تاريخ انتشار: 18 فروردين 1392 ساعت 19:13:20
بوستان فضیلت ، در شرح صفات پارسایان از منظر علی علیه السلام(۲7)

نوشته : استاد نادر محبتی ثمرین

پرهیز مطلق از ستم

لاَیحیف علی مَن یُبغض  

متقی به دشمن خود نیز ستم نمی­کند
ظلم،همان جور است و جور همان عدول و انحراف از عدل است و کسی که عدالت مقوم جان و شخصیت اوست، جور و ستم نخواهد کرد، حتی نسبت به دشمنش با وجود انگیزه ستم و با وجود اقتدار و توانائی بر ستم. زیرا که اولا او مطیع فرمان خداوند است که فرمود:

لایَجرِمَنَّکم شَنَآنَ قومٍ علی ألاّتَعدِلوا اِعدِلوا هُوَ أَقربُ لِلتقوی (مائده8)

دشمنی با قومی و گروهی شما را بدان جا نکشاند که ازجاده عدل خارج شوید، بلکه به عدل رفتار کنید که به تقوا نزدیکتر است.
 ثانیاً او متخلق به اخلاق الهی است و از صفات الهی عدل است حتی نسبت به کفار و مشرکان که فرمود:

 وَ لاتُظلَمون فَتیلاً

 به اندازه سرسوزنی به شما ظلم نخواهد شد (نساء49)
و ثالثاً او تابع محض رسول خدا و ائمه هدی علیهم صلوات الله اجمعین است که در طول زندگانی خود، ذره ای به احدی حتی دشمنانشان ستم ننمودند.
عدم معصیت به خاطر دوستان و متعلقان

وَلا یأثمُ فیمن یُحبّ

فرد پارسا به خاطر دوستان و خویشان محبوب خود، به گناه نمی­افتد. آدمی، اطرافیان خود را از پدر، مادر، برادران، خواهران، خویشان و دوستانی که مدتهای مدید با آنان پیوند دوستی و عاطفی برقرار کرده است، به شدت دوست می­دارد. و گاهی این دوستی به قدری قوت می­گیرد که برخی حاضر می شوند به خاطر حفظ این دوستی ها و عواطف از اصول و حدود الهی تعدی نمایند. اما انسانی که خود را ساخت و مجهز به جهاز تقوا و عدل گردید، حفظ اصول و حدود و ثغور الهی در نظر وی بر هر چیزی و هر امری و شخصی حتی پدر و مادرش ترجیح دارد. قرآن کریم با وجود سفارش های اکید در احترام و احسان به والدین و تبعیت از آنها، پیروی از آنان را در صورتی که مستلزم معصیت باشد نهی فرموده است:

 لاتَتِخذوا آبائَکم و اِخوانَکم و اَولیاءَ کم اِنِ استَحَبّوا الکُفرَ علی الایمان (توبه23)

 و این خود اصلی است مستقل که اطاعت از مخلوق اگر موجب عصیان در مقابل خالق باشد، جایز نیست:

 لاطاعةََ لِمَخلوقٍ فی معصیةِ الخالق

 پس باید به هوش بود که رعایت ضوابط، قوانین و حدود الهی بر هر نوع دوستی و خویشاوندی ارجحیت دارد و این ترجیح، علامت و نشانه تقوا و ایمان است. بنابراین عطای امری و چیزی به کسی که استحقاق آن را ندارد، یا دفع و رفع امری و مطلبی از کسی  که مستحق آنست، عین خروج از حدود و ضوابط است.
اعتراف به حق قبل از گواهی شاهدان

یَعترِفُ بِالحَقِّ قَبلَ اَن یُشهد علیه

قبل از آن که علیه او شاهدی گیرند، اعتراف به حق می­کند.
انکار حق عین کذب و آن منافی تقوا و عدالت است، پس او قبل از اقامه شهود به حق اعتراف دارد و دیگر به گواهان نیازی نیست، چه شهادت آن جایی ضرورت می یابد که انکاری در بین باشد و انسان پارسا کذب در دینش راه ندارد. او بنده حق است، تسلیم حق است، سمبل و نشانه حق است، مرآت و آیینه حق است، جز حق چیزی ندارد و برای حق زنده است و زندگی و مرگش براساس حق است. پس چه جای انکار حق، تا نیازی به حضور شاهدان باشد.

اِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحیایَ وَ مَماتی لِلّه رَبِّ العالمینَ (انعام 162)

 نماز و عباداتم، زندگانی و مرگم برای خداوند رب عالمیان است.
امانتداری

وَلا یُضَیّعِ مَا استُحفِظَ

و آن چه را که حفظ آن از فرد پارسا خواسته شده، تباه نمی­سازد.
ضایع کردن چیزی، خارج کردن آن از حدود اصلی همان شئی است. برای مثال اگر از مؤمنین خواسته شده است که نماز را ضایع نسازند، بدان معناست که آن را طبق حدود توضیح داده شده به جای آورند. شرایط و آداب ظاهری آن را عمل کنند. زمان و مکان، کمیت و کیفیت معلوم آن را رعایت و حق آن را ادا نمایند و در مرتبه ای بالاتر، آداب و شرایط باطنی آن را نیز از خشوع و حضور قلبی،توجه نمایند و همین گونه است در انجام معاملات که هر کدام از خریدار و فروشنده، می بایستی حدودی را در نظر گیرند تا معامله از حالت قانونی و شرعی اش به در نرود.
در مورد پذیرش مسئولیت های اداری، سیاسی، فرهنگی، تکنیکی و صنعتی نیز چنین است، هر شغلی و سمتی، شرح وظایفی دارد که در حقیقت حدود آن است و به منظور رعایت آن حدود، آن وظایف را می­بایستی با تلاش و کوشش به نحو احسن تحقق داد و از تمام ظرفیت ها و استعدادهای افراد و امکانات بهره گرفت که این سمت ها و مسئولیت ها، در واقع امانتهایی هستند از سوی مردم و نظام که با زیباترین شکلی باید به مقصد برسند. برای نیل به این مقصود والا باید مراقب بود که امانتها به دست اهلش سپرده شود.دارندگان اهلیت آنهایی  هستند که اولاً تقوای لازم را واجدند و ثانیاً با اصول مدیریت اسلامی و علمی آشنائی کافی دارند، ثالثاً حداقل به طور اجمالی حدود الهی را می­شناسند و رابعاً نسبت به کار آشنایی وافی دارند و خامساً از قدرت و توانایی ذاتی برای مدیریت بهره­مند هستند.
پارسایان این گونه­اند که اگر مبادرت به انجام کاری عبادی، معاملاتی و مدیریتی نمایند، آن را طبق حدود و ضوابط معلوم به منصه ظهور می­رسانند و در صورت نداشتن اهلیت مدیریت، از پذیرش آن سرباز می­زنند و در صورت قبول، آن را ضایع نمی­گردانند.
در قرآن کریم طی بیان آیاتی حفظ حدود و شرایط نماز که از اهمیتی ویژه برخوردار است، خواسته شده است.

حافِظوا علیَ الصَّلَوات(بقره238)؛وَ هُم علی صَلاتِهِم یُحافِظونَ(انعام92)؛وَالَّذینَهُم علی صَلَواتهم یحافظون اولئک هُم الوارثونَ الذینَ یَرِثونَ الفِردَوسَ هُم فیها خالدونَ(مؤمنون9)

 که در این آیات شریفه خداوند سبحان حافظین حدود ظاهری و باطنی نماز را از وارثین ابدی بهشت فردوس به شمار آورده است.
عدم نسیان تذکرات

ولایَنسی ما ذُکِرّ

و آن چه را که تذکر داده شده است، فراموش نمی­کند
فرد پارسا به دلیل اهمیتی که برای دین الهی قائل است و آن را مایه هدایت و نجات جامعه بشری می­داند، هیچگاه تذکرات قرآن کریم را از انواع وعده­ها، وعیدها و راهنمائیها به دست نسیان نمی سپارد و به دلیل انس با کتاب خدا دائماً خود را در معرض تذکرات روح بخش آن قرار می­دهد.
انسان متقی توجهاتی را که از لسان رسول خدا(ص) علی مرتضی(ع) و دیگر معصومین علیهم السلام در موضوعات مختلف دنیایی و اخروی، بیان شده است، فراموش نمی­کند. و نیز تنبیهاتی را که از زبان دوستان خدا ایراد می­شود با گوش جان می­شنود و باور دارد که این بیدار باشها و توجهات برای او نافع است،

 اِنَّ الذِکری تَنفَعُ المؤمنینَ

 تذکر به حال مؤمنان سودمند است(ذاریات55)
و به طور کلی از آن رو که انسان پارسا درجستجوی کمال است، لذا تذکرات را برای رفع نواقص خویش با آغوش باز استقبال می­کند و انتقاد سازنده را بسیار می­پسندد. 
پرهیز از نسبت دادن القاب زشت

