تاريخ انتشار: 04 آذر 1392 ساعت 15:07:53
دشت بلا "غزل"

ای دشت بلا ، چه مبتلایم کردی

از کرببلا ، مرا صدایم کردی

زان لحظه ی خلقتم ، اسیرت کشتم

زنجیر تعلق ات به پایم کردی

آیین شهادت به من آموخته ای

اینگونه بر این بنا ، بنایم کردی

بی عشقِ تو یک گمشده بودم در خویش

مسرورم از آنکه ، پر بهایم کردی

انوار هدایتت ، دلم روشن کرد

با مشیِ شجاعت ، آشنایم کردی

کشتیِ نجاتِ نبوی آوردی

سرگشته ی آن ، صحن و سرایم کردی

یارب چه سعادتی ، که قبل از مردن

پابوسِ شهیدِ کربلایم کردی

انگار چو مرغکی ، به بین الحرمین

دادی پر و بالکی ، رهایم کردی

موزون و خوش احوال ، گشودم پر و بال

غم همرهِ چشمِ اشکبارم کردی

شکرت همه یارب ، که در این سوز و گداز

همنالِ نوای نینوایم کردی

اشعار من و وسعت این داغ کجا

آتش به تنِ مرثیه هایم کردی

در جمع (مهاجر)انِ کویِ حرمش

خرسندم از این رو که سوایم کردی

1388/1/21 کربلای معلّا

** علی اکبر پورسلطان (مهاجر)**

( استفاده با ذکر آدرس سایت http://www.fajr57.ir/ جایز است )

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=53941
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.