بسم اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
::درس سی و هشتم به تاریخ:23 مهر 94
::قرار چهل روزه : نماز اول وقت
::قرار روز : السلام علیک یا اباعبدلله
::هدیه به : امام حسین علیه السلام
::تدبر در سوره مبارکه : شرح/بخش دوم
سورة الشرح
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ أَ لَمْ نَشرَحْ لَك صدْرَك(1) وَ وَضعْنَا عَنك وِزْرَك(2) الَّذِى أَنقَض ظهْرَك(3) وَ رَفَعْنَا لَك ذِكْرَك(4) فَإِنَّ مَعَ الْعُسرِ يُسراً(5) إِنَّ مَعَ الْعُسرِ يُسراً(6) فَإِذَا فَرَغْت فَانصب(7)وَ إِلى رَبِّك فَارْغَب(8)
بنام خداوند بخشنده مهربان
1 -آيا ما سينه تو را گشاده نساختيم ؟
2 -و بار سنگين را از تو بر نداشتيم ؟
3 -همان بارى كه سخت بر پشت تو سنگينى مىكرد.
4 -و آوازه تو را بلند كرديم.
5 -بنابر اين مسلما با سختى آسانى است.
6 -و مسلما با سختى آسانى است.
7 -پس هنگامى كه از كار مهمى فارغ مىشوى به مهم ديگرى پرداز!
8 -و به سوى پروردگارت توجه كن.
تدبر:
ما تو را مشمول انواع نعمت ها ساختيم/
لحن آيات آميخته با لطف و محبت فوق العاده پروردگار و تسلى و دلدارى پيغمبر اكرم (ص) است.
در نخستين آيه به مهمترين موهبت الهى اشاره كرده مى فرمايد : آيا ما سينه تو را گشاده نساختيم ( ا لم نشرح لك صدرك).
نشرح از ماده شرح در اصل به گفته راغب در مفردات به معنى گسترش دادن قطعات گوشت و توليد ورقه هاى نازكتر است سپس مى افزايد منظور از شرح صدر گسترش آن به وسيله نور الهى و سكينه و آرامش خداداد مى باشد و بعد مى گويد شرح دادن مشكلات سخن به معنى گسترش آن و توضيح معانى مخفى است به هر حال شك نيست كه منظور از شرح صدر در اينجا معنى كنائى آن است و آن توسعه دادن به روح و فكر پيامبر است و اين توسعه مى تواند مفهوم وسيعى داشته باشد كه هم وسعت علمى پيامبر را از طريق وحى و رسالت شامل گردد و هم بسط و گسترش تحمل و استقامت او در برابر لجاجت ها و كارشكني هاى دشمنان و مخالفان.
و لذا هنگامى كه موسى بن عمران ماموريت دعوت فرعون طغيانگر را پيدا مى كند اذهب الى فرعون انه طغى بلافاصله عرض مى كند رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى خداوندا سينهام را گشاده ساز و كار را بر من آسان كن ( طه 25 - 26).
و در جائى ديگر خطاب به پيغمبر اكرم (ص) آمده است فاصبر لحكم ربك و لا تكن كصاحب الحوت اكنون كه چنين است منتظر فرمان پروردگارت باش استقامت و شكيبائى كن و مانند يونس مباش ( كه بر اثر ترك شكيبائى لازم گرفتار آنهمه مشكلات و مرارت شد ) ( قلم - 48 ) .
شرح صدر در حقيقت نقطه مقابل ضيق صدر است چنانكه در آيه 97 سوره حجر مى خوانيم و لقد نعلم انك يضيق صدرك بما يقولون : ما مى دانيم كه سينه تو بخاطر گفتگوهاى ( مغرضانه ) آنها تنگ مى شود اصولا هيچ رهبر بزرگى نمى تواند بدون شرح صدر به مبارزه با مشكلات رود و آنكس كه رسالتش از همه عظيم تر است ( مانند پيغمبر اكرم ) شرح صدر او بايد از همه بيشتر باشد طوفانها آرامش اقيانوس روح او را بر هم نزند مشكلات او را به زانو در نياورد كارشكني هاى دشمنان مايوسش نسازد سؤالات از مسائل پيچيده او را در تنگنا قرار ندهد و اين عظيمترين هديه الهى به رسول الله بود .
