سر مصعب ابومسلم نخعى گويد: روزى به دارالاماره كوفه وارد شدم سر مصعب بن زبير را پيش روى عبدالملك مروان ديدم پس گفتم: اى امير من در اينجا امر عجيبى را مشاهده كردم! گفت: چه ديده اى؟
گفتم : روزى سر حسين (علیه السلام) را نزد عبيدا... بن زياد ديدم، و روز ديگر سر عبيدالله بن زياد را پيش روى مختار، و آنگاه سر مختار را پيش روى مصعب، و امروز سر مصعب را پيش روى تو! عبدالملك برخاست و از دارالاماره بيرون رفت و دستور داد آن را خراب كنند تا ديگر ابومسلم نخعى سر او را مقابل ديگرى نبيند.؟! (احمد بن ابى يعقوب ج 2)
|