تاريخ انتشار: 03 آذر 1390 ساعت 00:55:04
تسلاي تقديمي به خانواده هاي معظم شهداء ، جاويد الاثرها ، آزادگان و جانبازان كه الگوهاي صبر ، يقين ، حكمت و عرفانند

باب دوم : در مورد صبر و ملحقات آن

 

صبر در لغت به معنى خوددارى كردن از داد و فرياد در برابر ناراحتى‏ها است صابر حقيقى كسى است كه ظاهرا و باطنا خويشتن دار باشد يعنى از اعضاء ظاهريش حركات غير عادى و نامناسب سر نزند و باطنش نيز مضطرب و متزلزل نباشد و آن بر سه نوع است :

 

1- صبرعوام

 2 - صبر پرهيزگاران

 3 - صبر عارفان

 

1-    صبر عوام عبارت است از خويشتن دارى و اظهار ثبات و بيدارى نمودن ظاهرى يعنى شخص عامى در برابر مصائب و مشكلات خود را ظاهرا صابر نشان مى‏دهد ولى قلبا مضطرب و ناراحت است تا حالتش نزد خردمندان و عموم مردم پسنديده باشد، و مورد سرزنش آنها قرار نگيرد. يعلمون ظاهرا من الحيوة الدنيا و هم عن الاخره هم غافلون (24) يعنى اكثر مردم تنها به ظواهر و نمودهائى از زندگى دنيا آگاهى دارند. و از آخرت يعنى جهان ماوراء نمودها و پديدها بى خبر و ناآگاهند.

 

2-    نوع دوم صبر زاهدان و عابدان و اهل تقوى و صاحبان حكمت است و اينها براى اميد ثواب آخرت صبر مى‏كنند:انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب (25)يعنى خداوند صابران را به حد كامل و بدون حساب پاداش خواهد داد.

 

 

3 - نوع سوم صبر عارفان است اينها نه تنها در برابر سختيها ناراحت نمى‏شوند و نه به خاطر نائل شدن به ثواب آخرت مشكلات را تحمل مى‏كنند بلكه آنان از مصائب و مشكلات لذت مى‏برند و بلاها را نوعى موهبت خاص الهى قلمداد مى‏كنند و آن را دليل بر عنايت و توجه خاص خدا مى‏دانند.و بشر الصابرين الذين اذا صابتهم مصيبة قالوا انا الله و انا اليه راجعون اولئك عليهم صلوات من ربهم و رحمة و اولئك هم المهتدون (26)و بشارت بده به استقامت كنندگان. آنها كه هنگامى مصيبتى به آنها برسد مى‏گويند ما از آن خدا هستيم و به سوى او باز مى‏گرديم. اينها همانها هستند كه الطاف خدا شامل حال آنان شده و آنها هدايت يافتگانند و اين نوع از صبررضا ناميده مى‏شوند و در آينده نزديك در باب مخصوص خودش يعنى باب رضا باب سوم اين كتاب پيرامون آن بحث مى‏گردد.

 

و اما اول صبر يعنى صبر عوام هيچ گونه ثواب و پاداشى نزد خدا ندارد زيرا اين عمل را براى خدا انجام نداده است كه سزاوار ثواب گردد و فقط اين عمل را به خاطر مردم انجام داده بلكه در حقيقت اين نوع صبر رياء محض است و آن چه كه در روايات در مورد رياء وارد شده است در اين هست ولكن اين حالت ظاهرى از جزع و فزع بهتر است يعنى با اين كه اين گونه صبر رياء است و مذموم ولى داد و فرياد از اين بدتر است زيرا بشر زود از اخلاق و روش نيك و زشت هم نشينان و افراد جامعه خود مى‏گيرد و تحت تاثير واقع مى‏گردد. در اين صورت اگر شخص عامى كه ظاهرش صبورو باطنش ناراحت است جزع و فزع و داد و فرياد و بي تابى كند اين عمل در ميان مردم شيوع پيدا مى‏كند ولى اگر ظاهرا خود را به صورت صابران نشان دهد و مردم حالت او را ببينند متمايل به اخلاق او مى‏گردند چه بسا همين باعث كمال آنها مى‏گردد پس بنابراين صبرعامى با اين كه رياء هست از بى صبرى و بى تابى بهتر است چون اين حالت او براى نظام نوع مفيد است ولو اين كه براى خودش فائده‏اى نداشته باشد. نتيجتا صبر به طور مطلق شامل قسم دوم مى‏شود زيرا همان طور كه گفته شد قسم اول در حقيقت صبر نيست بلكه رياء است و قسم سوم هم رضا است مى‏ماند قسم دوم و آن صبر زاهدان و پرهيزگاران است.

 

اوصاف صابرين در قرآن

 

بدان كه خداوند سبحانه در قرآن كريم صابرين را به اوصاف زياد توصيف نمود و متجاوز از هفتاد جاى قرآن از آنها ياد كرد و اكثر خيرات و در جات را به صبر نسبت داده است و تمام آنها را ثمره صبر قرار داد و فرمود :

 

1-    و جعلنا منهم ائمة يهدون بامرنا لما صبروا(27) و برخى از آنان را امام و پيشواى اين كه كه خلق را ما را هدايت كنند قرار داديم براى آن كه در راه حق صبر كردند.

