نقش محبت خدا در تهذيب نفس و رسيدن به مقام قرب * حضرت آيتالله جوادي آملي
اشاره
انسان در زندگي اجتماعي به اخلاق و روابط صحيح و به دور از معصيت و گناه، نيازمند است و اگر نفس خويش را پاك نكند به اخلاق سالم و رفتار صحيح نميرسد. يكي از راههاي تهذيب نفس، مراقبتهاي شديد از خود و طي مراحل پاكسازي درون است. اين راه اگرچه مشروع است و معقول، ولي راه ديگري وجود دارد كه زودتر و سريعتر به مراتب رشد و كمال معنوي ميرساند و نفس انسان را پاكيزه ميگرداند و به مقام قرب ميرساند. اين راه، عشق و محبت ورزيدن به خداوند متعال و پيوند عبادي عاشقانه با اوست و اين راه، راه "دل" است. همانگونه كه از اين طريق، ائمه ما خدا را عبادت ميكردند و او را به خاطر وجود خود او و شايستگياش براي تعبد ميپرستيدند. علي(ع) ميفرمود: حتي اگر خداوند وعده بهشت و ترس از دوزخ را نميداد باز هم او را ميپرستيدم و شما بخاطر نعمتهايي كه خدا به شما عطا كرده بايد او را ستايش كنيد. و يا امام حسين(ع) عبادت كنندگان را به سه دسته تقسيم ميكند: عبادت كنندهاي كه از ترس دوزخ به عبادت خدا ميپردازد، عبادت كنندهاي كه براي رسيدن به بهشت به عبادت خدا ميپردازد. و عبادت كنندهاي كه خدارا از روي محبت و معرفت ستايش ميكند كه اين عبادت، عبادت احرار و آزادگان است.
بنابر اين بايد بهترين و نزديكترين راه را براي مهار نفس و تهذيب نفس و رسيدن به اخلاق والا و مراتب تقوا و مقام تقرب، عبادت خدا از روي عشق و محبت دانست.
اين مقدمه، براي ورود به مبحثي كه از حضرت آيتالله جوادي آملي شروع ميكنيم و ادامه ميدهيم، بسيار ضروري است.
* * *
از خواستههاي متعالي انسان آن است كه خداوند قلب او را متوجه خويش گرداند: اللهم، ان قلوب المخبتين اليك و الهة1، تا به چيزي غير از آنچه نزد خداست رغبت نكند، چنان كه فرشتگان به چيزي جز خدا رغبت نميكنند:لم ينفد طول الرغبه اليه ماده تضرعهم و لا أطلق عنهم عظيم الزلفه ربق خشوعهم2؛ رغبت فراوان آنان به خدا تضرعشان را از بين نبرده و مقام برجسته آنان، طوق خشوع را از گردنشان برنگرفته است.
رغبت به آنچه نزد خداست، وسط راه و در حد "وما عندالله خير وابقي" 3 است. و در پايان راه براي خواص اولياي الهي سخن از "والله خير وابقي"4 است. آنان بهشت را مطلوب نهايي نميدانند، بلكه بهشت مشتاق آنان و ايشان مشتاق آفريدگار بهشت اند، چنان كه درباره بعضي اصحاب مانند سلمان آمده است كه بهشت مشتاق آن هاست.5
لذت اينان از حيات معقول طوبا قياس كردني با كامجويي ديگران از زندگي محسوس نيست، چنان كه فرشتگان نيز كه از جام محبت حق سيراب شدهاند و نيز ترس خدا در سويداي دلشان جاي گرفته است، لذتشان از معرفت، بيش از كام گرفتن ديگران از طبيعت است.6
عبادت برخاسته از محبت، خستگي در پي ندارد، به همين جهت عبادت فراوان هرگز فرشتگان را خسته نميكند: "فالذين عندربك يسبحون له باليل والنهار و هم لايسمون"7 زيرا سخن گفتن، همنشيني، انس و حشر با دوست كامل لذتبخش است نه ملال آور. احساس خستگي و عدم نشاط در عبادت، بر اثر نبود محبت است.
عبادت ائمه(ع) نيز مانند فرشتگان از ترس جهنم يا شوق به بهشت نيست.8 كسي كه از جهنم ميترسد يا به بهشت طمع دارد، "گرفتار نفس خويش است" و هنوز به "ترس از مقام رب" نرسيده است و شايد به بهشت ظاهري برسد؛ اما آنان كه به درجه خوف از مقام رب رسيدهاند، غير از بهشت ظاهري از جنه اللقاء نيز برخوردارند: "ولمن خاف مقام ربه جنتان".9
بايد همتي بلند داشت و آگاه بود كه صرف نسوختن در دوزخ هنر نيست، چنان كه كودكان و سفيهان و مستضعفان فكري هيچ يك جهنمي نيستند؛ نيز بايد دانست كه بهره وري از بهشت "جنٍت تجري من تحتها الانهر"10 كمال نهايي نيست. البته اگر كسي به مرحله بالاتر راه يافت، از مراحل پايين مانند بهشت برخوردار است؛ ولي كسي كه در مرحله پايين است، از مراتب بالاتر مانند جنه اللقاء، بينصيب است.
