تاريخ انتشار: 13 آبان 1393 ساعت 19:14:29
"شام غریبان" غزلی از علی اکبر پورسلطان (مهاجر)

شب شام غریبان آمد و دل های مشتاقان همه خون است
غم جانکاه ما از حدّ و از اندازه بیرون است


شب شام غریبان آمد و تا روز حشر و موسم عُقبی
رسول مصطفی از این مصیبتهای عظمی زار و محزون است


شب شام غریبان آمد و در گنبدِ گردونه ی پهناور گیتی
کران تا بیکران ماتم سرای سالک آغشته در خون است


شب شام غریبان آمد و در پرتوی این عالم هستی
حقایق ها همه درسینه ی تاریخِ پنهان گشته مضمون است


شب شام غریبان آمد و از جور و بیداد ستمکاران
به غایت نسل آدم در پس این پرده ی نادیده مغبون است


شب شام غریبان آمد و بر شب پرستان نگون اقبال
بساط ناخدای ظلم و استبداد در اعماق هامون است


شب شام غریبان آمد و بر قوم مستان و زر اندوزان
هراس از جان بسی افزونتر از خوف نهانیِ شبیخون است


شب شام غریبان آمد و تا عمر بیمار جهان باقیست
شب رسوایی و ناکامی آن جانیِ خونخوار مجنون است


شب شام غریبان آمد و بر تارک اندیشه ی سرخ شقایقها
چو دشت کربلا یاد شهیدان خداجو سبز و گلگون است


شب شام غریبان آمد و پیوسته در یاد مهاجرها
چراغ کینه روشن از عداوت با سپاه رذل ملعون است


استفاده از این غزل  با ذکر منبع www.fajr57.ir  جایز است.

  تعداد بازديدها: 6267
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=62401
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.