 

2-    و تمت كلمت ربك الحسنى على بنى اسرائيل بما صبروا (28) و وعده نيك پروردگارت بر بنى اسرائيل، به خاطر صبر و استقامتى كه نشان دادند، تحقق يافت.

 

3-    ولنجزين الذين صبروا اجرهم با حسن ماكانوا يعملون. وكسانى را كه صبر و استقامت پيشه كنند به بهترين اعمالشان پاداش خواهيم داد. (29)

 

4-    اولئك يوتون اجرهم مرتين بما صبروا اينان دوبار پاداش نيكو دهند زيرا كه صبر و استقامت ورزيدند(30)  

 

 

5- انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب خداوند صابران را به حد كامل و بدون حساب پاداش خواهد داد(31) هيچ عبادتى نيست كه اجرش بى حساب و بى اندازه باشد مگر صبر كه اجرش اندازه و حسابى ندارد و براى اين كه روزه نصفى از صبر است اجرش با خود خداوند تبارك و تعالى است كما اين كه در خبر آمده است كه خداوند متعال فرمود : الصوم لى و انا الذى اجزى به : روزه از آن من است و جزاى آن را خودم مى‏دهم در صورتى كه فعل اجزى به صورت مجهول قرائت شود كما اين كه بعضى از علماء گفته‏اند معنى‏اش چنين مى‏شود روزه از آن من است و جزاى آن خودم هستم. پس روزه را كه نصفى از صبر است از ساير عبادات ممتاز كرده و جزاى آن را نسبت به خودش داده است. و خداوند متعال به صابران وعده داده است كه من با ايشان هستم و فرمود : اصبروا ان الله مع الصابرين : صبر كنيد كه همانا خداوند با صابران است. (32)

 

 و خداوند نصرتش را مشروط به صبر كرد و فرمود: بلى ان تصبروا و تتقوا و ياتوكم من فورهم هذا يمددكم ربكم بخمسة الاف من الملائكة مسومين (33) : آرى امروز هم اگر استقامت و تقوا پيشه كنيد و دشمن به همين زودى به سراغ شما بيايد - خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان كه نشانه‏هاى مخصوصى دارند مدد خواهد داد. و خداوند متعال چند چيز را براى صابران ذكر فرمود كه براى ديگران ذكر نكرد و بعد از اين كه ‏خداوند به پيامبرصلى الله عليه و آله گفت : به صابران بشارت بده آنهائيى كه وقتى مصيبتى به آنها مى‏رسد مى‏گويند:ما از آن خدائيم و به سوى او بازگشت مى‏كنيم. فرمود: اولئك عليهم صلوات من ربهم و رحمة و اولئك هم المهتدون (34) پس خداوند در اين آيه صلوات و رحمت و هدايت را براى صابرين جمع كرده است و بررسى تمام آياتى كه در مقام صبر نازل شده است طولانى مى‏شود و ما به همين چند نمونه اكتفاء مى‏نمائيم.

 

 

صبر از نظر احاديث و روايات

 

1-    قال النبى صلى الله عليه و آله و سلم : الصبر نصف الايمان رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود : صبر نصف ايمان است.

 

صبر و يقين از ارزنده‏ترين چيزها است

 

2- قال (ص) من اقل ما اوبيتم اليقين و عزيمة (35) الصبر و من اعطى جظه منهما لم يبال ما فاته من قيام الليل و صيام النهارو لئن تصبروا على مثل‏ما انتم عليه احب الى من ان يوافينى كل امرء منكم بمثل عمل جميعكم ولكنى اخاف ان تفتح عليكم الدنيا بعدى فينكر بعضكم بعضا و ينكركم اهل اسماء عند ذالك فمن صبروا حتسب ظفر بكمال ثوابه ثم قرأ ما عندكم ينفذو ما عندالله باق و لنجزين الذين صبروا

 

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : از كميابترين چيزهائيى كه به شما داده شد يقين و صبر است يعنى يقين و صبر در بين شما از هر چيز كمتر است و هر كس حظ و بهره‏اى از آيند و به او رسد باك نداشته باشد از آن چه از بيدارى شبها و روزه روزها از او فوت شود يعنى اگر از يقين و صبر برخوردار باشد ولو اين كه به شب زنده دارى و مناجات با خدا و روزه‏هاى مستحبى موفق نشود غصه نخورد و اگر شما بر آن چه هستيد صبر كنيد در برابر فقر بى چيز تحمل نمائيد در نزد من بهتر است از اين كه هر يك از شما مقابل جميع عمل شما را انجام دهد يعنى هر يك از شما به اندازه عبادت همه شما عبادت كند وليكن مى‏ترسم بعد از من دنيا بر شما گشوده شود آنگاه يكديگر را انكار نمائيد. يعنى به خاطر تعلق و دلبستگى (36) به دنيا به هم بدبين شويد و برعليه يكديگر توطئه كنيد در آن وقت اهل آسمان شما را انكار نمايند و از شما بدشان آيد پس هركه در راه خدا صبر كند به كمال ثواب و پاداش خويش نائل مى‏گردد. سپس حضرت اين آيه را قرائت فرمود : ما عندكم ينفذو ما عندالله باق و النجزين الذين صبروا با حسن ما كانوا يعملون(سوره نحل آيه 96)

يعنى آن چه نزد شما است فانى مى‏شود، اما آنچه نزد خدااست باقى است، و كسانى را كه صبر و استقامت پيشه كنند به بهترين اعمالشان پاداش خواهيم داد. يعنى صبر و استقامت از بهترين اعمال آدمى است.

