تاريخ انتشار: 20 مهر 1390 ساعت 20:42:41
استغاثه ( غزلی در رسای حضرت صاحب الامر “عج” )

استغاثه

دو روز عمر من اندر فراق تو طی شد دل رمیده به صحن سرای تو هی شد

 

 

گذار مهر و مه آخر طلسم ما نشکست انیس خلوت لیل و النهار من نی شد   حدیث غربت ما واژه ای نمی یابد شدم ز خویش گریزان که گریه پاپی شد   به جان رسیده ام این برقه از میان برگیر عیان بگو ، شب عیش و وصال ما کی شد   سکوت روشن تو ، مژده ی رضامندی است دمی به خمره چرا ، باده غرق در می شد   خبر به خانه رسانم ، طلیعه در راه است امید رفته روان ، سوی موطن ری شد   (مهاجر) این حاجت ار امروز مستجاب آمد ز بسط فدیه از آن استغاثه ی دی شد **علی اکبر پورسلطان (مهاجر)**

 

دی : دیروز

استفاده از این شعر با ذکر منبع (fajr57.ir)  بلامانع است

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=3987
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.