تاريخ انتشار: 05 آبان 1390 ساعت 20:50:42
مرثيه اي براي امام جواد عليه السلام

این روزا آقا جواد الائمه، لحظات آخر عمر شو طی می کنه. گوشه ی حجره نشسته و از درد داره به خودش می پیچه! بمیرم برات آقا!

 

از دل حجره ی تاریک که بسته ست درش

 

می رسد ناله ای و دل شده خون، از اثرش

 

چیست این ناله ی سوزنده؟ از سینه ی کیست؟

 

این فروغ دل زهراست، که خون است دلش!

 

این جگر گوشه ی زهراست که سوزد جگرش

 

این جواد است

 

این امام جواده که تو سنّ جوانی

 

خانه اش قتلگه و همسر او قاتل اوست...

 

همه قضیه ی شهادت آقا رو می دونیم. ام الفضل به سفارش معتصم، آقا رو مسموم کرد.

 

بارالها!

 

بار الها! تو گواهی که چه آمد به سرش!

 

همسر مرد برایش پروبال است، ولی

 

همسر سنگدل او بشکسته است پرش!

 

امّا من می خوام بگم ام الفضل فقط این روزای آخری عمر آقا، آقا رو اذیت نکرد و شکنجه نداد. هی می اومد شکایت آقا رو پیش باباش مأمون می کرد...

 

شهر بغداد بود شاهد مظلوم دگر

 

پسری را که دهد جان زستم، چون پدرش...(1)

 

خدا عذابش رو زیاد کنه! خودش بعد از شهادت امام گفته، به حکیمه دختر امام جواد، که : یه روز رفتم پیش بابام مأمون از دست همسرم خیلی شکایت کردم. بابام مأمون، مست بود ؛ دیدم شمشیرش رو برداشت گفت: به خدا می کُشمش!

 

با عصبانیت و خشم رفت و بعد یه مدّتی برگشت. گفت دخترم! تموم شد! خیالت راحت باشه! قطعه قطعه ا ش کردم...!

 

بعداز چند دقیقه که حال بابام جا اومد و مستی از سرش پرید، با تعجب پرسید : «دخترم! تو این جا چه می کنی؟!» قضیه رو براش تعریف کردم. اخمهایش رفت تو هم! پشیمون شد! گفت : عجب اشتباهی کردم! داماد خودمو کشتم! جواب مردم رو چی بدم؟! فورا خادمش رو فرستاد به خونه ی ابن الرضا (جواد الائمه).

 

خادم بعد از مدّتی برگشت و گفت :

 

مأمون! نمی دونی چی دیدم! دیدم ابن الرضا داره قدم می زنه! انگار نه انگار که زخمی خورده! هی داره زیرلب زمزمه می کنه! تعجب کردم! گفتم : یابن رسول اللّه! یعنی شما سالمید؟! اون بدن قطعه قطعه شده کجا و این کجا؟! باورم نمی شه! آقا پیراهنشون رو کنار زد. دیدم به خدا اصلا اثر زخم رو بدنش نیست! بعدشم یه نگاه معنی دار به من کرد و گفت :

 

رسمش این نبود! یعنی عهد مأمون با ما این بود!؟ به خدا مأمون نمی دونه که نمی تونه به من صدمه ای برسونه!(2)

 

-------------------------------------------------------

 پاورقي :

1- شعر از شاعر اهل بیت، سیّد رضا مؤید.

 2- مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 394.

 

 منبع : مجله خیمه ، دی و بهمن 1382 ، شماره 10 ، صفحه 32 ، به نقل از : www.hawzah.net

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=4230
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.