 

3- روى جابر انه صلى الله عليه و آله وسلم سئل عن الايمان فقال : الصبر. جابر مى‏گويد از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم سوال شد كه ايمان چيست؟ حضرت فرمود : ايمان صبر است.

4- قال صلى الله عليه و آله و سلم، افضل الاعمال ما اكرهت عليه النفوس. رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود : بالاترين اعمال چيزى است كه بر نفسها دشوار باشد.

 

5- قيل اوحى الله تعالى الى داود عليه السلام تخلق باخلاقى و ان من اخلاقى الصبر. گفته‏اند خداوند متعال به حضرت داودعليه السلام وحى فرمود : داود به اخلاق من آراسته شو و از جمله اخلاق من صبر است.

6-و عن ابن عباس رضى الله عنه لما دخل رسوا الله صلى الله عليه و آله و سلم على الانصار فقال: امؤمنون انتم؟ فسكتوا فقال رجل نعم يا رسول الله فقال و ما علامة ايمانكم قالوا نشكر على الرخا و نصبر على البلاء و نرضى بالقضاء فقال مؤمنون و رب الكعبة. ابن عباس رضى الله مى‏گويد : وقتى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بر انصار وارد شد فرمود : آيا شما مومن هستيد همه ساكت شدند مردى از آنها گفت : بلى اى رسوا خدا حضرت فرمود علامت ايمانتان چيست؟ انصار گفتند : در برابر نعمت و راحتى خدا را شكر مى‏كنيم و بر بلاء صبر مى‏كنيم و به قضاء و قدر الهى راضى هستيم حضرت فرمود : به خداى كعبه قسم كه شما مومن هستيد.

 

7-قال المسيح عليه السلام انكم لاتدركون ما تحبون الا بصبركم على ما تكرهون. حضرت مسيح عليه السلام به حواريين فرمود : به آن چه دوست داريد نمى‏رسيد مگر اين كه در برابر ناراحتيها صبر كنيد تا ناخوشيها را تحمل نكنيد به خوشيها نخواهيد رسيد. نابرده رنج گنج ميسر نمى‏شود.

 

 

8- قال (ص) لوكان الصبر دجلا لكان كريما رسول اكرم ص) فرمود : اگر صبر به صورت مردى باشد آن مرد كريم و بخشنده است.

 

9- قال على عليه السلام بنى الاسلام على اربع دعائم اليقين، و الصبر،و الجهاد،و العدل. حضرت على عليه السلام فرمود : اسلام بر چهار پايه بنا شده است و آن چهار پايه عبارت است از يقين، و صبر، و جهاد وعدل‏

 

10- و قال ايضا : الصبر من الايمان بمنزلة الراس من الجسد و لاجسد لمن لا راس له، و لا ايمان لمن لاصبر له.(37)على عليه السلام فرمود : صبر نسبت به ايمان هم چون سر است در مقابل تن همان طور كه بدن بدون سر بددن نيست ايمان بدون صبر نيز ايمان نيست صبر ملازم ايمان است همان گونه كه سر ملازم بدن است.

 

11- قال على عليه السلام : عليكم بالصبر فانه به ياخذ الجازم و به يعود الجازع. حضرت على عليه السلام فرمود : بر شما باد صبر زيرا شخص جازم و فاطع آن را اتخاذ مى‏كند و آدم بى تاب بعد از جزع و فزع ناچار به او رجوع مى‏كند پس چه بهتر از همان اول بدون جزع و بيتابى صبر را پيشه خود سازد .

 

12-قال على عليه السلام : ان صبرت جرت عليك المقادير و انت ماجورو ان جزعت جرت عليك المقادير و انت ما زور. حضرت على عليه السلام فرمود:اگر صبر كنى مقدرات بر تو جارى مى‏شود و تو پاداش خواهى داشت و اگر ناشكيبائى و بى تابى كنى باز هم مقدرات مسير خود را طى مى‏كنند و وزروگناه بر تو خواهد بود يعنى ناشكيبائى جز گناه براى تو فائده ديگرى ندارد چون بى تابى تو ذره‏اى در مقدرات تاثيرى نخواهد گذاشت در نهج البلاغه لفظ قدر به صورت مفر آمده : ان صبرت جرى عليك القدر.

 

13- و عن الحسن بن على عليهما السلام عن النبى صلى الله عليه و آله و سلم : قال : ان فى الجنة شجرة يقال لما شجرة البلوى و توتى لاهل البلاء يوم القيامة فلايرفع لهم ديوان و لا ينصب لهم ميزان يصيب عليهم الاجرصبا و قرء عليه السلام: انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب : امام حسن مجتبى از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم روايت مى‏كند كه آن حضرت فرمود : در بهشت درختى است كه به آن درخت بلوا مى‏گويند و آن در روز قيامت به اهل بلاو مصيبت داده مى‏شود و هيچ گونه محكمه و ميزانى جهت بررسى اعمال آنها تشكيل نمى‏شود و مانند باران بر آنها ثواب و پاداش فرو مى‏ريزند همان گونه كه در دنيا مانند باران بر ايشان بلا ريخته مى‏شد آنگاه امام حسن مجتبى‏عليه السلام اين آيه را خواند.انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب (38) يعنى خدا صابران را به حد كامل و بدون حساب پاداش خواهد داد.

