پایگاه اطلاع رسانی جماران نوشت :
بیست سال پیش،در شب 25 دسامبر سال 1991 میلادی بدون بروز خشونت و خونریزی میخائیل گورباچف ، رئیس جمهور اتحاد جماهیر شوروی و دبیرکل حزب کمونیست شوروی از کلیه مقام های خود استعفا داد؛وقتی در تعطیلات به سر می برد، توسط عده ای دستگیر و زندانی شد و به دنبال آن پایان عمر اتحاد جماهیر شوروی اعلام گردید!
زمانی که گورباچف به مسکو بازگشت،یلتسین در رأس نیروهای اصلاح طلب قرار گرفته بود.حکومت کمونیستی شوروی که با یک انقلاب خونبار ایجاد شده بود، بدون خون ريزي خاتمه یافته و به تاریخ می پیوندد.
هنگام استعفای میخائیل گورباچف سربازان روس در حال برافراشتن پرچم 3 رنگ آبی،سفید و قرمز روسیه قبل از انقلاب کمونیستی سال 1917 میلادی بر فراز کرملین بودند. اتحاد شوروی در واقع دیگر وجود خارجی نداشت.
چند روز قبل،در روز 21 دسامبر سال 1991 میلادی رهبران 11 جمهوری شوروی در یک جلسه در شهر آلماآتی قزاقستان مرگ اتحاد جماهیرشوروی را اعلام کرده بودند.بوریس یلتسین به عنوان رئیس جمهور فدراسیون روسیه مهار قدرت در بزرگترین جمهوری سابق شوروی را به دست گرفته بود.
در سالگرد رحلت حضرت امام خمینی طی مصاحبهای با خبرنگار واحد مرکزی خبر در مسکو از این که به هشدارهای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران 3 سال قبل از فروپاشی شوروی بیاعتنائی کرده بود،اظهار تأسف کرد و گفت :
«مخاطب پیام آیتالله خمینی از نظر من، همه اعصار در طول تاریخ بود.» وی افزود «زمانی که من این پیام را دریافت کردم احساس کردم که شخصی که این پیام را نوشته بود متفکر و دلسوز برای سرنوشت جهان است. من از مطالعه این پیام استنباط کردم که او کسی است که برای جهان نگران است و مایل است من انقلاب اسلامی را بیشتر بشناسم و درک کنم.»
گورباچف سپس با تشریح نابسامانی های اقتصادی و سیاسی روسیه تصریح کرد :«اگر ما پیشگویی های آیتالله خمینی را در آن پیام جدی میگرفتیم امروز قطعاً شاهد چنین وضعیتی نبودیم.»
گورباچف در مصاحبه خود به روابط روسیه با غرب اشاره و تصریح کرد که «اقتصاد روسیه از همان ابتدا در حال ریزش و سقوط بود و ما در واقع نمیتوانستیم همگام با غرب عمل کنیم. ما از جنگ سرد صرف نظر کرده و شروع به برقراری روابط با کشورها نمودیم. اما غربیها در این نبرد، پیروز شدند.»
گورباچف آخرین صدر هیات رئیسه اتحاد جماهیر شوروی دست به اصلاحات و تغییراتی در قطب کمونیستی جهان زده بود . تحلیلگران سیاسی و رهبران جهان غرب هیچ یک باور نداشتند که این تحولات نظام الحادی 70 ساله کمونیسم را در شوروی از بیخ و بن برخواهد کند.حداکثر چیزی که در آن شرایط پیش بینی می شد آن بود که رهبران کرملین نظام تازه ای از اردوگاه کمونیسم با رهبریت محدودتر شوروی پدید آورند.در همان ایام در 11/10/1367 بود که امام خمینی،طی نامه ای خطاب به گورباچف چنین پیش بینی کردند:«از این پس کمونیسم را باید در موزه های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد.»
حضرت امام خمینی (س)در همین نامه به وضوح نسبت به در غلطیدن روس ها به سمت سرمایه داری غرب و فریب خوردن از آمریکا هشدار داد و با پیش کشیدن مسائل عمیق فلسفی و عرفانی از گورباچف خواست که به جای امید بستن به ماده پرستی غرب، به خدا و مذهب روی آورد.
گورباچف بعد از شنیدن دقیق و درک پیام امام خمینی گفت "از فرستادن نامه امام خمینی تشکر می کنم، در فرصت مناسب جواب آن را خواهم داد."و در واکنش به نامه گفت:«مضمون آن را به علمای شوروی اعلام می داریم. ما قانون آزادی ایمان را در دستِ تصویب داریم.من پیش تر گفتم با داشتن ایدئولوژی های مختلف، می توان با حُسن همجواری در کنار هم زندگی کرد.»
پس از آن گورباچف گفت:در سیاست بینالمللی، ما پیرو یک اصل اساسی هستیم یعنی اصل احترام به آزادی انتخاب برای هر انسان و هر ملت. نتیجتاً کشور ما و تمامی ملت ما ازانقلاب بزرگ شما حسن استقبال کرده است.استبداد شاهنشاهی در ایران مردم خود را استثمار کرده و از روش های واقعاً بربریت استفاده میکرده و شرافت و آبروی ملت خود راپایمال کرده برای جلب رضایت نیروهای خارجی. انقلاب شما انتخاب ملت شما بوده است و ما از این همیشه پشتیبانی کرده و میکنیم.
