تاريخ انتشار: 23 آبان 1390 ساعت 20:47:47
صلاحيت و عدالت حقايق نهفته در ماجراي غدير است

بيانات رهبر معظم اتقلاب اسلامي در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام، به مناسبت عيد غدير خم‏ 

 30/ 03/ 1371     

 

 

بسم الله الرّحمن الرّحيم‏

 

بنده هم اين عيد سعيد و بزرگ را به همه‏ى مسلمين و مستضعفان و عدالت جويان عالم و به ملت شريف و عزيز ايران و به شما عزيزان، تبريك عرض مى‏كنم؛ به خصوص به برادرانى كه از راههاى دور تشريف آورده‏اند و عشق و شيفتگى خود را به مقام والاى ولايت عظما، عملًا اثبات كردند.

 

در ماجراى غدير، حقايق بسيارى نهفته است. صورت قضيه اين است كه براى جامعه‏ى نو پاى اسلامى در آن روز، كه در حدود ده سال از پيروزى اسلام و تشكيل آن جامعه گذشته بود، نبى مكرم صلى الله عليه و آله و سلم، موضوع حكومت و امامت را با همان معناى وسيعى كه دارد حل مى‏كردند و در غدير خم و در بازگشت از حج، امير المؤمنين عليه الصّلاة و السّلام را به جانشينى خود نصب مى‏فرمودند.

 

 خود همين ظاهر قضيه، البته بسيار مهم است و براى كسانى كه در مسائل يك جامعه‏ى انقلابى، اهل تحقيق و تدبر باشند، يك تدبير الهى است. ولى ماوراى اين ظاهر، حقايق بزرگى وجود دارد كه اگر امت و جامعه‏ى اسلامى به آن نكات برجسته توجه كند، خط و راه زندگى روشن خواهد شد.

 

 اساساً اگر در قضيه‏ى غدير، عموم مسلمين چه شيعيان كه اين قضيه را قضيه‏ى امامت و ولايت مى‏دانند و چه غير شيعيان كه اصل قضيه را قبول دارند، اما برداشت آن‏ها از اين موضوع، امامت و ولايت نيست بيشتر توجه خودشان را امروز متوجه و متمركز به نكاتى كنند كه در قضيه‏ى غدير است، براى مصالح مسلمين دستاوردهاى زيادى خواهد داشت.

 

بنده به يكى دو نكته‏ى از آن نكات، به صورت كوتاه، اشاره مى‏كنم. يكى از اين نكات مهم، عبارت است از اين كه، با مطرح كردن امير المؤمنين عليه الصّلاة و السّلام و با نصب آن بزرگوار براى حكومت، معيارها و ارزشهاى حاكميت، معلوم شد. پيغمبر، در قضيه‏ى غدير، كسى را در مقابل چشم مسلمانان و ديدگان تاريخ قرار دادند كه از ارزشهاى اسلامى، به طور كامل برخوردار بودند. يك انسان مؤمن؛ داراى حد اعلاى تقوا و پرهيزكارى؛ فداكار در راه دين؛ بى‏رغبت نسبت به مطامع دنيوى؛ تجربه شده و امتحان داده در همه‏ى ميدانهاى اسلامى: ميدانهاى خطر؛ ميدانهاى علم و دانش؛ ميدان قضاوت و امثال اين‏ها.

 

يعنى با مطرح شدن امير المؤمنين عليه الصّلاة و السّلام به عنوان حاكم و امام و ولى اسلامى، همه‏ى مسلمانان در طول تاريخ بايد بدانند كه حاكم اسلامى، بايد فردى در اين جهت، با اين قواره‏ها و نزديك به اين الگو و نمونه باشد. پس، در جوامع اسلامى، انسان‏هايى كه از آن ارزشها نصيبى ندارند؛ از فهم اسلامى، از عمل اسلامى، از جهاد اسلامى، از انفاق و گذشت، از تواضع و فروتنى در مقابل بندگان خدا و آن خصوصياتى كه امير المؤمنين عليه الصّلاة و السّلام داشتند، بهره‏اى نداشته باشند، شايسته‏ى حكومت كردن نيستند. پيغمبر، اين معيار را در اختيار مسلمانان گذاشتند. و اين، يك درس فراموش‏نشدنى است.

