بسم اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
::درس سی ام به تاریخ: 25 شهریور 94
::قرار چهل روزه : نماز اول وقت
::قرار روز :یا خالِقُ یا رازِقُ
::هدیه به : حضرت عیسی علیه السلام
::تدبر در سوره مبارکه : علق / بخش دوم
محتوا و فضيلت سوره:
مشهور در ميان مفسران اين است كه اين سوره نخستين سوره اى است كه بر پيغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله نازل شده، و محتواى آن نيز مؤيد همين معنى است.
در آغاز به پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله دستور قرائت و تلاوت مى دهد و سپس از آفرينش اين انسان با عظمت، از يك قطعه خون بى ارزش، سخن مى گويد.
در مرحله بعد از تكامل انسان در پرتو لطف و كرم پروردگار، و آشنائى او به علم و دانش و قلم بحث مىكند.
و در مرحله بعد، از انسان هاى ناسپاسى كه على رغم اين همه موهبت و اكرام الهى راه طغيان را پيش مى گيرند سخن به ميان مى آورد.
و سر انجام به مجازات دردناك كسانى كه مانع هدايت مردم و اعمال نيك اند اشاره مى كند و سوره را با دستور سجده و تقرب به درگاه پروردگار پايان مى دهد.
در فضيلت تلاوت اين سوره از امام صادق عليه السّلام نقل شده است كه فرمود:
«هر كس در روز يا شب سوره «اقرا باسم ربّك» را بخواند، و در همان شب يا روز بميرد شهيد از دنيا رفته است و خداوند او را شهيد مبعوث مى كند و در صف شهيدان جاى مى دهد، و در قيامت همچون كسى است كه با شمشير در راه خدا همراه پيامبر خدا جهاد كرده است.»
شأن نزول:
در روايات آمده است كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به كوه «حرا» رفته بود جبرئيل آمد و گفت: اى محمّد بخوان! پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: من قرائت كننده نيستم.
جبرئيل او را در آغوش گرفت و فشرد، و بار ديگر گفت: بخوان! پيامبر صلّى اللّه عليه و آله همان جواب را تكرار كرد، بار دوم نيز جبرئيل اين كار را كرد، و همان جواب را شنيد، و در سومين بار گفت: (اقرأ باسم ربك الذى خلق ...) (تا آخر آيات پنج گانه(
اين سخن را گفت و از ديده پيامبر صلّى اللّه عليه و آله پنهان شد.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله كه با دريافت نخستين اشعه وحى سخت خسته شده بود به سراغ خديجه آمده، و فرمود: «زمّلونى و دثّرونى مرا بپوشانيد و جامهاى بر من بيفكنيد تا استراحت كنم».
«طبرسى» در «مجمع البيان» نيز نقل مىكند كه: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به خديجه فرمود: هنگامى كه تنها مىشوم ندائى مى شنوم (و نگرانم!(
خديجه عرض كرد: خداوند جز خير در باره تو كارى نخواهد كرد، چرا كه به خدا سوگند تو امانت را ادا مىكنى، صله رحم به جا مىآورى، در سخن گفتن راستگو هستى.
«خديجه» مىگويد: بعد از اين ماجرا ما به سراغ «ورقة بن نوفل» رفتيم (او از آگاهان عرب و عمو زاده خديجه بود) رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله آنچه را ديده بود براى «ورقه» بيان كرد، ورقه گفت: هنگامى كه آن منادى به سراغ تو مى آيد دقت كن ببين چه مى شنوى؟ سپس براى من نقل كن.
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در خلوتگاه خود اين را شنيد كه مى گويد: اى محمّد بگو: بسم اللّه الرّحمن الرّحيم الحمد للّه ربّ العالمين- تا- و لا الضّالّين، و بگو: لا اله الّا اللّه، سپس حضرت به سراغ ورقه آمد و مطلب را براى او بازگو كرد.
«ورقه» گفت: بشارت بر تو، باز هم بشارت بر تو، من گواهى مىدهم تو همان هستى كه «عيسى بن مريم» بشارت داده است! و تو شريعتى همچون «موسى» دارى تو پيامبر مرسلى، و به زودى بعد از اين روز مأمور به جهاد مىشوى و اگر من آن روز را درك كنم در كنار تو جهاد خواهم كرد! هنگامى كه «ورقه» از دنيا رفت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «من اين روحانى را در بهشت (بهشت برزخى) ديدم در حالى كه لباس حرير بر تن داشت، زيرا او به من ايمان آورد و مرا تصديق كرد».
البته در بعضى از كلمات مفسرين، يا كتب تاريخ، مطالب ناموزونى در باره اين فصل از زندگى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به چشم مى خورد كه مسلما از احاديث مجعول و اسرائيليات است.
به نظر مى رسد اين گونه روايات ضعيف و ركيك، ساخته و پرداخته دشمنان اسلام است كه خواسته اند هم اسلام را زير سؤال برند و هم شخص پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله را.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
ف - پورسلطان