گورباچف در پیام خود نوشت:«ملت ما نیز انتخاب خود را به عمل آورده و این در سال 1917 بود. در رهگذر ما، هم مشکلات بزرگی بود و هم موفقیتهای چشمگیری بوده. هم اشتباهات وخیمی بوده است و هم نقض حقوق بشر بوده که ما با این اشتباهات خود را اصلاح میکنیم و آن را محکوم میکنیم. علیرغم تمامی مشکلات، ما از دستاوردهای خود توانستیم دفاع کنیم چون انتخاب مردم راست بوده است. میخواستم به استحضارتان برسانم که مساله آزادی انتخاب در دستور روز زندگی بینالمللی کنونی نیز هست.
تحولات عظیمی در جهان، اخیراً پدید آمده و فکر میکنیم میشود گفت که ما در آستانه یک نظام جدید اقتصادی و سیاسی قرار داریم. دورنمای خوبی برای از بین بردن سلاح شیمیایی باز شده است وهمینطور دورنمای خوبی برای جلوگیری از تقابل نظامی دولتها، اما این هدیه امپریالیست ها نیست، این اراده ملتهاست و اراده زمان است. چاره دیگری وجود ندارد، مسابقه تسلیحاتی و آوردن آن به فضا منجر به فاجعه بشریت خواهد بود. در مناطق مختلف دنیا مناقشات خونین دارند به پایان میرسند.»
پس از آن بود که امام در واکنش به پاسخ نامه گورباچف که توسط "ادوارد شواردنادزه" وزیر خارجه وقت شوروی،در هفتم اسفند ماه 1367 در حسینیه جماران تهران تسلیم ایشان شد،خطاب به وی گفت:«به ایشان بگویید که من میخواستم جلوی شما یک فضای بزرگتر باز کنم. من میخواستم دریچهای به دنیای بزرگ، یعنی دنیای بعد ازمرگ که دنیای جاوید است را برای آقای گورباچف باز نمایم و محور اصلی پیام من آن بود. امیدوارم بار دیگر ایشان در این زمینه تلاش نمایند.»
گورباچف هشدار امام خمینی(س) را جدی نگرفت و در نتیجه عواقب ناشی از این بیتوجهی همان گونه که در پیام ایشان پیشبینی شده بود، تحقق یافت و دهه 1990 قدرت وی به نقطه پایان خود رسید. درها باز شدند و همه دولت های کمونیستی از میان رفتند. گورباچف با مشکلاتی که خود در پی اصلاحات به وجود آورده بود، مواجه شد.اتحاد شوروی در پی تغییرات قطعی،معلق بود.
و اما مردی که میراث استالین و لنین را واژگون ساخته بود،در سال 1931 در دهکده کوچک پریولنوی واقع در جنوب جمهوری فدراسیون روسیه چشم به جهان گشود.
پدربزرگ وی برای سازمان دهی یک مزرعه اشتراکی (اصل کار استالین) تلاش فراوان به عمل آورد.
وقتی در سال 1950 یعنی پنج سال پس از پایان جنگ جهانی، برای تحصیل به مسکو عزیمت کرد،دید که«همه چیز به خرابه ای مبدل گردیده است.» در دانشگاه ایالتی مسکو به تحصیل در رشته حقوق پرداخت،به سمت آئین استالین گرایش یافت.
در سال 1970 به عنوان اولین منشی ایالتی انتخاب گردید. او توجه حامیان اصلی حزب را به خود معطوف و در سال 1978 با لئونید برژنف(رئیس حزب) ملاقات کرد و کمتراز یک ماه پس از آن تصمیم گرفته شد، از او به عنوان یکی از مهره های اصلی استفاده شود.دوران تصدی اندروپوف بسیار کوتاه بود و پس از مرگ وی در سال 1984 گارد قدیمی حزب در آخرین عملکرد کونستانیتن چرنکوی 72 ساله را به عنوان دبیر اصلی حزب انتخاب کرد. چرنکو در طول همین سالها به قدری بیمار بود که بیشترگورباچف (معاون وی) قدرت سیاسی حکومت بر کشور را در دست داشت.
در مارس 1985، از نظر اداری دبیر اصلی حزب انتخاب شد. کمی پس از آن شوروی دو اصل خط مشی جدید گورباچف یعنی همان گلاسنوست (glasnost) وپرستوریکا (perestroika )را فراگرفت. گلاسنوست یا «فضای باز سیاسی» برای اولین بار بر آزادی مطبوعات و مردم در بیان مشکلات اجتماعی تأکید می کرد. خط مشی دوم به معنای «اصلاحات» به لحاظ عملی کار بسیار سختی بود.
وی در ابتدا احساس می کرد که با جایگزین کردن افراد کارآمد به جای مسؤولین بی کفایت،پرداخت پاداش های قابل ملاحظه برای بهره وری بیشتر و تقلیل دادن مصرف مشروبات الکلی می تواند ساختار جدیدی را به وجود آورد.دو سال بعد دریافت که مشکلات عمیق تر از آن است که به نظر می رسید.
گورباچف در روابط خود با اروپای شرقی بسیار موفق بود.مدت های زیادی حاکمان این سرزمین ها تصور می کردند که خشونت برادران بزرگتر آنها در مسکو جایگزین حقانیت سیاسی و لنینیستی شده است، ولی ناگهان مرد شماره یک کاخ کرملین اعلام کرد که از آنها حمایت نخواهد کرد و این رژیم ها خود باید در جستجوی راهی برای ارتباط با مردم خویش باشند.از این رو واقعه شگفت انگیز سال 1989 که طی آن روند جدایی دولت های کمونیستی اروپای شرقی مانند مجارستان،آلمان شرقی،چکسلواکی و حتی بلغارستان یکی پس از دیگری به وقوع پیوست.