در احوال خواجه نصیر الدین طوسی آورده اند :
وقتی، شخصی به خدمت خواجه آمد و نوشته ای از دیگری تقدیم وی کرد که در آن نوشته، به خواجه بسیار ناسزا گفته و دشنام داده شده بود، و نویسنده نامه خواجه را کلب بن کلب خوانده بود.
خواجه در برابر ناسزاهای وی، با زبان ملاطفت آمیز، این گونه پاسخ گفت: این که او مرا سگ خوانده است درست نیست؛ زیرا که سگ از جمله چهارپایان، و عوعو کننده و پوستش پوشیده از پشم است و ناخن های دراز دارد. این خصوصیات در من نیست؛ قامت من راست است و تنم بی پشم، و ناخنم پهن است و ناطق و خندانم، و فصول و خواصی که مراست غیر از فصول و خواص سگ است. و آن چه در من است مناقض است با آن چه صاحب نامه درباره من گفته است. [ ١]
و بدین گونه او را پاسخ گفت، با این زبان نرم، بی آن که کلمه درشتی بر زبان راند، یا فرستاده او را برنجاند.
با بد اندیش هم نکوئی کن دهن سگ به لقمه دوخته به
(سعدی)
محدث قمی پس از نقل داستان می فرماید: خواجه در این امر اقتدا کرده است به امام محمد باقرعلیه السلام ؛ زیرا از جاحظ نقل شده است که روزی، مردی مسیحی به امام گفت: أنت بقر ( نعوذبالله) امام پاسخ دادند: لا انا باقر، نصرانی گفت : أنت بن الطبّاخه(توپسر آشپز هستي) امام فرمودند: ذاک حرفتها.(اين حرفه او بود) آن شخص گفت: أنت إبن السّوداء الزنجیه البذیه.(تو پسر زني زنگي وناپسند هستي) امام فرمودند: اگر راست می گوئی، خداوند مادرم را بیامرزد، و اگر دروغ می گوئی خداوند تو را ببخشد.
آن مرد مسیحی وقتی این گونه برخورد را از حضرت امام مشاهده کرد هدایت یافته مسلمان شد.[ ٢]
--------------------------------------------------------------------------------
. ١ ] . بیدارگران اقالیم قبله، صفحه ٢١٨ و نیز ر. ک: فوائد الرضویه، صفحه ۶٠٩
. ٢ ] . فوائد الرضویه، صفحه ۶٠٩ ، و نیز رک: داستان راستان، جلد ١ ، صفحه ٢٢
منبع : سیمای فرزانگان، رضا مختاری - صفحه ٣٣١
(استفاده از اين مطلب بدون ذكر نشاني سايت جايز نيست)