تاريخ انتشار: 17 فروردين 1392 ساعت 17:46:39
بوستان فضیلت ، در شرح صفات پارسایان از منظر علی علیه السلام(۲6)

نوشته : استاد نادر محبتی ثمرین

پرهیز از غفلت در همه حال

اِن کانَ فی الغافلین کُتبَ فی الذاکرینَ و اِن کان فی الذاکرین لم یُکتب من الغافلین

متقین اگر در میان غافلان واقع شوند از جمله ذاکرین محسوب و اگر در بین ذاکران باشند جزو غافلان به حساب نخواهند آمد.
 گاهی پیش می­آید که ذاکری پارسا لحظاتی مجبور و مضطر به گذراندن عمر با غافلین می­شود، اما از ذکر قلبی و بودن با خدا غفلت نمی­کند، خدا را در یاد دارد و آنها توان ممانعت از ذکر قلبی او ندارند، او دائم الذکر است و معلوم است که چنین فردی اگر در میان ذاکران قرار گیرد به طریق اولی، هرگز غافل نبوده و جزو آنها محسوب خواهد شد کونوا فی الناس و لاتکونوا معهم. در میان مردم باشید اما با آنها نباشید.
حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند: فرد ذاکر در میان غافلین مانند مجاهدی است در میان محاربین و حضرت رسول(ص) فرموده­اند: کسی که در بازار، خالصانه به یاد خدا باشد در حالی که مردم غافل و مشغول به متاع بازارند، خداوند برای او هزار حسنه بنویسد و در روز قیامت به قدری برای وی ببخشاید که به قلب بشری خطور نکند.
بخشش، عطا، صله با ارحام و دوستان

یَعفو عَمَّن ظَلَمَهُ وَ یُعطی مَن حَرَمَهُ وَ یَصِلُ مَن قَطَعه

از کسانی که بدو ستم کرده اند در می­گذرد و بدانان که او را محروم ساخته اند، عطا می­کند و با آن که پیوندگسسته، واصل می­شود.
 گاهی فردی یا افرادی به انسانی ستم می­کنند و او نیز از طریق قانون آنان را به جزای خویش می­رساند و این مقابله به مثل است و اشکالی هم ندارد بلکه در برخی مواقع امری لازم و حتمی است. زمانی خود انسان به دیگری ظلم روا می­دارد که این شقاوت است و خسران و باید به جزای عمل خویش برسد و کاری است ضد ارزش و اخلاق. و هنگامی فردی به شما ستم می­کند، اما در حالی که توان انتقام دارید عفو می­کنید و در می­گذرید و این ارزش محض است اگر به قصد و نیت جلب رضای خداوند بوده باشد؛ و چه اندکند این گونه انسانهای آزاد منش و بزرگوار.
و پارسایان تربیت شده مکتب مقدس اسلام و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، چنینند. ظالمی را که بدانها ستم نموده است عفو می­کنند و آنان را که حق مسلمشان را دریغ داشته­اند، به هنگام قدرت و توانایی از حقوقشان مرحوم نمی­سازند.
البته آن جا که بخشش موجب تجری و جسارت ظالم گردد و پایه های عدالت در معرض خطر سستی قرار گیرد، عدالت براحسان و جود برتری دارد و باید از روی قسط و عدل رفتار کرد تا نظام جامعه از هم گسیخته نگردد.
گاه می­شود دو نفر مؤمن که سالهاست پیوند ایمانی، اعتقادی فکری و اخلاقی دارند، به علت بروز اختلاف سلیقه­هایی در موارد جزئی دچار قهر قوه غضبیه می­شوند به هم پرخاش می­کنند و از هم جدا می­شوند که در بعضی موارد شاید این جدائی تا به آخر عمر ادامه یابد و گاه زمانی طولانی جریان پیدا می­کند. و این گونه مسائل و مصائب، ممکن است فیمابین خویشان و نزدیکان، برادران، خواهران، همسران و امثالهم بروز نماید و روابط خانوادگی را دچار مخاطره سازد و از این راه وحدت واقعی جامعه را از بین ببرد. این امر در صورت شیوع و عدم ممانعت خطری است بس عظیم که با اهداف انبیاء علیهم السلام که برای برقراری اتحاد و یگانگی، الفت و دوستی، برانگیخته شده­اند، منافات دارد. فلذا است که در آموزش های دینی، قطع رحم، اختلاف و درگیری، پرخاش و سپردن زمام نفس به دست قوه غضبیه در حالات افراطی به شدت نهی شده است و عقاب های سختی برای عاملین تشتت و اختلاف در نظر  گرفته شده و تهدیدها و انذارهای شدیدی برای آن داده شده است.
حال بهتر است درباره موارد فوق به چند حدیث از معصومین علیهم السلام گوش جان بسپاریم:
حضرت رسول خدا(ص) در خطبه­ای فرمودند: آیا خبر دهم شما را از بهترین اخلاق دنیا و آخرت: عفو از کسی که به تو ستم کرده، ایجاد رابطه با آن که از تو بریده و نیکی برآن که به تو بدی کرده و عطا نمودن به آن کسی که تو را محروم داشته است.
حضرت امام زین العابدین علی بن الحسین(ع) نیز می فرمایند: آنگاه که روز قیامت فرا رسد خداوند متعال همه خلائق را در زمین واحدی فراهم آورد سپس منادی ندا سردهد که کجایند اهل فضل؟ پس افرادی از مردم بپا می­خیزند، فرشتگان بدانها می­گویند: فضیلت شما چیست؟ پاسخ می­دهند: ما با کسانی که از ما جدا می­شدند، رابطه برقرار می­کردیم، به آنان که ما را از حقمان محروم ساخته بودند، عطا می­نمودیم و آنان را که درباره ما ستم روا داشته بودند عفو می­کردیم. فرمود: پس بدانها گفته می­شود، راست گفتید،داخل بهشت شوید.
 امام محمد باقر علیه السلام می­فرمایند: سه چیز موجب عزت انسان می­گردد: عفو کسی که بدو ستم نموده، اعطاء به کسی که محرومش ساخته و ارتباط با کسی که از او قطع رابطه کرده است.
دوری از ناسزا

