عقیقِ یمن را نشان کرده اند
وقیحانه آتشفشان کرده اند
دیارِ تمدّن، چو ویرانکده
شده زیر و بم، شهر تا دهکده
سعودی، توهّم زده فرعون است
ولو اینکه فرمانبرِ صهیون است
ز کردارِ ننگینِ قومِ وهب
رسیده است جانِ صبوری به لب
همان غاصبِ بیتِ امنِ خدا
به تن کرده از خونِ مُسلم ردا
بسی کشته شد، خُرد و پیر و جوان
به دست پلیدان و نابخردان
همانان که سودای دین کرده اند
بر آیاتِ حق بدعت آورده اند
زدودند حُرمت ز ماهِ حرام
نبردند بویی ز مشی و مرام
ستاندند چون خُلق و خویِ یزید
کس از او شقی تر در عالم ندید
یقین دان، ز اصل و نَسَب سامی اند
که نامی ترین نامِ بدنامی اند
سفیرانِ یبداد و ویرانی اند
چو اجدادِ خونخوارشان جانی اند
هنوزم جهانِ عرب خفته است
کزین ظلم ها بر نیاشفته است
الا ملّتِ سرفرازِ یمن
بپیچید طومارِ این اهرمن
شما زاده ی مالکِ اشترید
وزین استقامت در عالم سرید
اویسی که نامش بُود افتخار
شفیعِ شما نزدِ پروردگار
دلیران، رسول(ص) و علی(ع) یارتان
خدای مهاجر نگهدارتان
1394/2/29- تهران