تاريخ انتشار: 02 مهر 1392 ساعت 00:00:44
بزم لک لک ها " غزل عروج یاران "

جان چو شیرازه ها ، زکف می رفت عشق تا آخرِ شرف می رفت صبح ، گاهِ سرودِ بیدل ها شور ، مردانه با شعف می رفت باده (1) ، رقصان بدست سر مستان روی شانه چه با هدف می رفت بلمی دور می شد از ساحل تا به سرمنزل نجف(2) می رفت دُرّ ذیقیمت از کرانه ی دل چه خرامان ، پیِ صدف می رفت نو عروسی به پای می کوبید گونه در دست ، جای دف می رفت حجله هایی به رنگ سوسن و یاس سوی معشوق ،  صف به صف می رفت کوچ موزونِ بزم لک لک ها از تباهی ، به آن طرف می رفت هودج امّا ، پر از شقایق بود رو به جانان ز هر کنف(3) می رفت جانِ تو ای (مهاجر) این ره را بنده ی شاهدِ خلف می رفت علی اکبر پورسلطان (مهاجر) 1- تابوت 2-بارگاه امام علی (ع) - زمینی بلند که آب به آن نرسد 3- جانب ، کرانه (استفاده با ذکر منبع http://www.fajr57.ir/ جایز است )

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=50745
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.