 

14- و عنه عليه السلام عن النبى صلى الله عليه و آله و سلم : ما من جرعة احب الى الله تعالى من حرعة غبظ كظمها رجل او حرعة صبر على مصيبة و ما من قطرة احب الى الله تعالى من قطرة دمع من خشية الله او قطرة دم اهرقت فى سبيل الله.: و نيز امام حسن مجتبى عليه السلام از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم روايت مى‏كند كه آن حضرت فرمود : هيچ جرعه‏اى از جرعه خشمى كه انسان آن را فرو نشاند يا جرعه صبر بر مصيبتى در نزد خداوند خداوند متعال محبوبتر نيست. و نيز هيچ قطره‏اى در نزد خداوند متعال از قطره اشكى كه از خشيت خدا جارى شود،و يا قطره خونى كه در راه خدا ريخته شود محبوبتر نيست.

 

15-و عنه عليه السلام : المصائب مفاتيح الاجر امام حسن مجتبى عليه السلام فرمود : مصيبتها كليدها و راه گشاى اجر و پاداشتند.

 

16- وعن زين العابدين عليه السلام : اذا جمع الاولين و الاخرين ينادى مناد اين الصابرين ليدخلوا الجنة بغير حساب قال : فيقوم عنق من الناس فتلقاهم الملائكة الى اين يا بنى آدم ؟ فيقولون : الى الجنة فيقولون قبل الحساب ؟ فقالوا: نعم قالوا : و من انتم؟ قالوا: الصابرون قالوا: و ما صبركم؟ قالوا: على طاعة الله و صبرنا عن معصية الله حتى توفانا الله عزوجل قالوا: انتم كما قلتم ادخلوا الجنة فنعم اجر العالمين.

 

از امام زين العابدين عليه السلام روايت شده است كه فرمود:وقتى خداوند اولين و آخرين را در صحراى محشر جمع كند،منادى ندا مى‏كند كه صابران كجايند؟ تا بدون حساب داخل بهشت گردند،سپس جماعتى از مردم بر مي خيزند و به طرف بهشت روانه مى‏شوند، فرستگان به آنها برخورد مى‏كنند و مى‏گويند: كجا مى‏رويد؟ مى‏گويند: به سوى بهشت مى‏رويم. فرشتگان مى‏گويند: بدون حساب به سوى بهشت مى‏رويد؟ در جواب مى‏گويند بلى، سپس ملائكه سوال مى‏كنند كه شما از چه صنف مردميد؟ مى‏گويند: ما از صنف صابران هستيم. ملائكه گويند: صبر شما در چه بود؟ مى‏گويند: صبر ما بر طاعت خدا و صبر ما از معصيت خدا بوده است و اين روش را تا زنده بوديم ادامه داديم تا اين كه خداوند عزوجل ما را قبض روح نمود. سپس ملائكه مى‏گويند: همان گونه گفتيد هستيد و بدون حساب به سوى بهشت رويد كه چه نيكو است پاداش اهل عمل. اين روايت را مرحوم كلينى در اصول كافى كتاب ايمان و كفر باب الحب فى الله و البغض فى الله روايت نقل كرده است با اين تفاوت كه آن جا در مورد محبان خدا است.

 

17- عن انس قال : قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم : قال الله عزوجل اذا وجهت الى عبد من عبيدى فى بدنه او ماله او ولده ثم استقبل ذالك بصبر جميل استحييت منه يوم القيامة ان انصب له ميزانا اوانشر له ديوانا. انس مى‏گويد : رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:  كه خداوند عزوجل مى‏فرمايد:  هرگاه مصيبت و بلائى را متوجه بدن يا مال يا فرزند بنده‏ام سازم سپس او با صبر جميل (39) از آن بلا استقبال نمايد من از او شرم مى‏كنم كه در روز قيامت ترازوئى جهت بررسى حساب او نصب كنم يا نامه عمل او را بگشايم.

 

18- عن ابن مسعود رصى الله عنه عن النبى صلى الله عليه و آله و سلم : ثلث من رزقهن فانه رزق خير الدارين الرضا با لقضاء و الصبرعلى البلاء و الدعاء فى الرخاء. پيامبرصلى الله عليه و آله فرمود : سه چيز است كه نصيب هر كس شود خير دنيا و آخرت نصيبش شده است و آن سه عبارتند از:

 

1-    خشنودى از قضاء و قدر خدا

2-    صبرو بردبارى در برابر بلاها

 3- دعاكردن در حال خوشى. بر عكس بيشتر مردم كه فقط هنگام ناخوشى و گرفتارى دعا مى‏كنند

 

