غمِ جانسوزی ما، هجرتِ روح الله است
سببِ رامش از آن، وسعتِ روح الله است
و هنوز از بدِ تقدیر و قضا حیرانم
عقده ی مانده به دل، حسرتِ روح الله است
یادگاری که برای همگان مانده به یاد
روح آزادگی و خصلتِ روح الله است
آنچه دشمن نتوانست، بر او چیره شود
سخنِ نافذ و هم، هیبتِ روح الله است
پیش از آن قوّت جان، هیچ نبودیم و کنون
مظهرِ عزّت مان، شوکتِ روح الله است
رازِ آن همدلی و وحدت و دشمن شکنی
جمله از فکرت و از حکمتِ روح الله است
و چه بسیار پس از او، به سکوتیم و دلیل؟
حفظ آن جایگه و حرمتِ روح الله است
آنچه بی چون و چرا، موجبِ جانکاهی هاست
دادِ مظلومیّت و غربتِ روح الله است
در گذرگاهِ زمان، جمله فراموش شویم
ماندگاری و بقاء، شهرتِ روح الله است
چه از این بهترمان باد، که عالم گویند
او امام است و پی اش، امّتِ روح الله است
ای که در هر دو جهان، خیر و سعادت طلبی
ره روشن مدد از، حضرتِ روح الله است
هر که در آرزوی، رایحه ی کرببلاست
گو مهاجر ثمرش، تربتِ روح الله است
( استفاده با ذکر منبع http://www.fajr57.ir/ بلامانع است )