 

نكته‏ى ديگرى كه در ماجراى غدير مى‏شود فهميد، اين است كه امير المؤمنين عليه الصّلاة و السّلام، در همان چند سالى كه به خلافت و حكومت رسيدند، نشان دادند كه اولويت در نظر آن بزرگوار، استقرار عدل الهى و اسلامى است. يعنى عدالت، يعنى تأمين كردن هدفى كه قرآن براى ارسال رسل و انزال كتب و شرايع آسمانى، بيان‏ فرموده است: «ليقوم الناس بالقسط » اقامه‏ى قسط الهى. قسط و عدل با دستورى كه اسلام معين كرده، بهترين تضمين و تأمين‏كننده‏ى عدالت است. اين، در نظر امير المؤمنين عليه الصّلاة و السّلام، اولويت درجه‏ى اول بود.

 

جامعه‏ى اسلامى، با عدل و قسط است كه قوام پيدا مى‏كند و مى‏تواند به عنوان شاهد و مبشر و هدايت‏گر و الگو و نمونه، براى ملتهاى عالم مطرح شود. بدون عدل، ممكن نيست. و لو همه‏ى ارزشهاى مادى و ظاهرى و دنيايى هم فراهم شود، اگر عدالت نباشد، در حقيقت هيچ كارى انجام نشده است. اين، آن برجسته‏ترين مسئله در زندگى حكومتى امير المؤمنين عليه الصّلاة و السّلام بود. پيغمبر اكرم صلوات الله و سلامه عليه كه چنين عنصرى را به حكومت و ولايت مسلمين منصوب مى‏كردند، در حقيقت اهميت عدل را بيان فرمودند. پيغمبر مى‏دانستند امير المؤمنين عليه الصّلاة و السّلام، در چه جهتى فكر مى‏كنند و حركت خواهند كرد. آن حضرت دست‏پرورده‏ى پيغمبرند؛ شاگرد پيغمبرند؛ مطيع و عمل‏كننده به فرمان و درس پيغمبرند. پيغمبر با منصوب كردن امير المؤمنين عليه الصّلاة و السّلام، در حقيقت عدل را در جامعه‏ى اسلامى اهميت بخشيدند و امير المؤمنين عليه الصّلاة و السّلام، در طول همان چهار سال و نه ماه يا ده ماه حكومت ظاهرى كه داشتند، بيشترين اهتمامشان بر استقرار عدل در جامعه بود. آن حضرت، عدالت را مايه‏ى حيات اسلام و در حقيقت روح مسلمانى و جامعه‏ى اسلامى مى‏دانستند. و اين، آن چيزى است كه ملتها به آن نياز دارند و جوامع بشرى در دوره‏هاى مختلف، از آن محروم بوده‏اند. در آن زمان هم محروم بودند؛ قبل از آن زمان هم محروم بودند؛ امروز هم اگر به صحنه‏ى عالم و كارى كه ابرقدرت‏ها مى‏كنند و روش حكومتى كه حكام مادى در دنيا عمل مى‏كنند نگاه كنيد، بازهم مى‏بينيد مشكل همين است. مشكل بشريت، در حقيقت فقدان عدالت و اسلام و حكومت علوى و روش و منهاج امير المؤمنين عليه الصّلاة و السّلام است.

 

امير المؤمنين عليه الصّلاة و السّلام، عدالت را در بين مسلمانان و جامعه‏ى اسلامى جارى مى‏كردند و مانع از اين شدند كه بيت‏المال به اسراف مصرف شود. نگذاشتند دست تطاول باز شود. نگذاشتند كسانى بيت‏المال مسلمين را به ناحق مصرف كنند.

 

البته بيت‏المال مسلمين در آن روز، به اين شكل بود كه درآمدهاى جامعه‏ى اسلامى به شكل سرانه، بين مردم تقسيم مى‏شد. اين روش ماليه‏ى جديد و اين شكلى كه امروز در دنيا وجود دارد، آن روزها معمول نبود. همان درآمد را، امير المؤمنين عليه الصّلاة و السّلام، بالسويه تقسيم مى‏كردند. بيت‏المال را بين صحابى و غير صحابى و قرشى و هاشمى و غير قرشى و غير خاندان پيغمبر و همه و همه، به شكل يكسان تقسيم مى‏كردند و اين، مايه‏ى اعتراض خيلى‏ها شد؛ اما امير المؤمنين، عليه الصّلاة و السّلام، اعتنايى نكردند. امروز وضع تقسيم بيت‏المال به شكل عادلانه، آن‏طور نيست. امروز تقسيم سرانه نيست و روشهاى ديگرى در استقرار عدالت وجود دارد.

