گفتاری منتشر نشده از آیت الله شهید دکتر سید محمد بهشتی به مناسبت 28 صفر؛ سکوتی ستودنی سیره معصومین سرشار از درسهای بزرگی است که هرگاه به درستی تبیین شوند، راهگشای شرایط دشوار زندگی جمعی خواهند بود. صلح امام حسن(ع) یکی از بزنگاههای تاریخی است که مشحون از راهبردهای عملی با پشتوانه اعتقادی برای شرایط حساس و بحرانی جامعه مسلمین است. در این مانور هوشمندانه امام حسن مجتبی(ع) با روشنبینی در شرایط فشار راهی به چشماندازهای پیش رو برای رسالت نبوی گشود. آیتالله شهید دکتر بهشتی به عنوان یک تربیت یافته مکتب اهل بیت(ع)، مناسبت 28 صفر را دستمایه قرار داده و در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم آلمان در سالهای حضور در مرکز اسلامی هامبورگ (49-44) به تبیین صلح امام حسن(ع) پرداخته و با نگاهی نو به تحلیل این رخداد تاریخی نشسته است. در ابتدای سخن نکاتی پیرامون رحلت پیامبر(ص) و موضوع جانشینی آن حضرت آمده است که در نوع خود از طراوت و تازگی برخوردار است.
گفتنی است؛ این متن که برای نخستین بار از سوی بنیاد حفظ و نشر آثار شهید آیتالله دکتر بهشتی منتشر می شود؛ بخشی مختصر از سخنرانی تفصیلی شهید بهشتی است.
روز 28 صفر، در میان مردم شیعه 12 امامی یکی از روزهای پراحترام است.
درباره وفات پیغمبر اکرم(ص) از نظر تاریخی بسیاری از مورخین و محدثین مخصوصاً برادران اهل سنت ما روز دوازدهم ماه ربیع الاول را روز وفات پیغمبر اکرم(ص) نقل کردهاند و به خاطر دارید که همین عده عموماً همان روز دوازدهم را هم روز تولد پیغمبر اکرم(ص) صلواتالله و سلامه علیه میدانند، بنابراین طبق نقل این دسته از مورخین و محدثین روز تولد و روز وفات پیغمبر(ص) یکی است؛ دوازدهم ربیع الاول.
گروهی دیگر از جمله بیشتر مورخین و علمایی هستند که روز بیست و هشتم ماه صفر را روز وفات پیغمبر اکرم(ص) میدانند و برخی از مورخین روز دوم ماه ربیع الاول و برخی روز بیست و هشتم ماه ربیع الاول را [ذکر کردهاند]. ولی آنچه که مورد عمل است روز بیست و هشتم [صفر] در میان اکثریت شیعه و روز دوازدهم [ربیعالاول] در میان اکثریت برادران اهل سنت [است].
در روز وفات پیغمبر اکرم(ص) حوادث گوناگونی در مدینه رخ داده است و من از آن میگذرم. ولی آن گوشهای را که عرض میکنم این است که بلافاصله بعد از وفات پیغمبر، علی(ع) و عباس (عموی پیامبر) و گروهی از بنیهاشم از خویشان پیغمبر و گروهی از صحابه پیغمبر رفتند سراغ غسل و دفن پیغمبر(ص) و در همان موقع هم عدهای از مردان برجسته مدینه رفتند سراغ تعیین تکلیف زمامداری امت اسلام بعد از پیغمبر اکرم(ص). به این نکته توجه شود که از مجموعه کلماتی که از علی بن ابی طالب(ع) در نهجالبلاغه و در جاهای دیگر نقل شده این به دست میآید که علی(ع) این عمل افراد برجسته مدینه را که به فکر تعیین تکلیف مسأله زمامداری امت اسلام بعد از وفات پیغمبر اسلام(ص) بودند تأیید و حتی قدردانی و ستایش کرد. اعتراض علی(ع) و دوستان علی این بود که چرا برخلاف آنچه پیغمبر اکرم(ص) فرموده بود در آن جلسه عمومی علی(ع) به این مقام تعیین نشد و با او بیعت نشد. این را از این نظر میگویم که بسیاری از آقایان اهل منبر را شنیدهام که در این روزها به صورت انتقاد و خردهگیری میگویند که بله، مسلمانان جنازه پیغمبر(ص) را گذاشتند و رفتند سراغ مسأله حکومت. این انتقاد بسیار نابجا و بسیار خطرناک است. برای اینکه از نظر تعالیم اسلام روشن کردن تکلیف مسأله زمامداری و اداره امت اسلام یک واجب فوری قطعی بوده و شرکت در مراسم غسل و کفن و دفن پیغمبر(ص) هم یک واجب قطعی است. باید گروهی به این واجب بپردازند و آن چند نفری که میتوانند این کار را انجام دهند و بقیه به آن کار دیگر بپردازند. این نوع تعبیرها از توجه ریشه دار مردم به اهمیت مسأله حکومت و زمامداری امت و تأثیر عجیب آن بر سرنوشت دین و دنیای مردم مسلمان کم میکند و میکاهد و این خطر بزرگی است برای مردم.
ادامه http://z-fajr57.blogfa.com/post/600
|