بوستان فضیلت ، در شرح صفات پارسایان از منظر علی علیه السلام(۲6) نوشته : استاد نادر محبتی ثمرین
پرهیز از غفلت در همه حال
اِن کانَ فی الغافلین کُتبَ فی الذاکرینَ و اِن کان فی الذاکرین لم یُکتب من الغافلین
متقین اگر در میان غافلان واقع شوند از جمله ذاکرین محسوب و اگر در بین ذاکران باشند جزو غافلان به حساب نخواهند آمد.
گاهی پیش میآید که ذاکری پارسا لحظاتی مجبور و مضطر به گذراندن عمر با غافلین میشود، اما از ذکر قلبی و بودن با خدا غفلت نمیکند، خدا را در یاد دارد و آنها توان ممانعت از ذکر قلبی او ندارند، او دائم الذکر است و معلوم است که چنین فردی اگر در میان ذاکران قرار گیرد به طریق اولی، هرگز غافل نبوده و جزو آنها محسوب خواهد شد کونوا فی الناس و لاتکونوا معهم. در میان مردم باشید اما با آنها نباشید.
حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند: فرد ذاکر در میان غافلین مانند مجاهدی است در میان محاربین و حضرت رسول(ص) فرمودهاند: کسی که در بازار، خالصانه به یاد خدا باشد در حالی که مردم غافل و مشغول به متاع بازارند، خداوند برای او هزار حسنه بنویسد و در روز قیامت به قدری برای وی ببخشاید که به قلب بشری خطور نکند.
بخشش، عطا، صله با ارحام و دوستان
یَعفو عَمَّن ظَلَمَهُ وَ یُعطی مَن حَرَمَهُ وَ یَصِلُ مَن قَطَعه
از کسانی که بدو ستم کرده اند در میگذرد و بدانان که او را محروم ساخته اند، عطا میکند و با آن که پیوندگسسته، واصل میشود.
گاهی فردی یا افرادی به انسانی ستم میکنند و او نیز از طریق قانون آنان را به جزای خویش میرساند و این مقابله به مثل است و اشکالی هم ندارد بلکه در برخی مواقع امری لازم و حتمی است. زمانی خود انسان به دیگری ظلم روا میدارد که این شقاوت است و خسران و باید به جزای عمل خویش برسد و کاری است ضد ارزش و اخلاق. و هنگامی فردی به شما ستم میکند، اما در حالی که توان انتقام دارید عفو میکنید و در میگذرید و این ارزش محض است اگر به قصد و نیت جلب رضای خداوند بوده باشد؛ و چه اندکند این گونه انسانهای آزاد منش و بزرگوار.
و پارسایان تربیت شده مکتب مقدس اسلام و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، چنینند. ظالمی را که بدانها ستم نموده است عفو میکنند و آنان را که حق مسلمشان را دریغ داشتهاند، به هنگام قدرت و توانایی از حقوقشان مرحوم نمیسازند.
البته آن جا که بخشش موجب تجری و جسارت ظالم گردد و پایه های عدالت در معرض خطر سستی قرار گیرد، عدالت براحسان و جود برتری دارد و باید از روی قسط و عدل رفتار کرد تا نظام جامعه از هم گسیخته نگردد.
گاه میشود دو نفر مؤمن که سالهاست پیوند ایمانی، اعتقادی فکری و اخلاقی دارند، به علت بروز اختلاف سلیقههایی در موارد جزئی دچار قهر قوه غضبیه میشوند به هم پرخاش میکنند و از هم جدا میشوند که در بعضی موارد شاید این جدائی تا به آخر عمر ادامه یابد و گاه زمانی طولانی جریان پیدا میکند. و این گونه مسائل و مصائب، ممکن است فیمابین خویشان و نزدیکان، برادران، خواهران، همسران و امثالهم بروز نماید و روابط خانوادگی را دچار مخاطره سازد و از این راه وحدت واقعی جامعه را از بین ببرد. این امر در صورت شیوع و عدم ممانعت خطری است بس عظیم که با اهداف انبیاء علیهم السلام که برای برقراری اتحاد و یگانگی، الفت و دوستی، برانگیخته شدهاند، منافات دارد. فلذا است که در آموزش های دینی، قطع رحم، اختلاف و درگیری، پرخاش و سپردن زمام نفس به دست قوه غضبیه در حالات افراطی به شدت نهی شده است و عقاب های سختی برای عاملین تشتت و اختلاف در نظر گرفته شده و تهدیدها و انذارهای شدیدی برای آن داده شده است.
حال بهتر است درباره موارد فوق به چند حدیث از معصومین علیهم السلام گوش جان بسپاریم:
حضرت رسول خدا(ص) در خطبهای فرمودند: آیا خبر دهم شما را از بهترین اخلاق دنیا و آخرت: عفو از کسی که به تو ستم کرده، ایجاد رابطه با آن که از تو بریده و نیکی برآن که به تو بدی کرده و عطا نمودن به آن کسی که تو را محروم داشته است.
حضرت امام زین العابدین علی بن الحسین(ع) نیز می فرمایند: آنگاه که روز قیامت فرا رسد خداوند متعال همه خلائق را در زمین واحدی فراهم آورد سپس منادی ندا سردهد که کجایند اهل فضل؟ پس افرادی از مردم بپا میخیزند، فرشتگان بدانها میگویند: فضیلت شما چیست؟ پاسخ میدهند: ما با کسانی که از ما جدا میشدند، رابطه برقرار میکردیم، به آنان که ما را از حقمان محروم ساخته بودند، عطا مینمودیم و آنان را که درباره ما ستم روا داشته بودند عفو میکردیم. فرمود: پس بدانها گفته میشود، راست گفتید،داخل بهشت شوید.
