تاريخ انتشار: 30 مهر 1390 ساعت 20:26:27
خفقان عمومي و سانسور مطبوعات در حكومت پهلوي!!

 رژيم شاه به دليل سست بنيادي تحمل هيچ‌گونه انتقادي را حتي از دوستانش نداشت. بعد از قيام خرداد 1342 اين نابردباري روز به روز شديدتر مي‌شد و گاه به شكل سانسور شديد تجلي مي‌كرد. شاه حتي تحمل نصايح نزديكانش را از دست داده بود و آن‌ها را به شدت تنبيه مي‌كرد. محدوديت‌هاي تحميل شدۀ رژيم، منع انتشار صدها كتاب يا سانسور آن‌ها، پرورش مطبوعاتي ثناگو و ممنوع‌المنبر شدن صدها واعظ، تجلي سانسور در رژيم شاه بود.

 

اولين كسي كه سانسور مطبوعات را شدت بخشيد جهانگير تفضلي در دولت علم بود. وي كه خود از روزنامه‌نگاران قديمي بود و در دولت علم وزير مشاور و سرپرست ادارۀ كل انتشارات و راديو (وزارت اطلاعات بعدي) بود، اولين ضربه را به مطبوعات وارد كرد. شاه در يكي از مراسم سلام، بعد از عبور از مقابل صف مديران جرايد خطاب به علم گفت: اين صف خيلي طويل شده است. تفضلي موضوع را دريافت و بلافاصله به چاپ‌خانه‌ها دستور داد از چاپ بيش از پنجاه روزنامه و مجله خودداري نمايند.

 

علاوه بر سانسور مطبوعات در وزارت اطلاعات و جهانگردي، ساواك سلطۀ خود را بر مطبوعات گسترش داد پير بلانشه و كلربرير در كتاب «‌ ايران، انقلاب، بنام خدا» مي‌نويسد:

 

«ساواك تمام روزنامه‌ها را كنترل مي‌كرد، در تمام دفاتر روزنامه‌ها حضور داشت. سرمقاله‌هاي سياسي مي‌نوشت، يا آن‌ها را ديكته مي‌كرد. گذشته از شكنجه، دست‌اندازي به روزنامه‌ها بدون شك هولناك‌ترين اسلحة ساواك بود. روزنامه‌نگاران وابسته به ساواك در كنار همكاران خود فعاليت مي‌كردند

 

با همۀ سخت‌گيري‌هاي وزارت اطلاعات و تهديدهاي ساواك، گاه شاه تحمل خود را از دست مي‌داد و شخصاً روزنامه‌ها را تهديد مي‌كرد و دستور مي‌داد كه چه بنويسند و چه ننويسند. شاه گاهي اوقات از ناآرامي‌هاي منطقه استفاده مي‌كرد تا ثبات رژيمش را به رخ مردم بكشد. بعد از ناآرامي‌هاي پاكستان در نهم فروردين 1348 شخصاً به وزير دربار، علم و وزير اطلاعات و جهانگردي، جواد منصور، دستور داد تا به روزنامه‌ها دستور بدهند بنويسند: «اگر حكومت پاكستان يك هزارم كارهايي كه رژيم ما براي مردم انجام داده، كرده بود، نيازي به ترس و آشوب و شورش نداشت.» اين در حالي بود كه يك ماه قبل در اثر خشونت پليس در مقابل تظاهرات دانشجويان عده‌اي كشته و مجروح و تعداد زيادي دستگير شده بودند.

 

شاه چنان شدت عمل را بر مطبوعات مي‌افزود كه به روزنامه‌ها حق پرداختن به مسئلۀ آمريكا و ويتنام را نمي‌داد. به محض اين‌كه مطلع شد مطبوعات مي‌خواهند نسبت به اعمال آمريكا در ويتنام مسائلي را بنويسند به علم دستور داد «جلوي چاپ آن را به هر ترتيبي كه هست بگيرد

 