19- عن ابن عباس رضى الله عنه قال : كنت عند رسول الله (ص) فقال : يا غلام او غليم الااعلمك كلمات ينفعك الله بهن؟ فقلت : بلى فقال : احفظ الله يحفظك احقظ الله تجده امامك تعرف اليه فى الرخاء يعرفك فى الشدة اذا سئلت فاسئل الله و اذا استعنت فاستعن بالله. و اعلم ان فى الصبر على ما تكره خيرا كثيرا و ان النصر مع الصبر و ان الفرح مع الكرب و ان مع العسر يسرا. ابن عباس رضى الله عنه مى‏گويد : من نزد پيامبر(ص)بودم كه آن حضرت فرمود : اى جوان آيا مى‏خواهى كلماتى تعليمت دهم كه خداوند به وسيله آن به تو فائده رساند؟ گفتم بلى، حضرت فرمود : خدا را حفظ كن تا او نيز تو را حفظ كنديعنى از حدود الهى محافظت نما و آنها را مراعات كن و از حد و مرز الهى خارج نشو مراقب خدا باش تا همواره او را در جلوى خود بيابي ،در حال خوشى با خدا آشنائى داشته تا او نيز در حال شدت و سختى با تو آشنا باشد،هرگاه چيزى مى‏خواهى از خدا در خواست كن و هرگاه كمك مى‏خواهى از او مدد و يارى جوى.

بدان صبر و استقامت در برابر ناگواريها خير و بركت زيادى به همراه دارد نصرت و يارى الهى با صبر است، شادى و فرح با اندوه مى‏باشد، و همراه سختى آسايش است.

 

20- و عنه صلى الله عليه و آله و سلم : يوتى الرجال فى قبرة با لعذاب فاذا اوتى من قبل رأسه دفعه تلاوة القرآن و اذا اوتى من بين يديه دفعته الصدقة و اذا اوتى من قبل رجليه دفع مشيه الى المسجد و الصبرحجزه يقول : اما لورايت خللا لكنت صاحبه. و فى لفظ آخر اذا دخل الرجل القبرقامت الصلوة عن يمينه و الزكوة عن شماله و البر يظل عليه و الصبر بناحية يقول : دونكم صاحبى فانى من ورائه يعنى ان استطعم ان تدفعوا عنه العذاب و الا فانا الفيكم ذالك و ارفع عنه العذاب

 

پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود : چون مرد را در قبرش مى‏گذارد عذاب داخل قبر او مى‏شود وقتى مى‏خواهد از طرف سر آن مرد وارد شود تلاوت قرآن جلوى عذاب را مى‏گيرد و وقتى مى‏خواهد از طرف صورتش وارد شود صدقه جلوى عذاب را مى‏گيرد و آن را بر مى‏گرداند و وقتى مى‏خواهد از طرف پاهاى آن مرد وارد شود راه رفتن او به سوى مسجد جلويش را مى‏گيرد و صبر نيز جلوى عذاب را مى‏گيرد و مى‏گويد : اگر هرگاه ببينم كه شما نتوانيد از صاحبم حمايت كنيد خودم به تنهائى از او حمايت و دفاع مى‏كنم. و در حديث ديگر آمده است كه چون مرد داخل قبر مى‏شود،نماز طرف راست و زكوت طرف چپش مى‏ايستند و احسان بر سرش سايه افكند و صبر در طرفى دورتر از آنها است چون دو فرشته‏اى كه متصدى سوال از آن مرد هستند وارد مى‏شوند صبر نماز زكوت و احسان مى‏گويد : مواظب رفيق خود باشيد و اگر نتوانستيد عذاب را از او دور كنيد من به تنهائى از او دفاع مى‏كنم و عذاب را از او بر طرف مى‏سازم (40)

 

21 - و عنه صلى الله عليه و آله و سلم : عجبا لامر المومن ان امره كله له خير و ليس ذالك لاحد الا للمؤمن ان اصابته سرا شكر فكان خيرا له، و ان اصابته ضراء صبر فكان خيرا له. رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود : كار مومن تعجب‏آميز است، زيرا تمام امورش براى او خير است كه براى احدى جز مومن چنين نيست. اگر راحتى و خوشى به او برسد و شكر نمايد برايش خير است و اگر سختى و ناراحتى به او رسد و صبر كند نيز براى او خير است.

 

22- و عنه صلى الله و عليه و اله و سلم : الا عجبكم ان المومن اذا اصاب حمدالله و شكر و اذا اصابته مصيبته حمدالله و صبره فالمومن يوجر فى كل شيى‏ء حتى اللقمة يرقعها الى فيه. و فى حديث آخر حتى اللقمة يرفعها الى فم امراته. پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:آيا روش پسنديده مومن شما را شگفت زده نمى‏كند، از اين كه مومن هرگاه خير و نعمتى به او برسد خدا را ستايش مى‏كند و هرگاه مصيبتى به او برسد در مقابل مصيبت هم خدا را ستايش مى‏كند و صبر و شكيبائى پيشه مى‏كند مومن در تمام كارهايش اجر و ثواب مى‏برد حتى لقمه‏اى كه به طرف دهانش مى‏برد و در حديث ديگر آمده است حتى لقمه‏اى كه به طرف دهان زنش مى‏برد.

 

23- و عنه صلى الله عليه و آله : الصبر خير مركب ما رزق الله عبدا خيرا له و لا وسع من الصبر. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : صبر بهترين مركب است خداوند چيزى نصيب بنده‏اش نكرد كه از صبر بهتر و وسيع‏تر باشد.

