تاريخ انتشار: 04 مهر 1392 ساعت 00:01:46
همسفر " غزلی در فراق دوران دفاع مقدس "

باز آمدم ز جبهه ، دلم جا گذاشتم

وانرا بدستِ قافله تنها گذاشتم

دل زد نهیب جان ، که تو بی من کجا روی

گو آخر از چه  رویِ دلم پا گذاشتم

بندِ دلم بریده شد از جانِ بی وفا

تا پا برون ، ز گنبد مینا گذاشتم

آن همسفر جدا شد و همراهی ام نکرد

آخر تمامِ توشه ام آنجا گذاشتم

یاران  به دشتِ حادثه تنها نمانده اند

قلبم درونِ سینه و سرها گذاشتم

آوازِ دل به دیده ی منّت خریده ام

زین رو ، دلِ رمیده  بخود واگذاشتم

یادِ (مهاجر)ان که بخون آرمیده اند

در خاطرات گمشده پیدا گذاشتم

** علی اکبر پورسلطان (مهاجر) **

( استفاده با ذکر منبع http://www.fajr57.ir/ جایز است )

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=51015
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.