امام محمد باقر علیه السلام میفرمایند: سه چیز موجب عزت انسان میگردد: عفو کسی که بدو ستم نموده، اعطاء به کسی که محرومش ساخته و ارتباط با کسی که از او قطع رابطه کرده است.
دوری از ناسزا
بعیداً فُحشه
صدور فحش از انسان پارسا بسیار دور است.
مراد از فحش، سخن ناسزا، بیهوده، اضافی و قبیح است که به حد حرام نرسیده باشد، زیرا که صدور حرام از انسان پارسای عادل منافی ملکه عدالت اوست و اگر معنای ظاهری فحش منظور باشد، باید دانست که در لسان اخبار و روایات به شدت از ارتکاب آن نهی و حتی وعید آتش داده شده است.
حضرت امام صادق(ع) میفرمایند: از نشانه های شراکت شیطان در اعمال آدمی آن است که فحاش باشد یعنی از آن چه میگوید و یا به او گفته میشود، شرم ندارد.
رسول خدا (ص) فرمودهاند: از بدترین بندگان کسی است که به خاطر فحاشیاش مردم، هم نشینی با او را ناخوش میدارند.
نرم سخنی
لیناً قولُه
نرم کلام است.
از نشانه های فروتنی، نرم سخن گفتن است به هنگام محاوره، موعظه، معامله با مردم و زمانی که می خواهد آنان را امر به معروف و نهی از منکر کند. چرا که سخن نرم و زیبا موجب جلب محبت، الفت و انس است و لذا سبب جلب وجذب مردم به سوی حقیقت. به خلاف سخن تند، خشن، غلیظ و شدید که باعث تنفر طبایع و گریز مردم میشود.
خدای سبحان وقتی موسی و هارون را به سوی فرعون مأمور میکند، دستور میدهد که با وی به نرمی سخن گویند، تا بهتر و سریعتر مؤثر واقع شود. و در خطاب به نبی مکرم(ص) میفرمایند: اگر تو خشن و قسی القلب بودی، مردم از اطراف تو پراکنده میشدند؟
لو کنتَ فظاً غلیظَ القلب لَانَفضّوا مِن حَولک (آل عمران159)
بنابراین از عوامل موثر در جلب دوستی مردم نسبت به خود و دین الهی، همانا خوش سخن ونرم گوی بودن است. در حالات رسول خدا(ص) نیز آمده است که بسیار نرم، آهسته و شمرده سخن میگفتند به طوری که حتی تعداد کلمات ایشان قابل شمارش بود.
غیبت منکر با حضور معروف
غائباً مُنکَرُهُ، حاضراً معروفُه، مُقبِلاً خَیرُهُ، مُدبراً شَرُهُ
زشتیاش ناپیدا و نیکیاش هویداست . خیرش روی آورنده و شرش پشت کننده است، از آن رو که ملکه تقوا و عدالت ملازم جان اوست حفظ حدود الهی از نشانه های اوست. بنابراین در صفات اخلاقی اش رذایل ناپیدا، در گفتارش مکروه و حرام غایب و در کردارش، زشتی، تعدی از حدود واجب و ارتکاب حرام و مکروه ناهویدا است. بلکه هر آن چه از صفات، گفتار و رفتار وی را بنگری عین فضیلت و معروف است.
صابر با وقار در شدائد و شاکر در سرائر
فی الزلازل وَقور و فی المَکاره صبور و فی الَرخاء شَکور
به هنگام وقوع حوادث بزرگ بسیار متین و با وقار، در سختیها صبور و در حالت خوشی و رفاه شکور است.
انسان های عادی خود ناساخته غالباً به هنگام بروز وقایع و حوادث بزرگ اعم از حوادث طبیعی مانند سیل، زلزله، طوفان و یا مصائبی از قبیل از دست دادن زن، فرزند، خویشان و اقرباء و امثالهم، وقار و متانت خود را از کف میدهند و ناخواسته دچار رعب، وحشت و اضطراب شده، از حالت عادی و رفتار معقولانه بدر میروند. در بروز سختی ها و شداید زندگی صبر و شکیبایی خود را باخته و دچار جزع و فزع میگردند.
و بالعکس، هنگام راحتی، رفاه و خوشی نیز، خدا را به دست فراموشی سپرده، خود حقیقی خویشتن را نیز غافل میشوند و از حدود الهی خارج گشته، استکبار میورزند و طغیان میکنند:
ان الانسان لیطغی اَن رآه استغنی (علق7-6)
اما حالات پارسای زاهد، درست نقطه مقابل عکس العمل های پیش گفته است. حوادث اگرچه عظیم و بزرگ، در مقابل دریا دلی او چون قطره ای است و او را از جای بدر نمیبرد.
المؤمن کالجبل الراسخ لایحرکه العواصف،
مانند کوهی است استوار، که تندبادها او را از جای نمیکَند، متانت و وقار او را درهم نمیریزد، به داد و فریاد و سینه چاک کردن وادارش نمیسازد، تغییری در روان او ایجاد نمیکند. چونان دریایی که کشتی های غول پیکر را در خود غرقه میسازد، اما خم به ابرو نمی آورد. سختی های روزگار او را به زانو در نمیآورد، تاب او را در هم نمیشکند و به هنگام روی آوردن نعمت ها نیز از فرط خوشی و شادمانی از جاده اعتدال خارج نمیشود.
*استفاده بدون ذکر نام نویسنده و نشانی : http://www.hankh.ir/?p=40152 ممنوع است*
|