 

24- و سئل صلى الله عليه و آله : هل من رجل يدخل الجنة بغير حساب؟ قال : نعم كل رحيم صبور. از پيامبرصلى الله عليه و آله سئوال كردند كه آيا هيچ مردى بدون حساب داخل بهشت مى‏شود؟ حضرت فرمود : بلى هر كس مهربان و صبور باشد بدون حساب داخل بهشت مى‏گردد.

 

25- و عن ابى بصير قال : سمعت عليه السلام يقول : ان الحرحر على جميع احواله، ان نابته نائبته صبر لها و ان تراكمت تداكت عليها المصائب لم يكره لم تكسره و ان اسر و قهر و استبدل با ليسر عسرا ،كما كان يوسف الصديق الأمين عليه السلام لم يغير حريته ان استعبد و قهر و اسرو لم تضرره ظلمة الحب و وحشته و ما ناله، ان من الله عليه فجعل الجبار العالى العاتى له عبدا بعد ان اذ كان له ملكا فارسله و رحم به امة و كذالك الصبر يعقب خيرا،فاصبروا او وطنوا انفسكم على الصبر توجروا. (41) ابو بصير مى‏گويد از امام صادق عليه السلام كه فرمود : آزاد مرد در همه احوال آزاد مرد است اگر گرفتارى برايش پيش آيد صبر مى‏كند،و اگر مصيبتها بر سرش فرو ريزد ناراحت نمى‏شود اگر چه اسير شود و مغلوب گردد و آسايش تبديل به سختى شود،چنان كه يوسف صديق امين عليه السلام را بردگى و مغلوبيت و اسارت زيان نبخشد،و او را تغيير نداد و تاريكى و ترس چاه و آن چه بر سرش آمد ضررى بر او وارد نساخت تا اين كه خدا بر او منت گذارد و ستمگر سركش را برده او كرد بعد از آن كه مالك او بود و او را رسول قرار داد و به سبب او به امتى رحم كرد و صبر اين چنين است كه اين همه خير و بركت به دنبال دارد،پس شكيبا باشيد و دل به شكيبائى دهيد تا اجر و پاداش نصيبتان گردد.

 

26- و عن الباقر عليه السلام قال : الجنة محفوفة بالمكاره و الصبر،فمن صبر على المكاره فى الدنيا دخل الجنة. و جهنم محفوفة باللذات و الشهوات فمن اعطى نفسه لذتها و شهوتها دخل النار. امام باقر عليه السلام فرمود : بهشت در ميان ناگواريها و شكيبائى است. پس هركه در دنيا بر ناگواريها صبر كند، به بهشت رود و جهنم در ميان لذتها و شهوتها است، پس هر كه لذت و شهوتى را كه دلش خواهد به خود رساند به جهنم رود.

 

27- عن على عليه السلام قال : قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم : الصبر ثلاثة : عند المصيبة و صبر على الطاعة و صبر عن المعصية فمن صبر على المصيبة حتى يردها بحسن عزائها كتب الله له ثلاثماة درجة ما بين الدرجة الى الدرجة كما بين السماء الى الارض و من صبر على الطاعة كتب الله ستماة درجة ما بين الدرجة الى الدرجة كما بين تخوم الارض الى العرش و من صبر عن المعصية كتب الله له تسعماة درجة ما بين الدرجة الى الدرجة كما بين تخوم الارض الى منتهى العرش.

 

 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود : صبر بر سه قسم است : صبر در مصيبت و صبر بر طاعت و صبر از معصيت، پس هر كه بر معصيت صبر كند تا آن كه آن را به بهترين وجه آرامش و تسلى رد كند خداوند سيصد درجه برايش مى‏نويسد كه ميان هر درجه تا درجه ديگر به اندازه فاصله ميان آسمان و زمين باشد و هر كه بر طاعت صبر كند خداوند برايش ششصد درجه مى‏نويسد كه ميان هر درجه تا درجه ديگر به اندازه فاصله ميان قعر زمين تا عرش باشد و هر كه از گناه صبر كند و از معصيت خودارى كند خداوند نهصد درجه از براى او مى‏نويسد كه فاصله ميان هر درجه به قدر فاصله ميان قعر زمين تا انتهاى عرش الهى باشد. (42)

 

28- عن ابى حمزة الثمالى قال : قال ابو عبدالله عليه السلام : من ابتلى من المومنين ببلاء فصبر عليه كان له مثل اجرالف شهيد. امام صادق عليه السلام فرمود :هر كس از مومنين به بلائى گرفتار شود و صبر كند ،برايش مثل اجر هزار شهيد خواهد بود.

 

29- عن عبدالله بن سنان عن ابى عبدالله عليه السلام قال : قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم : قال الله عزوجل : انى جعلت الدنيا بين عبادى قرضا،فمن اقرضنى منها قرضا اعطيته بكل درهم واحد عشرا الى سبعماة ضعف و ما شئت من ذالك و من لم يقرضنى منها قرضا فاخذت منه شيئا قسرا فصبر اعطيته ثلاث خصال لو اعطيت واحدة منهن ملائكتى لرضوا بها منى، قال : ثم تلا ابوعبدالله عليه السلام قول الله عزوجل : الذين اذا اصابتهم مصيبة قالوا انا الله و انا اليه راجعون اولئك عليهم صلوات من ربهم فهذه واحدة من ثلاث خصال و رحمة اثنان و اولئك هم المهتدون ثلاث ؛ ثم قال ابو عبدالله عليه السلام : هذا لمن اخذ الله منه شيئا قسرا.