پايگاه نامطمئن سلطنت پهلوي دليل بنيادي احتياجش به خفه كردن بحث و انتقاد بود. به همين جهت ميزان كنترل سياسي مطبوعات از رژيم‌هاي سركوب‌گر جهان سوم بيشتر بود. گاه اين نابردباري به اوج مي‌رسيد. روزنامه‌هاي كيهان و اطلاعات در تفسير پيام شاه به مناسبت روز مشروطيت در 19 مرداد 1351 نوشته بودند: همان‌طور كه مردم در روستاها و شهرستان‌ها به دخالت در امور سياسي عادت مي‌كنند، ما نيز بايد به تدريج روش دمكراسي را برگزينيم. شاه به علم دستور داد تا مديران هر دو روزنامه را احضار كند و به آن‌ها بگويد: «مقالات ديگري بنويسند و تأكيد كنند تا زماني كه دمكراسي نتيجه‌اش تشويق اقليتي به خيانت و ظلم است، ما به هيچ وجه تمايلي به گزينش دمكراسي به شيوۀ غربي نداريم

 

بعد از تأُسيس حزب رستاخيز و شدت يافتن خودكامگي، شاه نابردبارتر و سخت‌گيرتر شد. روزنامۀ اطلاعات در فروردين 1354نامۀ يكي از خوانندگانش را كه پرسيده بود چرا در اساس‌نامۀ حزب رستاخيز بر انتصابات توسط حزب تأكيد نشده است، به چاپ رسانده بود. شاه از اين نوشتۀ بسيار عادي «خونش به جوش آمد» و به علم دستور داد كه به سردبير روزنامه بگويد: او «احمقي است كه چنين چرندياتي را چاپ مي‌كند» و اضافه كرد به او «خوب بفهماند كه انتصاب و بركناري وزرا از امتيازات ويژۀ سلطنت است و من [شاه] و جانشينم، به عنوان قدرت فائقه و رأي قوۀ مجريه باقي خواهيم ماند. به او بگوييد كه روزنامه‌اش نه با دامن زدن به جهل خوانندگان، بلكه با تشريح اين‌گونه واقعيت‌هاي قانون‌اساسي به خوانندگانش خدمت بيشتري خواهد كرد.»

 

 رژيم براي اعمال سانسور روش‌هاي مختلفي را به كار مي‌برد؛ از قبيل ارعاب و حبس و تهديد و بي‌كار كردن و ممنوع‌القلم نمودن روزنامه‌نگاران يا مقاله فرستادن، حق‌السكوت پرداختن و سردبير گماشتن، توقيف روزنامه‌ها و كتاب‌ها و تعطيل كردن مؤسسات مطبوعاتي و مراكز انتشاراتي، يكي از روش‌هاي رژيم براي كنترل مطبوعات وابسته كردن آن‌ها به كمك‌هاي دولت و ايجاد رقابت بين آن‌ها در چاپلوسي بود. در سال 1344 دولت به هشت جريده وامي تا 5/1 ميليون تومان پرداخت نمود و شركت نفت،‌ شهرداري و سازمان برنامه و بودجه قبول كردند آگهي‌هاي خود را به اين جرايد بدهند تا وام آن‌ها تسويه شود. اين اقدام دولت موجب رقابت بين مديران جرايد شد و هر كدام سعي كردند براي گرفتن چنين وامي‌گوي چاپلوسي را از ديگران بربايند.

 

 مدير مجلة صبا براي گرفتن وام به دربار نوشت «صبا مداح دائم و مستمر خاندان سلطنت» است. سيروس بهمن مدير مجلۀ جهان امروز طي نامه‌اي به هويدا نوشت: «سرور من، اين نهايت بي‌عدالتي است كه در زمان حكومت شما من كه مهر «هويدا» بر پيشانيم خورده و همه مرا عامل شما مي‌دانند و اين برايم افتخاري است، سرم بي‌كلاه بماند

 

يكي از روش‌هاي ديگر كنترل مطبوعات درج آگهي‌هاي دولتي در جرايد و كاستن ناگهاني آن به عنوان تنبيه بود. با اين‌كه روزنامۀ اطلاعات يكي از جرايد وابسته به رژيم بود، به علت نامعلوم رژيم تصميم گرفت آن را در سال 1356 تنبيه كند. وزارت اطلاعات و جهانگردي براي تنبيه روزنامه چند پيشنهاد داد:

 

1ـ به مدت يك تا سه ماه آگهي‌هاي دولتي به نصف تقليل يابد.

