آدم از اینکه برخی چگونه برای مسائل کشور تعیین اولویت می کنند، مات و مبهوت می ماند. برای بعضی انگار مبنای تعیین اولویت، وسعت میدان مانور و طول موجی است که با موضع گیری شان بدست می آید. این روزها معدود اشخاص مشهوری از اینکه رئیس جمهور محترم در یک موقعیت خاص، بعضی از منتقدین بی انصاف مذاکرات را کم سواد نامیده، آنچنان بر آشفته اند و این سخن را اهانت به خود و بخشی از ملت ایران معرفی می کنند که گوئی نعوذ بالله رئیس جمهور، اصلی از اصول اسلام را انکار نموده است.
در مقابل این مغالطه، قدری انصاف هم ندارند تا بنگرند آن زمان که رئیس دولت محبوبشان، گروههای میلیونی مردم را خس و خاشاک می نامید و یا برخی دلسوزان انقلاب را با بزغاله و گوساله مقایسه و حتی آنانرا نفهم تر از گوسفند می شمرد، منتقدین امروز چه احساسی داشتند و بد نیست بگویند که در تقبیح این اهانت ها، چه اقدامی انجام داده اند.
نمونه دیگری که این روزها مشتری زیادی هم پیدا کرده، مسئله دیدار اخیر خانم اشتون است که بنده هر چه در اخبار گذشته مطبوعات کنکاش کردم، نتوانستم لااقل ارتباط این دو ملاقات کننده، با فتنه 88 را پیدا کنم. اما ظاهرا" چون می شود با آن بر دکتر روحانی و دولت تدبیر و امید تاخت، این دستاویز طرفداران دوآتشه ائی پیدا کرده است. از اخبار معدود مطبوعات نوشتاری و اینترنتی گرفته تا سخنرانی، اعتراض، اخطار و صدور بیانیه برخی سیاسیون، اتحادیه ها و انجمنها، همه و همه، حرفشان این شده که ایهاالناس چه نشسته ائید که دولت، آبرو و وجهه ایران اسلامی و عزت ایرانی را به حراج گذاشته است. این معترضین گرامی آنقدر سطح اقتدار و امنیت ملی کشور را پائین معرفی می کنند که گوئی با این دست دیدارها، خدشه جدی به آن وارد میشود.
یقینا" خانم اشتون در مقام یک دیپلمات برجسته و میهمان دولت جمهوری اسلامی، کاری بسیار زشت و خارج از عرف دیپلماتیک انجام داده که شایسته پاسخ مناسب دولت جمهوری اسلامی ایران بوده است، لیکن پاسخ این رفتار، همان اعتراض وزارت خارجه و سخنان منطقی و مستدل رؤسای محترم قوا و نه بیشتر است.
گیریم که اعتراضاتی از قبیل تجمع دانشجوئی در مخالفت با کار خانم اشتون، لازم بوده و هم اینکه شرکت کنندگان، نماینده همه دانشجویان کشور بوده اند و حساسیتشان هم قابل تحسین، لیکن یک سؤال از محضر دانشجویان عزیز و جمع معترض مذکور پیش می آید که:
آیا اهمیت سرنوشت پنج سرباز مظلومی که توسط یک گروه تروریستی به اسارت گرفته شده و به خاک کشور همسایه منتقل شده اند، به اندازه این ملاقات نبوده که تحرک، اعلام موضع و صدور بیانیه این عزیزان را بطلبد؟
نکند خدای ناکرده چون در آنجا زمینه ائی برای هجمه به دولت وجود ندارد، درجه حساسیت برخی دوستان هم دچار افت می شود؟ گروههای دانشجوئی که باید همیشه در تحولات سیاسی و اجتماعی کشور، جلوتر از بقیه باشند، معلوم نیست که چرا در محکومیت جنایت این گروه تروریستی و نیز اعتراض به دولت پاکستان بخاطر تعلل در انجام وظیفه انسانی و بین المللی اش، از سایر گروهها و صنوف جامعه مثل هنرمندان عزیز، عقب مانده اند.
نکند آلوده شدن برخی افراد و گروهها به فضای سیاست بازی، به تشکلات دانشجوئی هم سرایت نماید که باعث سرگرم شدن و یا سردرگمی آنان در تعیین اولویت ها شود. بدون شک خانواده های نگران سربازان ربوده شده، از همه صنوف کشور و علی الخصوص قشر فرهیخته دانشجوئی انتظار دارند تا حساست و جدیت شان در این مسئله را نیز شاهد باشند. منبع: اعتدال