كاپيتولاسيون يا حق قضاوت كنسولهاي بيگانه در ايران به موجب فصل هشتم عهدنامۀ تجارتي بين ايران و روس در قرارداد ننگين تركمانچاي به ايران تحميل شد. فصل هشتم قرارداد ميگويد: چون وزير مختار و شارژدافر و قنسول حق قضاوت دربارۀ هموطنان خود را دارند لذا در صورتي كه بين اتباع روس قتل و جنايتي به وقوع بپيوندد، رسيدگي و محاكمه آن راجع به مشاراليهم خواهد بود.
اگر شخصي از اتباع روس متهم به جنايتي گردد مورد مزاحمت و تعرض نخواهد گرديد مگر در صورتي كه شركت او در جنايت مدلل و ثابت شود و در اينصورت نيز در صورتيكه تبعه به شخصه منصوب به مجرميت شده باشد محاكم مملكتي نبايد بدون حضور مأمورين از طرف سفارت يا كنسول به مسئله جنايت رسيدگي كرده و حكم دهد .....
به تدريج ساير دول كه با ايران روابط سياسي داشتند براساس حق دولت همان امتيازات و مصونيتها را به وسيله عقد معاهدات جداگانه به دست آوردند و در مدت يك قرن روابط ايران و دول بيگانه براساس رژيمي كه مصونيت بيگانگان را تأمين ميكرد استوار گرديد. متعاقب انقلاب روسيه و سقوط رژيم سلطنتي تزاري در 1917 ميلادي (1296 ش) رئيس دولت وقت ايران، نجفعلي صمصامالسلطنه بختياري با صدور تصويبنامهاي در هيئتوزيران كاپيتولاسيون را لغو كرد، اما كشورهاي خارجي كه از اين حق استفاده ميكردند زير بار نرفته، آن را مورد قبول قرار ندادند ....
در سال 1306 ش علياكبر داور وزير دادگستري وقت، عدليه را منحل و سازمان جديدي بنيانگذاري كرد. در روز افتتاح عدليه فرمان لغو كاپيتولاسيون از طرف رضاشاه خطاب به نخستوزير كه ميرزاحسنخان مستوفيالممالك بود صادر گرديد و يك سال به دول خارجي مهلت داده شد تا قرارداد جديد با دولت ايران منعقد نمايند. يك سال پس از صدور فرمان، مهديقلي هدايت رئيسالوزراء گزارش خاتمه كار را به مجلس شوراي ملي داد و اضافه كرد: «لانفّرق بين أحدٍ منالملل» (يعني تفاوتي بين هيچ يكي از ملتها قايل نيستيم) و همه در تحت يك قانون و به يك محكمه رجوع خواهند كرد، مردم ايران از لغو كاپيتولاسيون خوشحال شده و به چراغاني و جشن پرداختند و همه به يكديگر تبريك ميگفتند، تا اينكه حدود سيوپنج سال بعد در سال 1343 دولت ايران به اتباع يك دولت ديگر (آمريكا) حق كاپيتولاسيون اعطا كرد و تاريخ معاصر ايران را با اين اقدام ننگين مخدوش كرد .....
و بالاخره حضرت امام خميني با نطق تاريخي خود در قم و اظهارات كوبنده در اينباره پرده از روي جنايت پهلوي دوم برداشته و خود را آماج حمله و يورش دستگاه حاكمه و زجر و تبعيد قرارداد و سرانجام با اتكا به خداوند و اتحاد مردم ايران توانست انقلاب عظيم اسلامي را به پيروزي رسانده و جيرهخواران استكبار و بردگان شيطان را رجم كرده و بر حيات كاپيتولاسيون ظاهر و پنهان خاتمه دهد.
(نخستوزيران ايران از مشيرالدوله تا بختيار، دكتر عاقلي، صفحات 966 و 967)
( استفاده از اين مطلب با ذكر نشاني سايت اشكال ندارد)