2ـ علي باستاني تهيه‌كنندۀ خبر [ي كه موجب عصبانيت رژيم شاه شده] كه فعلاً به عنوان سردبير عمل مي‌كند به قسمت اداري منتقل شود.

3ـ فرهاد مسعودي، مدير مسئول، تا پايان سال از افتخار شرفيابي به پيشگاه اعليحضرت منع شود.

 

با اين‌كه روزنامه‌هاي اطلاعات و كيهان جرأت انعكاس اخبار 19 دي 1356 را نداشتند، نصيري رئيس ساواك جلسه‌اي را با حضور عطاء‌الله تدين، معاون مطبوعاتي وزارت اطلاعات و رئيس شهرباني تشكيل داد و اعلام نمود: «بعد از حوادث قم و تبريز دل ما از مطبوعات خون است.» وي با پنداري توهم‌آميز گفت: «روزنامه‌ها تيترهاي اول خود را با رنگ مشكي چاپ مي‌كنند.» بعد از اين جلسه وزير اطلاعات و جهانگردي تصميم گرفت آگهي‌هاي دولتي كه درآمد خوبي براي روزنامه‌ها داشت را از كيهان و اطلاعات قطع كند.

 

كنترل بي‌حد رژيم بر مطبوعات موجب جلوگيري از رشد مطبوعات مستقل شد ... وظيفۀ اصلي آن‌ها انعكاس و تبليغ فعاليت‌هاي دربار و سياست‌هاي شاه بود و تنها اجازه داشتند در مسائل غيراساسي «مثل ترافيك تهران يا اجاره‌ها» انتقاد كنند. كار كنترل به جايي رسيد كه ساواك به جرايد تذكر مي‌داد كه «هر روز تيتر صفحۀ اول را به فعاليت‌هاي زوج سلطنتي اختصاص دهند.» روزنامه‌هاي كيهان و اطلاعات مهم‌ترين روزنامه‌هاي دوران شاه تبديل به محصولاتي سرشار از چاپلوسي شد كه آخرين بيانيه‌هاي رسمي را به نحو كسل‌كننده‌اي زرق و برق مي‌دادند.

 

روزنامه‌هاي اطلاعات و كيهان موظف بودند حداقل يك عكس يا يك خبر از خاندان پهلوي را در صفحۀ اول خود درج كنند.

با اين همه رژيم تحمل همين جرايد را هم نداشت و بار ديگر به قلع و قمع آنان پرداخت. هويدا در سال 1353 غلامرضا كيانپور را از استانداري اصفهان به وزارت اطلاعات و جهانگردي منصوب كرد. كيانپور با داريوش همايون مدير روزنامۀ آيندگان طرحي را ارايه كردند كه موجب شد دولت قريب پنجاه مجله و روزنامه را تعطيل كند. دليلي كه دولت براي اين كار‌آورد مقرون به صرفه نبودن انتشار اين جرايد به دليل تيراژ كم بود.

 

گرچه هر رژيمي داراي ارزش‌هايي است كه قيودي را براي مطبوعات ايجاد مي‌كند، اما رژيم شاه افراط در قيود را به كمال رساند، مثلاً در سال 1347 در جريان جنگ اعراب و اسرائيل، ساواك به جرايد ابلاغ كرد: از درج پيام رئيس‌الازهر دائر بر وجوب جهاد عليه اسرائيل خودداري شود.

 

يا در سال 1349 مطبوعات از درج اطلاعيۀ سخنراني آيت‌الله مكارم و مطهري در حسينيۀ ارشاد خودداري كردند، يا در سال 1356 مدير كل ادارۀ سوم ساواك دستور داد تا كيهان و اطلاعات از درج آگهي مجلس ترحيم حاج آقا مصطفي خودداري نمايند.

 

پایگاههای انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک – مساجد – مسجد ارک تهران ، صفحه 70 تا 72 ، به نقل از : چهارده سال رقابت ايدئولوژيك شيعه در ايران، روح‌الله حسينيان، صفحه 208 تا 225، مركز اسناد انقلاب اسلامي، چاپ اول سال 1383

 

 

 

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=4137
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.