یکی از آنها به زن گفت : مهمان سر زده نمی خواهید ؟ زن جواب داد بفرمایید. ولی یکی از آنها گفت برو و با شوهرت هم مشورت کن شاید او راضی نباشد.

 زن و مرد مهمان نواز لحظاتی بعد دم در آمدند و خواهش کردند تا هر سه پیرمرد وارد خانه شوند. اما یکی از آنها گفت : فقط یکی از ما ها می تواند وارد منزل شود اسم ما به ترتیب ثروت، خوشبختی و عشق است . بهتر است تصمیم بگیرید کدام یک از ما وارد منزل شما شویم .

 در این حال دختر خانواده هم به جمع آنها پیوست و داستان را شنید.

 مرد گفت : ثروت بهتر است چون یک عمر در راحتی و رفاه خواهیم بود.

زن گفت: خوشبختی بر همه چیز مقدم است.

دخترک گفت : زندگی بدون عشق معنی ندارد و بعد از بحثی طولانی تصمیم گرفتند تا از عشق دعوت کنند تا وارد خانه آنها شود ولی در کمال تعجب دیدند که هر سه پیرمرد وارد خانه شدند.

مرد پرسید ولی قرار بود یکی از شما وارد خانه شود، عشق جواب داد اگر شما ثروت یا خوشبختی را انتخاب می کردید آنها به تنهایی وارد زندگی شما می شدند اما با انتخاب عشق، هر جا که عشق وارد شود ثروت و خوشبختی هم وارد می شود.

** باتشكر از ارسال كننده : جناب آقاي محمد تبريك **