آنان كه بندگي شان بر بنيان "محبت" استوار است اولاً بر فرض عدم وعده به بهشت و وعيد به دوزخ هم از خدا اطاعت ميكنند، چنان كه حضرت اميرمؤمنان(ع) فرمود كه اگر هم خداوند به گهنكاران عذاب وعده نميداد، واجب بود براي قدرداني از نعمتهايش نافرماني نشود: لولم يتوعدالله علي معصيته لكان يجب ألا يعصي شكراً لنعمه11 و اين ضرورت، حكم عقل است نه شرع، زيرا اگر حكم شرع بود، ترك آن جهنم و عذاب را در پي داشت.
ثانياً از آنجا كه حب و بغض محبان راستين، فيالله و لله است، علاقه مندي آنان به كسي سبب افراط و احسان بيش از حد و نيز بغض و دشمني آنان به كسي مايه تفريط و معصيت نخواهد شد. حضرت اميرمؤمنان(ع) در وصف اهل تقوا ميفرمايد: لايحيف علي من يبغض ولا يأثم فيمن يحب.12
ثالثاً توقع ندارند؛ نه در ازاي كار انجام نداده توقع ستايش دارند: "لاتحسبن الذين يفرحون بما اتوا و يحبون ان يحمدوا بمالم يفعلوا فلا تحسبنهم بمفازه من العذاب ولهم عذاب اليم"13و نه در برابر كار انجام داده انتظار قدرداني: "انما نطعمكم لوجهالله لانريد منكم جزاءً و لا شكورا".14
انسان سالك هرچه جلوتر ميرود، انس او كاملتر و ترسش كمتر و حب وي بيشتر ميشود: "الله نزل احسن الحديث كتباً متشبهاً مثاني تقشعر منه جلود الذين يخشون ربهم ثم تلين جلودهم و قلوبهم الي ذكرالله ذلك هديالله يهدي به من يشاء و من يضللالله فما له من هاد"15؛ رهروان طريق حق، وقتي با آيات قرآني انس ميگيرند، نخست اندامشان به لرزه در ميآيد و سپس آرام و نرم ميشود.
در حالات ائمه اطهار(ع) آمده است كه هنگام ورود به نماز و گفتن تكبيره الاحرام، اعضايشان از شدت ترس ميلرزيد16؛ اما در سجده بر اثر ارتباط و انس بيشتر آرامش مييافتند.17 (برگرفته از آثار حضرت آيتالله جوادي آملي)
* پاورقي:
1. مصباح المتهجد، ص 682؛ بحارالانوار، ج 97، ص 264؛ مفاتيح الجنان، "زيارت امين الله".
2. نهج البلاغه، خطبه 91، بند 53.
3. سوره قصص، آيه 60.
4. سوره طه، آيه 73.
5. روضه الواعظين، ج 2، ص 280؛ بحارالانوار، ج 22، ص 341.
6. ر. ك: نهج البلاغه، خطبه 91، بند 51 - 53.
7. سوره فصلت، آيه 38.
8. نهج الحق و كشف الصدق، ص 248؛ كتاب الخصال، ج 1، ص 188؛ بحارالانوار، ج 67، ص 234. فرشتگان نيز خوف دارند؛ ولي خوفشان عقلي است نه نفسي: "يخافون ربهم من فوقهم" (سوره نحل، آيه 50). اين ترس مانند هراس كساني است كه خداوند درباره آنان ميفرمايد: "واما من خاف مقام ربه و نهي النفس عن الهوي. فان الجنه هي الماوي" (سوره نازعات، آيات 40 - 41).
9. سوره الرحمن، آيه 46.
10. سوره بقره، آيه 25.
11. نهج البلاغه، حكمت 290.
12. همان، خطبه 193، بند 23.
13. سوره آل عمران، آيه 188.
14. سوره انسان، آيه 9.
15. سوره زمر، آيه 23.
16.الامالي، صدوق، ص 151؛ مستدرك الوسائل، ج 4، ص 100.
17. ر. ك: الكافي، ج 3، ص 266؛ رازهاي نماز، ص 127 - 132. منبع: جمهوری اسلامی
|