قرآن داروي دردهاي بي درمان است و نهج البلاغه چراغ راه عارفان و شايستگان . براي روشن ضميران و عارفان طريق الهي كه انسي با نهج البلاغه دارند اين يك امر واضح است كه علاوه بر اين كه اين كتاب طريق بلاغت و فصاحت و سخنوري است و مافوق كلام خلق و مادون كلام خالق است در حقيقت راه سعادت نيز هست.
در جاي جاي نهج البلاغه توجه امام به اصول انساني و رموز زندگي موج مي زند. امام معتقد بود كه مسلمان كسي است كه قبل از مسلماني انسان باشد و انسان كسي است كه حدود وظايف و حقوق خود را چه فردي و چه اجتماعي خوب بشناسد و همان گونه كه وظايف خود را به درستي و صميميت انجام مي دهد حقوق انساني خود را حفظ و مطالبه كند و همان طور كه به حقوق ديگران تجاوز نمي كند در برابر هر متجاوزي بايستد.
هنگامي كه نهج البلاغه را از لحاظ كمال روحي رواني اجتماعي و فردي ملاحظه مي كنيم راه ها و جايگاه هاي سعادت افراد جامعه در آن آشكار است و به قول شهيد مطهري امام (عليه السّلام) كتابي شگفت را به يادگار گذاشته است كتابي كه ضامن سعادت انساني است ؛ اما براي جوامع يا افرادي كه دچار تورم خود طبيعي نشده باشند و حتي از ديدگاه مكتب هايي كه براي بشريت آغاز و انجامي جز همين خاك تيره و تكاپويي جز براي گسترش خود طبيعي سراغ ندارند علي (عليه السّلام) و نهج البلاغه اش هرگز قابل شناخت و هضم نخواهد بود. به همين علت علامه محمدتقي جعفري رسالت انساني را به عنوان موضوع و مقدمه اي بر ترجمه و تفسير نهج البلاغه پي مي گيرد و به بررسي انديشه هاي لطيف و باورداشت هاي متعالي نهج البلاغه كه ضامن سعادت انسانها است مي پردازد و تا آن جا مي رسد كه عشق پرستش را به عنوان سعادت روحي در لابه لاي نهج البلاغه برجسته مي كند اما علي (عليه السّلام) را نماينده اين رسالت كلي معرفي مي نمايد و او را انساني سعادتمند بر پهنه هستي مي نگرد كه اين سعادت را به ديگران ارزاني مي دارد.
ديگر اين كه بدون مشاهده عظمت الهي و بدون تجلي حق در دل هيچ انساني نمي تواند آن همه شيفتگي و بي قراري و محبت الهي را دارا شود و گرايش و عبادت خود را ما فوق مجراي معامله گري قرار دهد. او است كه مي گويد:
الهي ! ما عبدتك خوفا من عقابك ولا رغبه في ثوابك ولكن وجدتك اهلا للعباده فعبدتك.
ضرورت پرداختن به نهج البلاغه در عصر حاضر
اهميت نهج البلاغه به عنوان يكي از متون اساسي ديني حكومتي و زمامداري در عصري كه پيشرفت تحقيق و بررسي در اصول و مباني نظري و عملي سياست و حكومت با رويكرد جديد به متون اصيل ديني مشهود است بر كسي پوشيده نيست. سياست به هر معنا كه باشد (شاخه اي از «علم» يا منظومه اي از «عمل») در اين كتاب بهتر قابل رديابي است ؛ زيرا بازگشت نظري و عملي به ميراث اسلامي ـ سياسي از لوازم بالندگي تفكر و انديشه جديد است و مهم ترين زيربناي اين ميراث بزرگ سيره معصومين (عليه السّلام) به ويژه سيره حكومتي امام علي (عليه السّلام) كه بخش عمده آن را نهج البلاغه در بردارد است. مباني و خط مشي هاي حكومتي آن امام همام در محورهاي چون فرهنگ سازي ، مشروعيت سازي توزيع قدرت نظم و امنيت توزيع كالا و خدمات (تامين رفاه و آسايش) است.
يكي از راه كارهاي مهم كه در حفظ نظام ديني و بقاي آن تاثير به سزايي دارد عملكرد مطلوب آن و حل مشكلات و معضلات جامعه در عرصه هاي مختلف براساس مباني اصيل اسلامي است.
از اين رو بر همگان از رهبران كارگزاران نخبگان و آحاد مردم لازم است كه سعي بليغ خود را براي موفقيت هرچه بيش تر حكومت اسلامي مبذول دارند. مسلما يكي از راه هاي كارآمدي نظام بازشناسي مباني فكري و ارزش هايي است كه نظام اسلامي از آن ناشي شده است تا بتوان با الگوبرداري صحيح و متناسب با زمان نظام اسلامي را در جهان گسترش داده حكومت نمونه مولي الموحدين علي بن ابي طالب (عليه السّلام) را الگويي تمام عيار براي همه عدالت پيشگان و آزادگان عالم به ويژه براي كارگزاران نظام اسلامي معرفي كرد.
امام علي (عليه السّلام) به عنوان يك انسان كامل به موضوعات و مسائل اجتماعي سياسي و فرهنگي پرداخته و چشم اندازهاي گران قدر خويش را در دوران حكومت پنج ساله خود عرضه كرده است و نهج البلاغه مملو از مباحث نظري و عملي در عرصه سياست و حكومت است. دوران كوتاه حكومت علي (عليه السّلام) نمايشگاهي از حكمت عملي و نظري است كه در نظر جهانيان قرار گرفته است. نظام اسلامي ايران نيز اگر مي خواهد در زمره عدالت پيشگان باشد بيش از هر زمان ديگر نياز به استفاده كامل از اين الگو دارد كه اين استفاده بايد مبتني بر شناخت درست مباني و اصول و روش هاي حكومت حضرت (عليه السّلام) باشد.
پس از انقلاب اسلامي گرايش به مباحث و موضوعات نهج البلاغه به ضرورت انقلاب اسلامي شدت بيش تر و جلوه جديدي به خود گرفت و به ويژه در مباحث سياست و حكومت كتاب هاي بسياري نوشته شد.
منبع : سایت www.balaghah.net
** با تشكر از ارسال كننده : جناب آقاي مجتبي رسولي **