وَلا یُنابِزُ بِالاَلقابِ

انسان باتقوا کسی را متصف به القاب زشت نمی­کند
خدای سبحان در کلام شریفش، مؤمنین را از نسبت دادن القاب زشت به یک دیگر که از اخلاق دوران جاهلی قبل از اسلام بوده به شدت نهی می­کند زیرا که اولاً القاب زشت، زیبنده مؤمنین نیست و ثانیا موجب دشمنی و کینه توزی گردیده وحدت جامعه اسلامی و مؤمنین را دچار مخاطره می سازد که متضاد با اهداف مقدس شریعت است. در قرآن کریم سوره حجرات چنین آمده است:

 ولا تَنابزوا بِالالقابِ بِئسَ الِاسمُ الفُسوقِ بَعدَ الایمانِ (حجرات11)

 به یک دیگر القاب زشت نسبت ندهید زیرا که اسم فسوق بعد از مؤمن شدن قبیح است.
همسایگی

وَلایُضارُّ بِالجارِ

همسایه را زیان نمی رساند
مراد از همسایه،کسی است که قرین آدمی است در محل کار و یا در محیط زندگی و هر یک را برانسان حقی است که باید ادا شود و به طور کلی انسان با تقوا به نحوی زندگی می­کند که موجب ضرر و زیان مادی یا معنوی برای همسایه نگردد. حقوق او تباه و دچار رنجش نشود.
در روایات نبوی(ص) و از ائمه هدی علیهم السلام روایات عجیبی با تاکیدات بسیار شدید، درباره رعایت حقوق همسایه آمده است: رسول خدا فرموده اند: همسایه، مانند خود انسان است در این که ضرری به او نرسد و گناهی در رابطه با او انجام نشود و احترام همسایه نسبت به هم جوار خویش مانند احترام فرزند نسبت به مادر است.
در روایت دیگری از رسول خدا (ص) آمده است که روزی، مردی از انصار نزد ایشان آمده و عرض کرد: خانه ای را از بنی فلان خریدم و نزدیکترین همسایه من فردی است که به خیر او امیدی ندارم و از شر او در امان نیستم.
پس رسول خدا(ص) علی(ع)، سلمان، اباذر و شاید مقداد را هم دستور داد تا در مسجد با رساترین صدایشان ندا کنند که: هرکس همسایه او از شرش در امان نباشد، مؤمن نیست و این جمله را سه بار تکرار نمودند. سپس حضرت با دستان مبارکشان اشاره فرمودند که چهل خانه از مقابل و پشت سر و نیز چهل خانه از راست و چپ، به عنوان همسایه محسوب می­شوند.
 باز از رسول گرامی اسلام منقول است که فرمودند: آنکه همسایه اش را آزار دهد، بوی خوش بهشت بر او حرام می­شود و جایگاه او آتش خواهد بود که بد جایگاهی است و کسی که حق همسایه­اش را تباه کند از ما نیست و پیوسته جبرئیل علیه السلام درباره همسایه به من توصیه می­کند به طوری که گمان دارم که وارث می­شود.
عدم شماتت

وَلایَشمَتُ بِالمَصائب

به واسطه مصائب، شماتت نمی­کند
هر انسانی در طول زندگانی خویش در معرض بروز مصائب است. حوادث طبیعی، بروز بیماری­ها و عیوب، از دست دادن دوستان و نزدیکان، حدوث نقص در اموال و جان، ورود فقر و ناداری، از کف دادن عناوین اعتباری و قراردادی اجتماعی و امثال آن. حال اگر فردی به واسطه اینها فرد مصیبت دیده را، زخم زبان بزند، شماتت و سرزنش کند، به دور از فتوت و جوانمردی عمل کرده، قلب مؤمنی را شکسته و  او را محزون ساخته و بذر عداوت و بغض در دل او پاشیده است و پرپیداست که این رفتار حاکی از وجود رذائل اخلاقی در فاعل آن است که باید این کردار ناپسند را از خود بدور دارد و به طور مسلم، انسان متقی چنین خصوصیتی را فاقد است.
در لسان روایات این صفت رذیله مورد توجه واقع گردیده و مؤمنین را به نحو جدی از ارتکاب آن برحذر داشته است.حضرت امام صادق(ع) فرمود: برادر مؤمنت را شماتت مکن که خداوند او را مورد ترحم قرار داده و آن مصیبت را متوجه تو سازد.
و باز ایشان فرموده اند: هرکس برادر مؤمنش را که دچار مصیبت شده، سرزنش و شماتت کند قبل از خروج از دنیا دچار آن شود و لذا رسول خدا(ص) فرمودند: هرگاه مصیبت زده ای را دیدید، خداوند را ستایش کنید(یعنی الحمدلله بگوئید) اما به نحوی که آن فرد نشنود و دچار اندوه نگردد.  

*استفاده بدون ذکر نام نویسنده و نشانی : http://www.hankh.ir/?p=40239 ممنوع است*

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=40239
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.