قطره ای از دریای بیکران رحمت رسول عالمیان مرحوم كليني از امام(سلام الله عليه) نقل ميكند كه در يكي از جبهههاي جنگ سيلي آمد و بين رسول اکرم(صلوات الله علیه) و سپاهيانش فاصله شد. نيروهاي رزمي حضرت در آن طرف قرار گرفتند و حضرت تنها ماند. دشمن هم فرصت را مغتنم شمرد و يكي از آنها خود را كنار حضرت رساند.شمشير كشيد و گفت: «مَن يُنجيك منّي» سپاهيانت كه آن طرف هستند تو تنهايي بين شمشير من و تو هيچ فاصلهاي نيست چه كسي تو را نجات ميدهد؟حضرت در كمال شهامت و قدرت و طمأنينه فرمود: «ربّي و ربّك» يعني بين اين شمشير تيز و برهنه تو و سرِ من،قدرت غيبي فاصله است.
در همین حال آن شخصي كه مشرك بود سُر خورد و افتاد و خودش يك طرف و شمشيرش يك طرف افتاد. حضرت برخاست و بالاي سر او شمشير كشيده فرمودند: «مَن يُنجيك» حالا تو را چه كسي از دست من نجات ميدهد؟عرض كرد: «جودك و كَرَمُك» كَرم و بزرگواري تو!حضرت فرمود:برو بخشيدم!!اين پيغمبر است اين ميشود ﴿رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ﴾ اين ميشود ﴿لاَ تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ﴾ اين ميشود ﴿عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَي﴾ اين ميشود كسي كه هنگام قبض روح، عزرائيل(سلام الله عليه) از پيغمبر اجازه ميخواهد.
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی،درس اخلاق
|