"قهرمان مکتب "قصیده ای از علی اکبر پورسلطان (مهاجر) در رسای عقیله ی کاروان نینوا حضرت زینب (س) ای مسلمانان حریم بردباری زینب است
انتهای بی مثالِ استواری زینب است
در مصائب همچنان باشد تسلای حسین
نازنین ، آن شهسوار غمگساری زینب است
نیست همتایی دگر چون او دلیر و نامور
درس بیداری به هر لیل النهاری زینب است
فاتحِ میدان رزم حق و باطل تا ابد
نام جاویدانِ دشتِ کارزاری زینب است
زان پیام آور که مانده ماتمی در سینه ها
در نفیر و غم ، کلید رستگاری زینب است
جان فدای خطِ سرخ رادمرد سرجدا
مقتدای بی قرین جانسپاری زینب است
کیست جز او داغدار خامس آل عبا
آنکه با هر غصه دارد سازگاری زینب است
خون مظلومان اگر از کربلا در جوشش است
بانی و معمار این دریای جاری زینب است
نامداران ، گو فراوانند در دامان دهر
همچنان معیار و اصل نامداری زینب است
می کِشد بر شانه هایش داغ هفتاد و دو تن
مرحبا ، بانوی عهد و پایداری زینب است
آن سفیر نامی هیهات منا الذّله کیست
راست قامت ، لیک با اندوه و زاری زینب است
او تحمّل را ، ز بیداد عدو شرمنده کرد
شاهد ظلم و عتاب بیشماری زینب است
استقامت در مصائب را هماوردی کجاست
پایمردی در جلال و باوقاری زینب است
از چه رو بر ما نمی گوید حدیث شاهدان
آخر ای جانا ، فروغ رازداری زینب است
مشیِ ایوب پیمبر ،سیره صبر جلی است
صابرِ شوریده در ، درگاه باری زینب است
خون ثارالله روایت دارد از اندیشه ای
راوی و مصداقِ روزی روزگاری زینب است
خیمه ها می سوزد اندر آتش ویرانگران
در میان شعله ها روح بهاری زینب است
در درون خیمه تب دار است زین العابدین
رهبر آگاهِ قوم سربداری زینب است
او پرستار یتیمان غریب کربلاست
تا قیامت مظهر خدمتگزاری زینب است
رنگ ماتم را که داند جز اسیر نینوا
جلوه ی خونین هر نقش و نگاری زینب است
کاروانی می رود از شام بی پایان به شام
غافله سالار قوم سوگواری زینب است
کودکان را نیست یار و یاوری ! امّا چرا
هست ، تنها تکیه گاهِ یار و یاری زینب است
بعد از آن شام غریبان حسین ابن علی
آنکه از قرآن نماید پاسداری زینب است
می کند ویرانه ای آن کاخ لرزان یزید
ناطقِ افشاگر رذلی و خواری زینب است
لحن و آوای علی پاینده ماند بر منار
صوت پا بر جا به رسم یادگاری زینب است
دشمن ما خواست تا زینب نباشد بر فراز
تا ابد نام رفیع ماندگاری زینب است
گو که باشد دختر و هم خواهر و مام شهید
آفرین بر تو نکو گفتار، آری زینب است
انتظار منتقم پس کی به پایان می رسد
آنکه آید در کنار تک سواری زینب است
عاشقان را گو ندارد عشق تفسیری دگر
عشق در طیِ طریق حق مداری زینب است
خواهرم بهر سعادت هیچ تدبیری مجوی
اسوه و الگوی هر پرهیزگاری زینب است
ای مهاجر ناامیدی تحفه ی شیطان بود
قهرمان مکتب امیّدواری زینب است
استفاده از این شعر با ذکر منبع www.fajr57.ir بلامانع است.
|