بیرق ستاده " غزلی تقدیم به پیشگاه مقدّس حضرت سیّدالشهداء (ع) " بر جانِ من خورد همه درد و بلایتان
مسرور و شاکرم ، که شدم مبتلایتان
دشمن توان نداشت که انکار حق کند
گوشِ فلک رسیده پیامِ قیامتان
لرزه فکنده اید بجان یزیدیان
زان عزم راسخ و قدم استوارتان
ور نه چه حاجتی به سپاهی چنین عظیم
تا آتش افکند به میانِ خیامتان
بر بیرق ستاده به دلها نوشته است
پاینده باد ، تا به ابد آرمانتان
بر عهد ، استوارم و تا آخرین نفس
بستانم از قشون ستم انتقامتان
آموزگارِ مکتب خونین لاله ها
بس درسها نهفنه ز مشی و کلامتان
طعمِ شرابتان که شهیدان چشیده اند
آیا شود که جرعه بنوشم ز جامتان
چون بندِگی به غیر خداوند نارواست
بنما اجازتی که بگردم غلامتان
ای سرمدی که منزلت دین احمدی
خشنود کرده اید ، رسول و خدایتان
کرببلا ، که بابِ بهشت قیامت است
خاکش گرفته رایحه ی مُشک فامتان
با ، یا حسین مانده به عهدیم ، با حسین
خیلِ (مهاجر)ان شده نامی ز نامتان
** علی اکبر پورسلطان ( مهاجر ) **
( استفاده با ذکر آدرس سایت http://www.fajr57.ir/ جایز است )
|