 

رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‏گويد : خداوند عزوجل فرموده است من دنيا را ميان بندگانم به عنوان قرض قرار داده‏ام كسى كه قرضى از آن به من دهد يعنى چيزى در راه من به اختيار خود انفاق كند در ميان هر درهمى ده تا هفتصد برابر به او مى‏دهم و كسى كه به من قرض ندهد و اجبارا چيزى از او بگيرم به وسيله مصيبتها و حوادث گوناگون در مقابل آن سه چيز به او مى‏دهم كه اگر يكى از آنها را به فرشتگانم دهم از من راضى خواهند شد. سپس امام صادق عليه السلام اين آيه را تلاوت كرد الذين اذا اصابتهم مصيبة قالوا انالله و انااليه راجعون (43) اولئك عليهم صلوات من ربهم.... كسانى كه هنگام مصيبت مى‏گويند : ما از آن خدائيم و بسوى او بازگشت مى‏كنيم صلوات خدا بر آنها باد امام فرمود: اين صلوات يكى از سه خصلت است دومى اش رحمت و سومى آن هدايت كه در آيه ذكر شده است.

--------------------------------------------------------------

پاورقيها :

 

 24 - سوره روم آيه 7

 

25 - سوره زمر آيه ‏10

 

26 - سوره بقره آيه  156 و 157

 

27 - سوره سجده آيه 24

 

28 - سوره اعراف آيه 137

 

29 - سوره نحل آيه 96

 

30 - سوره قصص آيه 54

 

31 - سوره زمر آيه 10

 

32 - سوره انفال آيه 49

 

33 - سوره آل عمران آيه 125

 

34 - در كتاب اصول كافى روايتى در اين باره است كه خلاصه ترجمه آن در اين جا بيان مى‏گردد. امام صادق از پيامبر(ص)روايت نمود كه آن حضرت مى‏گويد كه خداوند متعال فرمود:من دنيا را به عنوان قرض در ميان بندگانم قرار دادم پس هر كه از آن به من قرض دهد مانند صدقه و هديه وصله به امام بهر واحدش ده تا هفتصد برابر و آنچه بخواهم عطا مى‏كنم. و هر كه به من قرض ندهد چيزى از او بر خلاف ميلش مى‏گيرم پس اگر او صبر كند سه خصلت به او عطا مى‏كنم كه اگر يكى از آنها را به فرشتگانم دهم از من راضى شوند. سپس امام صادق(ع) آيه فوق و ما قبل آن را تلاوت كرد و فرمود:اين سه خصلت صلوات و رحمت و هدايت است اصول كافى كتاب ايمان و كفر

 

35 - عزيمة الصبر اضافه صفت به موصوف است چون صبر از عزائم امور است ذالك من عزم الامور.

 

36 - آيا دنيا و علاقه به آن مذموم است؟ در اين زمينه چند نظر و فكر وجود دارد1- عده‏اى دنيا را ذاتا بد و بى ارزش و شر مى‏دانند بديهى است كه اين نظريه با توحيد و حكمت خداوند سازگار نيست.2- عده‏اى ديگر مى‏گويند : خود دنيا بد نيست ولكن محبت و علاقه به دنيا بد است و اين نظريه نيز هر چند خيلى معروف و مشهور است ولى بى اشكال نيست و با بيانات خود قرآن وفق نمى‏دهد زيرا بدون شك محبت و علاقه به دنيا چيز طبيعى و فطرى است و چيزى فطرى خدا دادى چگونه ممكن است بدومذموم باشد و گذشته از اين علائق به دنيا و اشياء آن قابل قلع و قمع كردن و ريشه كن نمودن نيست و تازه اگر فرضا بشود آن را ريشه كن نمود صد در صد بر ضرر بشر است درست مثل اين است كه عضوى از اعضاء او را مانند دست، پا، چشم، بينى، قطع كنند. 3- آن چه را در قرآن مذموم مى‏شمارد علاقه به معنى بسته بودن و دلخوش بودن و قانع بودن و رضايت دادن به امور مادى دنيوى است زيرا فرق است بين علاقه به مال و فرزند و ساير شئون زندگى دنيا وى و بين قانع بودن و رضايت دادن و غايت آمال قرار دادن اينها.

 

و در حقيقت تعليمات دينى نيامده است كه اين علائق را سركوب كند بلكه آمده است كه به وسيله اين علائق شعورهاى عاليترى را در انسان بيدار كند و چون آن شعورها عاليترند و از مقام عالى انسان سرچشمه مى‏گيرند ديرتر بيدار مى‏شوند و احتياج به تحريك و احياء و بيدار كردن دارند،آن شعورها مربوط به معنويات است.