 

امروز كسانى كه با بيت‏المال مسلمين سروكار دارند، بايد از مصرف و خرج كردن بيت‏المال در غير مصارف عمومى و مردمى، خوددارى كنند. اين، راه تقسيم عادلانه‏ى بيت‏المال است. اگر مسئولى خداى ناخواسته، در امر بيت‏المال اسراف بورزد، يا آن را در مصارف شخصى و يا براى دوستان و نزديكان و مرتبطين خود مصرف كند، اين، تخلف از عدل و قرار واقعى در امر بيت‏المال است. بايد بيت‏المال مسلمين در همان طريقى كه قانوناً معين شده و همان مصارف عمومى و بخشهايى كه وظيفه‏اى از وظايف كشور را بر عهده دارد، مصرف شود. لذا امير المؤمنين عليه الصّلاة و السّلام، آن روز به كسانى كه مسئوليت امور كشور را بر عهده داشتند، سخت‏گيرى را به جايى رساندند كه به قول امروز، بخشنامه كردند: «ادقوا اقلامكم»؛ سر قلمهاى خودتان را كه با آن مى‏نويسيد، ريز بتراشيد. هم صرفه‏جويى در قلم، هم صرفه‏جويى در كاغذ، هم صرفه‏جويى در مركب! «و قاربوا بين سطوركم»؛ سطورى را كه در كاغذ مى‏نويسيد به هم نزديك بنويسيد و در كاغذ صرفه‏جويى كنيد. «و اقصدوا قصد المعانى»؛ مطالب لازم را بنويسيد. از زياده‏روى و زياده‏نويسى پرهيز كنيد.

 

اگر امروز بخواهند اين حرفها را تكرار كنند، به اين شكل خواهد بود كه از ايجاد دستگاه‏هاى زايد، استخدامهاى زايد و توسعه دادن‏هاى زايد، خوددارى كنيد. يعنى بايد از كاغذپراكنى و زياده‏نويسى‏هاى بيهوده و وقت تضييع كن، خوددارى كنيم. اين خصوصيات را، امير المؤمنين عليه الصّلاة و السّلام، رعايت مى‏كردند. در آخر اين جمله هم، كه بعضى از فقراتش را من عرض كردم، مى‏فرمايند: «فإن اموال المسلمين لا يحتمل الاضرار.» ضرر رساندن به اموال مسلمانان را تحمل نمى‏كردند كه كسى بخواهد و لو به اندازه‏ى كمى به اموال عمومى ضرر برساند. اين، يعنى امانت‏دار دانستن خود و همه‏ى مسئولين بيت‏المال. اين، آن عدل امير المؤمنين عليه الصّلاة و السّلام است. و اين آن قله‏اى است كه ما بايد به آن برسيم.

 

 آن بزرگوار امام رضوان الله تعالى عليه هم فرمودند، و همه‏ى ما هم گفتيم: بديهى است كه ما به امير المؤمنين عليه الصّلاة و السّلام، نمى‏رسيم. بديهى است كه بشر معمولى، نه در اين زمان، نه حتى در آن زمان، قادر بر اين نيست و نبود كه مثل آن بزرگوار، مشى كند، يا عدالت را آن‏گونه اجرا كند و يا آن‏طور زندگى كند. موضوع اين است كه آن حضرت نمونه‏ى كاملند.

 

 بايد تلاش كنيم‏ خودمان را به آن نمونه‏ى كامل نزديك و شبيه‏تر كنيم. اگر حركت ما به گونه‏اى باشد كه در حال دور شدن از آن نمونه‏ى كامل باشيم، اين، انحراف و خطاست. اين متمركز شدن روى عدالت و دل بستن به عدالت، راز اصلى دشمنى دشمنان اسلام با اسلام، به خصوص در روزگار ماست. در زمانهاى قديم هم البته همين‏گونه بوده است. اما امروز، علت اين كه مى‏بينيد ابرقدرت‏ها با ما با جمهورى اسلامى؛ با شما ملت مخالفت دارند، احساس دشمنى دارند، اگر بتوانند ضربه‏اى وارد كنند وارد مى‏كنند و پرهيز نمى‏كنند، همين است. چون جمهورى اسلامى، منادى چنان عدالتى است. عدالت بين همه‏ى ملتها؛ بين همه‏ى انسانها؛ بدون اين كه ملاحظه شود كه كى مال كدام نژاد، يا كدام خون، يا كدام رنگ است. امير المؤمنين، عليه الصّلاة و السّلام، در جامعه‏ى اسلامى آن روز و تحت حكومت خود، نگاه نمى‏كردند كه اين مسلمان است و اين مسيحى است يا يهودى است. نسبت به همه‏ى آن‏ها، مثل يك پدر بودند. حافظ منافع آن‏ها بودند.

