به گزارش خبرنگار «انتخاب» ؛ نوه امام (ره) اظهار داشته است: من خودم را بروجردی می دانم و به این خاطر دعوت همایش را پذیرفتم.به مردم با فرهنگ و عالم و دانشمند پرور بروجرد علاقه دارم. خودم را جزئی از آنان می دانم و میان ما جدایی نمی افتد .مردم بروجرد اهل ولایت و دوستدارامام هستند و قصدشان این بود که به ترویج و تحکیم اندیشه های امام راحل کمک بکنند.اندیشه های امام هم با چنین توجهات و مقاصدی و نیز نوشته شما زنده و درمیان ما خواهند بود.عموم مردم ایران قدرشناس و احترام گذار امام هستند.
وی در پایان گفته است: سلام مرا به همشهریانم برسانید.
اظهارات فوق، بخشی از گزارش دیدار حبیب الله معظمی با سید حسن خمینی است که پنجشنبه اخیر در حرم امام (ره) برقرار شده است.
وی طی یادداشتی که در اختیار پایگاه خبری «انتخاب» قرار داده، روایتی خواندنی از این ملاقات منتشر کرده که متن کامل آن در ادامه می آید :
شبی خوش دست داد در پنجشنبه شبِ میانۀ رجب، در آخرین افطار اهل اعتکاف و در وداع اردیبهشت به خردادماه حزن انگیز، و البته توفیقی بعد از آن نوشته ام در لزوم حفظ حریم امام(ره) و خاندانش و نماد آن آقاسیدحسن خمینی، که دیداری لذت بخش با ایشان در مرقد داشته باشم.در آن نوشته ام بعداز ماجرای ناخوشایندوآزاربخش لغوسخنرانی ایشان وهمایش بررسی اندیشه های امام (ره) در دانشگاه آیت ا..العظمی بروجردی، به نمایندگی از مردم فرهنگ مدار و مشاهیر پرور، احترام خاندان امام و یادگار رشیدش را گوشزد کرده و نهیب زده بودم که نکند فقط یک ربع قرن بعد از رحلت امام به شرک سیاسی بیفتیم.
ابتدا دیدار در اتاق عام بود و آقاسیدحسن خمینی بعد از خوشامدگویی با گفتن اینکه:«پس شما همشهری ما هستید» حس قرابت را در من تقویت کرد و راه را و امکان را برای سخن من فراهم ساخت و همان شد که گفته اند از صفات حاکم و بزرگان عادل آنست که مردمان در برابرشان به لکنت کلام نیفتند.آقا سید محمود دعایی اسوه اخلاق رسانه ای که سابقه آشناییمان و ارادتم 25 ساله شده، هم به میان آمد و معرفی کردند.
بعد از دقایقی، دیدار خصوصی باتفاق همسرم در اتاقی دیگر داشتیم که برای شروع،کتاب «خاطرات بی روتوش» نوشته ایشان و خودم را به آقاسید حسن آقا تقدیم داشتم و بعد از شرح چگونگی شکل گیری کتاب گفتم مردم بروجرد را نمی شود در غبار فتنه لغو همایش امام و سخنرانی شما دید.دیدم آگاهی ایشان نسبت به بروجرد و مردمانش کمتر از من نیست و با فراخ طبعی و بلند نظری بدون آنکه اشاره به مصداقی و ماجرایی بکند نشان داد که بی ربط نیست که خود را همشهری من توصیف کرده و به این شهر که قرار بود اولین محل سخنرانیش در یک شهرستان باشد، شناخت لازم دارد.گفتند:« من خودم را بروجردی می دانم و به این خاطر دعوت همایش را پذیرفتم.به مردم با فرهنگ و عالم و دانشمند پرور بروجرد علاقه دارم. خودم را جزئی از آنان می دانم و میان ما جدایی نمی افتد .مردم بروجرد اهل ولایت و دوستدارامام هستند و قصدشان این بود که به ترویج وتحکیم اندیشه های امام راحل کمک بکنند.اندیشه های امام هم با چنین توجهات و مقاصدی و نیز نوشته شما زنده و درمیان ما خواهند بود.عموم مردم ایران قدرشناس و احترام گذار امام هستند. سلام مرا به همشهریانم برسانید.»
صبح زودِ بعدِ آن شب به رسم عادت در سکوت و آرامش در پارک قدم می زدم که بوی یاس را که این بار بدجور در هوای میانه رجب پیچیده بود شنیدم. و این عطر در ماه زاد روز علی خیلی سنگین خاطره انگیزتر شده است.