تاريخ انتشار: 29 آذر 1390 ساعت 23:44:18
سزاي سياهي لشكر شدن براي دشمن

ابو نصر حر مي گويد : مرد كوري را ديدم .از علت كوريش پرسيدم گفت : من جزء سپاه عمر سعد در كربلا بودم شب كه شد به خواب رفتم در خواب رسول خدا را ديدم كه در كنارش طشتي بود ودر ميان آن طشت مقداري خون و يك عدد پر بود وسپاه عمر سعد نيز حاضر بودند. آن حضرت پر را گرفت وبه چشم آنها كشيد.وقتي نوبت به من رسيد ، گفتم : اي رسول خدا سوگند به خدا كه من نه نيزه اي به طرف حسين انداختم نه شمشير و نه تير.   فرمود : افلم تكثر عدونا، آيا تو بر تعداد دشمنان ما نيفزودي؟ (به اصطلاح سياهي لشكر نبودي؟) سپس دو انگشتش را (انگشت اشاره و انگشت وسطي) را به آن خون زد و به چشمم كشيد.صبح كه از خواب بيدار شدم خود را كور يافتم.  

منبع : هفته نامه سفیر نور ، روابط عمومی و فرهنگی ودجا( وزارت دفاع وپشتیبانی نیروهای مسلح)

 

(استفاده فقط با ذكر نشاني سايت)

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=6017
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.