بعیداً فُحشه

صدور فحش از انسان پارسا بسیار دور است.
مراد از فحش، سخن ناسزا، بیهوده، اضافی و قبیح است که به حد حرام نرسیده باشد، زیرا که صدور حرام از انسان پارسای عادل منافی ملکه عدالت اوست و اگر معنای ظاهری فحش منظور باشد، باید دانست که در لسان اخبار و روایات به شدت از ارتکاب آن نهی و حتی وعید آتش داده شده است.
حضرت امام صادق(ع) می­فرمایند: از نشانه های شراکت شیطان در اعمال آدمی آن است که فحاش باشد یعنی از آن چه می­گوید و یا به او گفته می­شود، شرم ندارد.
رسول خدا (ص) فرموده­اند: از بدترین بندگان کسی است که به خاطر فحاشی­اش مردم، هم نشینی با او را ناخوش می­دارند.    
نرم سخنی

لیناً قولُه

نرم کلام است.
از نشانه های فروتنی، نرم سخن گفتن است به هنگام محاوره، موعظه، معامله با مردم و زمانی که می خواهد آنان را امر به معروف و نهی از منکر کند. چرا که سخن نرم و زیبا موجب جلب محبت، الفت و انس است و لذا سبب جلب وجذب مردم به سوی حقیقت. به خلاف سخن تند، خشن، غلیظ و شدید که باعث تنفر طبایع و گریز مردم می­شود.
خدای سبحان وقتی موسی و هارون را به سوی فرعون مأمور می­کند، دستور می­دهد که با وی به نرمی سخن گویند، تا بهتر و سریعتر مؤثر واقع شود. و در خطاب به نبی مکرم(ص) می­فرمایند: اگر تو خشن و قسی القلب بودی، مردم از اطراف تو پراکنده می­شدند؟

لو کنتَ فظاً غلیظَ القلب لَانَفضّوا مِن حَولک (آل عمران159)

 بنابراین از عوامل موثر در جلب دوستی مردم نسبت به خود و دین الهی، همانا خوش سخن ونرم گوی بودن است. در حالات رسول خدا(ص) نیز آمده است که بسیار نرم، آهسته و شمرده سخن می­گفتند به طوری که حتی تعداد کلمات ایشان قابل شمارش بود.
غیبت منکر با حضور معروف

غائباً مُنکَرُهُ، حاضراً معروفُه، مُقبِلاً خَیرُهُ، مُدبراً شَرُهُ

زشتی­اش ناپیدا و نیکی­اش هویداست . خیرش روی آورنده و شرش پشت کننده است، از آن رو که ملکه تقوا و عدالت ملازم جان اوست حفظ حدود الهی از نشانه های اوست. بنابراین در صفات اخلاقی اش رذایل ناپیدا، در گفتارش مکروه و حرام غایب و در کردارش، زشتی، تعدی از حدود واجب و ارتکاب حرام و مکروه ناهویدا است. بلکه هر آن چه از صفات، گفتار و رفتار وی را بنگری عین فضیلت و معروف است.
صابر با وقار در شدائد و شاکر در سرائر

فی الزلازل وَقور و فی المَکاره صبور و فی الَرخاء شَکور

به هنگام وقوع حوادث بزرگ بسیار متین و با وقار، در سختیها صبور و در حالت خوشی و رفاه شکور است.
 انسان های عادی خود ناساخته غالباً به هنگام بروز وقایع و حوادث بزرگ اعم از حوادث طبیعی مانند سیل، زلزله، طوفان و یا مصائبی از قبیل از دست دادن زن، فرزند، خویشان و اقرباء و امثالهم، وقار و متانت خود را از کف می­دهند و ناخواسته دچار رعب، وحشت و اضطراب شده، از حالت عادی و رفتار معقولانه بدر می­روند. در بروز سختی ها و شداید زندگی صبر و شکیبایی خود را باخته و دچار جزع و فزع می­گردند.
و بالعکس، هنگام راحتی، رفاه و خوشی نیز، خدا را به دست فراموشی سپرده، خود حقیقی خویشتن را نیز غافل می­شوند و از حدود الهی خارج گشته، استکبار می­ورزند و طغیان می­کنند:

 ان الانسان لیطغی اَن رآه استغنی (علق7-6)

اما حالات پارسای زاهد، درست نقطه مقابل عکس العمل های پیش گفته است. حوادث اگرچه عظیم و بزرگ، در مقابل دریا دلی او چون قطره ای است و او را از جای بدر نمی­برد.

 المؤمن کالجبل الراسخ لایحرکه العواصف،

 مانند کوهی است استوار، که تندبادها او را از جای نمی­کَند، متانت و وقار او را درهم نمی­ریزد، به داد و فریاد و سینه چاک کردن وادارش نمی­سازد، تغییری در روان او ایجاد نمی­کند. چونان دریایی که کشتی های غول پیکر را در خود غرقه می­سازد، اما خم به ابرو نمی آورد. سختی های روزگار او را به زانو در نمی­آورد، تاب او را در هم نمی­شکند و به هنگام روی آوردن نعمت ها نیز از فرط خوشی و شادمانی از جاده اعتدال خارج نمی­شود.

*استفاده بدون ذکر نام نویسنده و نشانی : http://www.hankh.ir/?p=40152 ممنوع است*

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=40152
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.