تاريخ انتشار: 27 خرداد 1393 ساعت 23:34:46
توصیه‌هایی از حجت الاسلام والمسلمین قرائتی به دختران فُکلی!

به خانم می‌گوییم: فُکلت بیرون است، گناه است. تو بنده خدا هستی، به شکرانه اینکه خدا به تو نعمت داده، زیبا آفریده، این زیبایی را برای شوهرت بگذار. تو قیمتی هستی.

حجت الاسلام والمسلمین قرائتی، در سلسله جلسات درس‌هایی از قرآن با عنوان «شیوه‌های تعلیم و تربیت» در قسمتی از صحبت‌های خود گفت: به خانم می‌گوییم: فُکلت بیرون است، گناه است. تو بنده خدا هستی، به شکرانه اینکه خدا به تو نعمت داده، زیبا آفریده، این زیبایی را برای شوهرت بگذار. تو قیمتی هستی.

دختر قیمتی می‌گوید: نمی‌گذارم کسی از من لذت ببرد. مگر اینکه خرجی مرا بدهد. خانه، ماشین، تلفن، همه امکانات را. هر کس خرجی مرا داد، به من هم نگاه کند.

این می‌گوید: نه من آرایش می‌کنم، جوان‌ها مرا مفت ببینید. خودش را حراج می‌کند. خودت را حراج نکن، تو ارزش داری. خانمی که خودش را آرایش کرده و نشان می‌دهد، چرا خودت را حراج می‌کنی، تو حیف هستی. هر کس همه زندگی تو را تأمین کرد، حق دارد به تو نگاه کند. نه هرکس مفت کنار خیابان با یک بستنی، با یک لبخند، با یک تلفن و اسم ام اس. تو گران هستی، چرا خودت را حراج کردی؟ این مویت پیدا نباشد.

آقای قرائتی، حالا این دو تا تار مو را گیر نده. خیلی‌ها گناهان بزرگ‌تر کردند. می‌گوید: این چیزی نیست. اینکه می‌گویی: چیزی نیست، دیگر خدا نمی‌بخشد. ببین اگر من یک سنگی، از این سنگ‌های کوچک که به نان سنگک چسبیده، اگر من یک سنگ کوچک بزنم در سر شما، بگویی: آخ! و من بگویم: چیزی نیست، شما بیشتر عصبانی می‌شوی. اما اگر یک سنگ یک کیلویی از دست من افتاد خورد روی پای شما، پای شما خونی شد، بگویم: ببخشید، این را می‌بخشی. یک کیلو را می‌بخشی، اما یک مثقال را نمی‌بخشی. چون یک مثقال را می‌گویم: چیزی نیست.

آقای قرائتی، حالا این دو تا تار مو را گیر نده. خیلی‌ها گناهان بزرگ‌تر کردند. می‌گوید: این چیزی نیست.

اینکه می‌گویی: چیزی نیست، دیگر خدا نمی‌بخشد.

اگر شما مبلغ سنگینی بدهکار باشید و بروید نزد بستانکار بگویید: آقا من یک مقدار به شما بدهکار هستم، فعلاً ندارم. ان‌شاءالله بعداً می‌دهم. می‌گوید: خیلی خوب، باشد. اما اگر یک مبلغ کمی بدهکار هستی و بگویی: حالا چه خبر است، چیزی نیست! طرف از این بیشتر ناراحت می‌شود. شما بگو چیزی هست، ندارم بدهم. قابل اغماض است. اما بگویی: چیزی نیست، آدم لجش می‌گیرد.

خود شما چه حالی می‌شوید که کار کوچک را آدم بگوید چیزی نیست؟

حالا دو تا مو که چیزی نیست. حالا این‌ها که... حالا یک شب که... شب عروسی، بگذار این‌ها... حرف نماز را نزن. عروس آرایش کرده، حالا وضو بگیرد؟ کلی لاک به دست‌هایش زده است. حالا یک شب که صد شب نمی‌شود! حالا نمازت را بعد بخوان! اینکه آدم بگوید: حالا شب عروسی است، حالا مهمانی است، حالا... گناهی که آدم انجام بدهد و بگوید: این چیزی نیست. خدا این را نمی‌بخشد. میکروب چیزی نیست، کوچولو است، ولی یک آدم را از پا درمی‌آورد. پوست خیار چیزی نیست، ولی یک وزنه بردار حرفه‌ای را ممکن است ویلچری‌اش کند!

حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در قسمتی دیگر از صحبت‌هایش بیان کرد: سر کلاس باید رنگ معلم شاد باشد. چادر سیاه برای خیابان است. چه گناهی کرده که یک دختر می‌خواهد یک چیزی یاد بگیرد، هفت ساعت سیاه نگاه کند. تخته سیاه را هم سفید کردند، وایت بردش کردند، سبزش کردند، لباس مشکی برای خیابان خوب است. البته نه شادی که چشمک بزند. شاد آرام، شاد دلنواز، رنگ مشکی خوب نیست. رنگ قرمز هم خوب نیست.

روایت داریم. حضرت دید یک قافله‌ای، جاجیمی که روی شتر انداختند، پارچه‌ای که روی شتر انداختند، قرمز است. فرمود: این پارچه‌ی قرمز را انداختید روی شتر، سوار می‌شوید نگاهتان به این قرمز می‌افتد و برای چشمتان بد است. بردارید. چنان دویدند که شترها رم کردند. رنگ قرمز خوب نیست. رنگ باید رنگ شاد باشد.

همچنین قرائتی درباره روش‌های تعلیم و تربیت و بهره‌گیری از خنده و شادی در امر آموزش ادامه داد: در کلاس باید استفاده از خنده باشد. شرایط بدنی و طبی و بهداشتی را در نظر بگیرید. می‌خواهد بخندد، خوب بگذار بخندد. اگر بگویی نخند، این هم بدتر می‌کند. خوب وقتی خنده‌اش گرفته بگذار بخندد. جلوی فطرت را نگیرید. الآن خنده‌اش گرفته. ما یکجایی بودیم هر وقت می‌خواستیم بخندیم این مربی ما می‌گفت: آقا شما یک ربع دیگر بخند. خوب یک ربع دیگر خنده‌ام نمی‌گیرد. (خنده حضار) اینکه دست خودم نیست. منبع: تبیان

  تعداد بازديدها: 2763
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=60830
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.