تاريخ انتشار: 17 آذر 1390 ساعت 21:28:48
شام یلدا ( غزلی تقدیم به پیشگاه عقیله ی بنی هاشم )

از آن روزی که تنها بود زینب امیدِ دشتِ غمها بود زینب

در آن بازار شام دین فروشان سکوتش را سخنها بود زینب

به شهر آشوبِ بغضِ بی ترحّم حریمِ امن زن ها بود زینب

در آن شامی که جغدان خفته بودند چنان استوره بر پا بود زینب
چو سرها بر نشانِ نیزه ها شد سپه سالار سرها بود زینب

همان جایی که وجدان کیمیا بود وجودش چون مسیحا بود زینب

شبِ بدمستیِ بوزینه بازان اسیری در بلندا بود زینب

اگر مردان زبان بلعیده بودند خطیبِ شام یلدا بود زینب

به هر کُنجی که دادِ بی کسی داشت بدونِ شک همانجا بود زینب

(مهاجر) کودکان با ناله گفتند همه احوال با ما بود زینب

** علی اکبر پورسلطان (مهاجر) **

استفاده از این شعر با ذکر منبع بلامانع است.

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=5691
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.