر است به فرمان او از زن و بچه و مال و هرچه که دارد دست بکشد به او بگوید از این اعتقاد، خودت را تخلیه کن، با بیل می‏ زند و سر او را خرد می‏ کند.

شهید مطهری، درس‌ های اسفار، ج1، ص159

  تعداد بازديدها: 1169
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=69715
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.