 

هر علاقه‏اى چشمه‏اى است از روح انسان كه باز مى‏شود و جارى مى‏گردد. و مقصود دين بستن چشمه‏هاى محسوس مادى نيست بلكه مقصود باز كردن و كوشش براى جارى ساختن چشمه‏هاى ديگر است، يعنى چشمه‏هاى معنويات. با يك مثال ساده مطلب را توضيح مى‏دهم : مثلا انسان فرزند خود را به مدرسه مى‏فرستد، وقتى كه مى‏بيند كه آن بچه تمام علاقه و همتش به بازى و شكم خوارگى است ناراحت مى‏شود و او را مورد سرزنش قرار مى‏دهد و او را بازى گوش و شكم خوار مى‏خواند، و با اين عناوين او را ملامت مى‏كند، زيرا ميل دارد كه آن بچه علاقه به درس و كتاب خواندن و نوشتن پيدا شود، اين علائق طبعا از علاقه به بازى و خوراك ديرتر در بچه پيدا مى‏شود، به علاوه احتياج به تحريك و تشويق دارد غريزه علم در هر بشرى هست در عين حال بايد آن را تحريك كرد ولى اين دليل نيست كه پدر مى‏خواهد فرزندنش اساسارغبتى به بازى و غذا نداشته باشد، اگر روزى احساس كند كه ميل به بازى يا به غذا از بچه سلب شده فوق العاده ناراحت مى‏شود و آن را دليل بر يك بيمارى مى‏گيرد و به طبيب مراجعه مى‏كند زيرا مى‏داند بچه سالم در عين حال كه بايد به مدرسه و كتاب علاقه داشته باشد، بايد نشاط داشته و به موقع غذا بخورد پس وقتى كه پدر فرزند را به عنوان بازى گوش يا شكمو ملامت مى‏كند در حقيقت از حصرو انحصار علاقه او به بازى يا خوردن نالان است.

 اقتباس از سخنان شهيد مطهرى تحت عنوان نظر دين درباره دنيا

 

37 - در نهج البلاغه چنين آمده است : ولا خير فى جسد لا راس معه و لا فى ايمان لا صبر معه : يعنى تن بى سر فائده ندارد و صبر بى ايمان نيز بى نتيجه است.

 

38 - سوره زمر آيه 10

 

39 - از امام باقر(ع) پرسيدند : صبر جميل چيست؟ فرمود : ذالك الصبر ليس فيه شكوى الى الناس يعنى صبرى كه در آن شكايت به مردم نباشد يعنى از بلاهائي كه برش وارد مى‏شود نزد مردم شكوه نكند.

 

40 - حديث فوق از جمله احاديثى است كه بر تجسم اعمال دلالت دارد و آن همان طور كه آيات و روايات استفاده مى‏شود اين است كه اعمال خوب درست كاران و كارهاى بد نادرست آن به گونه‏اى در عالم برزخ و قيامت تجسم مى‏گردند و همه انسانها اعمال روا و ناروائى را كه در دنيا انجام داده‏اند در مقابل خويش حاضر مى‏يابند. نه تنها كارهاى بدنى و اعمال خوب و بدى كه در ظاهر انجام مى‏دهيم مجسم مى‏گردند،بلكه نيتهاى خوب و بد مردم كه عمل روحى آنان است همانند اعمال بدنشان تجسم مى‏بابد. مارها و عقربها بلكه اتشى كه در قيامت است به عين همان زشتكاريهاو خلقيات مذموم و عقائد باطل آدمى است كه در نشاه آخرت به آن شكلها ظاهر مى‏گردند.

 

اين سخنها چو مار و كژدمت               مار و كژدم گردد و گيرت دمت

 

هم چنين روح و ريحان و نعمتهاى بهشتى، همان اخلاق حميده و كارهاى پسنديده و اعتقادات حقه انسانها است كه در آخرت به آن شكلها در مى‏آيند و اين مطلب علاوه بر اين كه در آيات و روايات بسيارى بر آن تصريح شده است از نظر علم روز نيز به اثابت رسيده است. از حديث فوق مكالمه صبر را كه يكى از ملكات آدمى با نماز و زكوه و نيكى كه از اعمال ديگر انسان است نقل مى‏كند استفاده مى‏شود كه اين ملكات علاوه بر تجسم داراى نطق و شعور نيز هستند. براى توضيح بيشتر در اين زمينه به كتاب معاد آقاى فلسفى ج 2 گفتار 14 مراجعه فرمائيد.

 

41 - اين روايت در اصول كافى باب صبر با مختصر تغيير لفظى مذكور است.

 

42 – همان گونه كه از حديث فوق استفاده مى‏شود بالاترين درجات صبر، صبر از معصيت است چون بالاترين اعمال گناه نكردن است و بعد از آن صبر بر طاعت. و شايد سر اين كه درجات صبر از معصيت و صبر بر طاعت از صبر در معصيت بالاتر است اين است كه صبر از معصيت و طاعت از روى اختيار مى‏باشد يعنى مى‏تواند گناه كند ولى به خاطر خدا نمى‏كند و نيز مى‏تواند اطاعت و عبادت نكند ولى براى خدا انجام مى‏دهد ولكن صبر در مصيبت و بلا اختيارى نيست و چاره‏اى جز صبر ندارد.

 

 

---------------------------------------------------------------

ماخذ : آرام بخش دل داغديدگان يا مسكن‏الفؤاد ، تاليف : شهيد ثانى (شيخ زين الدين)‏ ، ترجمه : حسين جناتى‏

 

(استفاده از اين مطلب بدون ذكر نشاني سايت جايز نيست)

  

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=5151
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.