به واقع عدّه ی یاران کم اند ، می دانی که همچو کوه سلسله و محکم اند ، می دانی ز بست و کثرت دشمن ، حراس ننمایند چو روبَهان ، یله و درهم اند ، می دانی به شامِ فتنه جهان ، نازِ شصت یاران دید سپاهِ نور ، شوکتِ این عالم اند ، می دانی اگر ز دیده شان خون چکد ، مشو حیران ز هجرِ روحِ خدا ، در غم اند ، می دانی ز خیلِ آزموده که حاجت به آزمودن نیست به روزِ حادثه مشتّ هم اند ، می دانی لوایِ پرچم حیدر ، سکوت ، چون مر گ است خروشِ دردِ بنی آدم اند ، می دانی بجز رضای خدا ، در ضمیرشان کفر است بحق که اُمّتِ آن خاتم اند ، می دانی کجا بیادِ مادرِ گیتی ، چنین ارادت بود همه به حسرتِ آن ، مَقدم اند ، می دانی نسیمِ سبزِ شکوهند ، این جوانمردان چو فجر ، بر رُخِ دل می دمند ، می دانی (مهاجر)م تو بگو رمز جاودانی را ز خطّ سرخِ حسین ملحم اند ، می دانی ** علی اکبر پورسلطان ( مهاجر ) ** ( استفاده با ذکر منبع http://www.fajr57.ir/ جایز است )