 

امروز جامعه‏ى اسلامى ما، اين را مى‏خواهد و ابرقدرت‏ها حاضر نيستند چنين چيزى را تحمل كنند. زندگى ابرقدرت‏ها، بر زورگويى بنا شده است؛ بر زياده‏طلبى بنا شده است؛ بر تصرف محيطهاى زندگى ملتها و محروم كردن آن‏ها به نفع خود، بنا شده است. لذا مى‏بينيد از جمهورى اسلامى، ناخشنود و ناراضى‏اند. تبليغات مى‏كنند؛ فشارهاى تبليغاتى وارد مى‏آورند؛ فشارهاى سياسى وارد مى‏كنند؛ محاصره‏ى اقتصادى مى‏كنند و با هرچه كه در توان و قدرت دارند، سعى مى‏كنند جمهورى اسلامى را در انزوا و در زير لطمات و ضربات خود قرار دهند. اين، به خاطر ترس از عدالت است؛ ترس از آن عدالت اسلامى كه منادى آن، شما ملت ايران هستيد.

 

ملتها عدالت را دوست دارند. تشنه‏ى عدالتند؛ و اگر ببينند ملتى پرچم عدالت را در دست گرفته است و در مقابل قلدرها و زورگوهاى عالم و در راه عدل، فداكارى و ايستادگى مى‏كند، دلگرم و اميدوار مى‏شوند. و اين، اتفاق افتاده است. از بعد از پيروزى انقلاب تا امروز، ملتها دائم به شما نگاه كرده‏اند كه ملت ايران هستيد.  به فداكارى شما، به صبر شما، به وفادارى شما، به اسلام و قرآن، به عشق شما به قرآن و اسلام و مقام ولايت عظمى، به علاقه‏ى شما به پيمودن اين راه، به ايمان شما، به اين كه زندگى خوب در سايه‏ى ايمان اسلامى تأمين مى‏شود و لاغير، نگاه كرده‏اند. و همين هم هست. رفاه، سعادت، خوشى، صلح و امنيت براى يك ملت، در سايه‏ى ايمان به خدا و حاكميت ارزشهاى الهى تأمين مى‏شود و لاغير. اين را، در ملت ما فهميده‏اند.

 

ايستادگى ملت ما را هم دانستند. اين است كه ابرقدرت‏ها عصبانيند. ملتهاى ضعيف هم به اين ملت نگاه مى‏كنند و از او مى‏آموزند. ايستادگى شما، دنيايى را وادار كرد كه در مقابل ظلم و جور و زورگويى استكبار بايستند. دنيا اين‏طور نبود! تنها علاج، در مقابل ظلم و تعدى و تجاوز و نامردمى استكبار، عبارت است از ايستادگى و پايدارى روى همان معيارها و ميزانهايى كه غدير، سمبل و رمز واقعى آن است؛ يعنى عدالت؛ تلاش براى خدا؛ ارزش دادن به تقوا و جهاد في سبيل الله. ايستادگى بر روى اين معيارهاست كه خواهد توانست اين راه را در مقابل ملت ايران، باز هم، بازتر و هموارتر كند.

 

ابرقدرت‏ها اگر خيال مى‏كنند ملتى را كه قلبش مؤمن به اصول الهى و اسلامى است، مى‏شود شكست داد، اشتباه مى‏كنند. چنين ملتى را نمى‏شود شكست داد. بحمد اللّه ملت ايران، با فداكاريهايى كه كرده و ايستادگى در اين ميدان، آثار و ثمرات شيرين آن را، خودشان ديده است. امروز ملت ما عزيز است، سربلند است، مستقل است و تحت نفوذ هيچ سياستى نيست. نيروهاى ملت، آماده براى كار و تلاش كردن و برنامه‏ريزى براى پيشرفت كشورند. اين‏ها براى يك ملت ارزش است. وقتى‏كه ابرقدرت‏ها بر يك كشور و بر يك ملت مسلط باشند، اين امكانات و اين فرصتها را از آن ملت مى‏گيرند؛ همچنان كه در طول سالهاى سياه حكومت طواغيت از ما گرفته بودند.

 

از خداى متعال مى‏خواهيم كه ما را در راه ايمان به قرآن و اسلام و مقام ولايت، ثابت قدم بدارد و توفيقات خود را بر ما نازل كند. إن شاء اللّه مسلمانان در همه‏ى كشورهاى اسلامى و از هر فرقه از فرق اسلامى كه هستند، سعى كنند دلهايشان را به هم نزديك كنند و اتحاد و وحدت فيما بين را حفظ نمايند. كه اين، خود، سلاح بزرگى در مقابل دشمنان اسلام است.

 

و السّلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته‏

 

(استفاده از اين مطلب با درج نشاني سايت اشكال ندارد)

 

 
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=4827
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.