تاريخ انتشار: 14 ارديبهشت 1390 ساعت 19:17:04
من ازتو بدم مي آيد!

دوست فرهيخته اي مي گفت:

روزي درخانه پدر خانمم مهمان بوديم يكي از بستگان همسرم نيز درآن جا بود. اين آقا رابطه خوبي با من نداشت و ما با هم از جهت نوع تفكر ونگاه به مسايل ديني وسياسي نزديكي نداشتيم.بعد ازساعتي صحبت هاي معمولي او رو به من نمود وگفت:

من ازتو بدم مي آيد!

غيرت و عصبانيتم جوشيد وخواستم انتقام بگيرم ومقابله بدتر از مثل ويا لااقل به مثل كرده وبگويم، دل به دل راه دارد.

 يك لحظه يادم آمد :

خداوند بذر عالم امكان را برپايه محبت ريخته است،

از تمام اسماء جمالي وجلالي خود درقرآن كريم  رحمان و رحيم را سر فصل آن قرار داده و113 بار آن راتكرار كرده است و درسوره توبه هم كه اين عنوان را نياورده درسوره نمل(آيه30) آن را جبران فرموده،

ما فرزند پدران و مادراني مانند: محمد وعلي وخديجه وفاطمه وخاندان پاكشان(عليهم السلام)هستيم،

مومني وارد بهشت نمي شود اگر ذره اي كينه به دل داشته باشد،

هيچ وزني درقيامت به سنگيني اخلاق پسنديده نمي رسد،

ما پيرو رهبري هستيم كه هستي اسلام ناب محمدي را زنده كرد وآن را به ما بازگرداند،

هم سانان من از نام ونان وجان خود گذشتند و سرزمينم را تا ابديت معطر كردند....

خشمم را فرو خوردم و با قيافه اي جدي،مضطرب و محزون گفتم:

آقاي ... خدا نكند.شرمنده ام . چه غلط وخطايي از من سر زده كه شما را ازمن رنجانده و موجب كدورتتان شده، اگر جسارتي كرده ام وشما را ناراحت نموده ام، خيلي عذر مي خواهم، بچگي كرده ام شما به بزرگي خودتان مرا ببخشيد.من اتفاقا نه تنها از شما بدم نمي آيد بلكه قلبا به شما ارادت دارم و به شما احترام قائلم و يقين دارم كه كدورت شما از من، تقصير من بوده واميدوارم به حق خدا وقرآن و معصومين ، مرا ببخشيد وعفو كنيد.

اين سخن ها را كه مي گفتم مي ديدم كه رنگ صورتش عوض شد،چشمانش فروتن شد واشك در آن حلقه زد،دستانش به لرزه افتاد،سرش را پائين انداخت ولحظه اي هيچ نگفت. همه آن ها كه حضور داشتند قدري مات ومبهوت هم ديگر و او را ازنظر مي گذراندند.

سرش رابلند كرد، چند قطره اشك ازچشمانش چكيده بود.برخاست و به طرف من آمد ،من نيز به احترامش برخاستم، دستانش را به دور گردنم حلقه و شروع به بوسيدنم كرد. ازحرفي كه زده بود والبته صادقانه نيز گفته بود عذر خواست و ازشرم ديگر نتوانست در آن جا بماند، خدا حافظي كرد ورفت.

بيش از25 سال ازاين قضيه مي گذرد و او از آن موقع تا امروز يكي از بهترين بستگان سببي و دوستان صميمي من وخانواه ام است.

                                                                      نوشته : ميكائيل جواهري

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=477
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.