داستان قرآنی "بدتر از خود را بياور "
خداوند به موسى (عليه السلام) وحى فرستاد كه اين مرتبه براى مناجات كه آمدى كسى همراه خود بياور كه تو از وى بهتر باشى .
موسى براى پيدا كردن چنين شخصى تفحص كرد و نيافت ؛ زيرا به هر كه مى گذشت جرات نميكرد كه بگويد من از او بهترم .
خواست از حيوانات موجودى را ببرد، به سگى كه مريض بود برخورد كرد. با خود گفت : اين را همراه خود خواهم برد، ريسمان به گردن وى انداخت و مقدارى او را آورد بعد پشيمان شد و او را رها كرد.
تنها به دربار پروردگار آمد. خطاب رسيد فرمانى كه به تو دادم چرا نياوردى؟ عرض كرد: پروردگارا! نيافتم كسى را كه از خودم پست تر باشد.
خطاب رسيد: به عزت و جلالم اگر كسى را مى آوردى كه او را پست تر از خود مى داشتى هر آينه نام ترا از طومار انبياء محو مى كردم! (لئالى الاخبار، ص 197)
|