لذا در حديثى آمده است كه پيامبر مىفرمايد : من تقاضائى از پروردگارم كردم و دوست مى داشتم اين تقاضا را نمى كردم عرض كردم خداوندا پيامبران قبل از من بعضى جريان باد در اختيارشان قرار دادى ، و بعضى مردگان را زنده مى كردند ، خداوند به من فرمود : آيا تو يتيم نبودى پناهت دادم ؟ گفتم آرى ،
فرمود : آيا گمشده نبودى هدايتت كردم ؟ عرض كردم : آرى ، اى پروردگار ! فرمود : آيا سينه تو را گشاده ، و پشتت را سبكبار نكردم ؟ عرض كردم : آرى اى پروردگار ! اين نشان مى دهد كه نعمت شرح صدر ما فوق معجزات انبيا است ، و به راستى اگر كسى حالات پيامبر (ص) را دقيقا مطالعه كند و ميزان شرح صدر او را در حوادث سخت و پيچيده دوران عمرش بنگرد يقين مى كند كه اين از طريق عادى ممكن نيست ، اين يك تاييد الهى و ربانى است .
در اينجا بعضى گفته اند كه منظور از شرح صدر همان حادثه اى است كه در طفوليت يا جوانى پيغمبر (ص) واقع شد كه فرشتگان آسمان آمدند و سينه او را شكافتند و قلبش را بيرون آورده شستشو دادند ، و آن را از علم و دانش و رأفت و رحمت پر كردند.
بديهى است كه منظور از اين حديث اين قلب جسمانى نيست ، بلكه كنايه و اشارهاى است به امدادهاى الهى از نظر روحى و تقويت عزم و اراده پيغمبر و پاكسازى او از هر گونه نقايص اخلاقى و وسوسه هاى شيطانى.
ولی به هر حال دليلى نداريم كه آيه مورد بحث اشاره به خصوص اين ماجرا باشد ، بلكه مفهومى گسترده و وسيع دارد كه اين داستان ممكن است مصداقى از آن محسوب شود.
و به خاطر همين شرح صدر بود كه پيامبر (ص) به عالىترين وجهى مشكلات رسالت را پشت سر گذاشت ، و وظائف خود را در اين طريق به خوبى انجام داد.
سپس به ذكر موهبت ديگرى از مواهب عظيم خود به پيامبر (ص) پرداخته مىافزايد : آيا ما بار سنگين را از تو برنداشتيم ! ؟ ( و وضعنا عنك وزرك).
همان بارى كه سخت بر پشت تو سنگينى مى كرد ( الذى انقض ظهرك ) .
وزر در لغت به معنى سنگينى است ، واژه وزير نيز از همين معنى مشتق شده است ، چون بارهاى سنگين حكومت را بر دوش مىكشد ، و گناهان را نيز به همين جهت وزر گويند چرا كه بار سنگينى است بر دوش گنهكار.
انقض از ماده نقض به معنى گشودن گره طناب ، يا جدا كردن قسمتهاى به هم فشرده ساختمان است ، و انتقاض به صدائى گفته مى شود كه به هنگام جدا شدن قطعات ساختمان از يكديگر بگوش مىرسد ، و يا صداى مهره هاى كمر به هنگامى كه زير بار سنگينى قرار مى گيرد.
اين كلمه در مورد شكستن پيمانها و قراردادها نيز به كار مىرود و مىگويند فلان كس نقض عهد كرد .
به اين ترتيب آيه فوق مىگويد : خداوند آن بار سنگين و كمرشكن را از تو برداشت.
اين كدام بار بود كه خداوند از پشت پيامبرش برداشت ؟ قرائن آيات به خوبى نشان مى دهد كه منظور همان مشكلات رسالت و نبوت ، و دعوت به سوى توحيد و يكتاپرستى ، و برچيدن آثار فساد از آن محيط بسيار آلوده بوده است ، نه تنها پيغمبر اسلام (ص) كه همه پيغمبران در آغاز دعوت با چنين مشكلات عظيمى روبرو بودند ، و تنها با امدادهاى الهى بر آنها پيروز مى شدند ، منتها شرائط محيط و زمان پيغمبر اسلام (ص) از جهاتى سختتر و سنگينتر بود .
بعضى نيز وزر را به معنى بار سنگين وحى در آغاز نزول ، تفسير كرده اند.بعضى نيز به ضلالت و گمراهى و لجاج و عناد مشركان.و بعضى به اذيت و آزار فوق العاده آنها.و بعضى به اندوه ناشى از وفات عمويش ابو طالب و همسرش خديجه و بالاخره بعضى به مساله عصمت و پاكى از گناه تفسير كرده اند.ولى ظاهرا همان تفسير اول از همه مناسبتر است ، و اينها شاخ و برگى براى آن محسوب مى شود.و در سومين موهبت مى فرمايد:ما آوازه تو را بلند كرديم ( و رفعنا لك ذكرك).
نام تو همراه اسلام و نام قرآن همه جا پيچيد ، و از آن بهتر اينكه نام تو در كنار نام الله هر صبح و شام بر فراز ماذنه ها و هنگام اذان برده مى شود ، و شهادت به رسالت تو ، در كنار شهادت به توحيد و يگانگى خداوند نشان اسلام ، و دليل پذيرش اين آئين پاك است.
چه افتخارى از اين برتر ، و رفعت مقامى از اين بالاتر تصور مى شود ؟ ! در حديثى از پيغمبر اكرم (ص) در تفسير اين آيه مى خوانيم كه فرمود : جبرئيل به من گفت : خداوند متعال مىگويد : هنگامىكه نام من برده مىشود نام تو نيز همراه من ذكر مى شود ( و در عظمت مقام تو همين بس).
تعبير به لك ( براى تو ) تاكيدى است بر اينكه نام و آوازه پيامبر را على رغم تمام آن كارشكني ها و دشمنى ها بلند ساخت.
در اينجا سؤالى مطرح است كه اين سوره در مكه نازل شده در حالى كه گسترش اسلام ، و حل مشكلات رسالت ، و برداشتن بارهاى سنگين از دوش پيامبر (ص) و بلند شدن آوازه او در اقطار جهان ، در مدينه واقع شد.
در پاسخ اين سؤال بعضى گفته اند : منظور اين است كه بشارت آن قبلا به پيامبر (ص) داده شد ، و همان بود كه بار اندوه و غم را از دل او برداشت ، و گاه گفته اند : فعل ماضى در اينجا معنى مستقبل را مى بخشد ، و نويدى است نسبت به آينده .
ولى حق اين است كه قسمتى از اين امور در مكه مخصوصا در اواخر دوران سيزده ساله اى كه پيغمبر اكرم (ص) در مكه مشغول به دعوت مردم بود تحقق يافت ، ايمان در قلوب عده زيادى نفوذ كرد ، و مشكلات نسبة كمتر شد اسم و آوازه پيغمبر اكرم (ص) ، همه جا پيچيد ، و زمينه براى پيروزي هاى بزرگ آينده فراهم گشت .
جالب اينكه حسان بن ثابت شاعر معروف پيامبر (ص) در مدح آن حضرت به مضمون همين آيه در شكل زيبائى اشاره كرده ، مى گويد : و ضم الاله اسم النبى الى اسمه اذا قال فى الخمس المؤذن اشهد و شق له من اسمه ليجله فذو العرش محمود و هذا محمد خداوند اسم پيامبر را به اسم خود ضميمه كرد در آن هنگام كه مؤذن در پنج نوبت اشهد ... مى گويد.
در آيه بعد به پيامبرش مهمترين بشارت را مىدهد و انوار اميد را بر قلب پاكش مىپاشد ، و مىفرمايد : قطعا با سختى آسانى است ( فان مع العسر يسرى ) باز تاكيد مى كند قطعا با سختى آسانى است ( ان مع العسر يسرى ) غم مخور مشكلات و سختي ها به اين صورت باقى نمى ماند ، كارشكني هاى دشمنان براى هميشه ادامه نخواهد يافت ، و محروميت هاى مادى و مشكلات اقتصادى و فقر مسلمين به همين صورت ادامه نمى يابد.
آنكس كه تحمل مشكلات كند ، و در برابر طوفانها ايستادگى به خرج دهد روزى ميوه شيرين آن را مى چشد ، روزى كه فرياد دشمنان خاموش ، كارشكني ها بى رنگ ، جادههاى پيشرفت و تكامل صاف ، و پيمودن مسير حق آسان خواهد شد .
گرچه بعضى از مفسران اين آيات را اشاره به فقر مالى عمومى مسلمانان در آغاز ظهور اسلام شمردهاند ، ولى گستردگى مفهوم آيات همه مشكلات را شامل مى شود ، اين دو آيه به صورتى مطرح شده كه اختصاص به شخص پيامبر اكرم (ص) و زمان آن حضرت نيز ندارد و بلكه به صورت يك قاعده كلى و به عنوان تعليلى بر مباحث سابق مطرح است ، و به همه انسانهاى مؤمن مخلص و تلاشگر نويد مى دهد كه هميشه در كنار سختي ها آسانيها است ، حتى تعبير به بعد نمىكند بلكه تعبير به مع كه نشانه همراهى است مى كند .
آرى چنين است كه با هر مشكلى آسانى آميخته ، و با هر صعوبتى سهولتى همراه است ، و اين دو هميشه با هم بوده و با هم خواهند بود.
والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته
ف - پورسلطان