چرا۱۱ میلیون ایرانی با ازدواج قهرند؟! 11میلیون نفر جوان دم بخت که در خانه بخت نیستند اما از یک سو نشانه است و از سوی دیگر هشدار.
جوان در ادامه نوشت: قدیمیها دختر که به ۱۰، ۱۲ سال میرسید و پسر به ۱۸، ۱۹ سال، او را دم بخت میدانستند و به قول معروف برایش آستین بالا میزدند. کمکم که جامعهمان به سمت و سوی مدرنیته حرکت کرد، این دم بخت بودن هم در جدول اعداد پیش آمد و با سن ازدواج بالا و بالاتر رفت. هم اکنون به گفته مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال، ۸۵ درصد از پسران در سن ۲۰ تا ۳۴ سالگی و ۸۵ درصد دختران نیز در سن ۱۵ تا ۲۹ سالگی به خانه بخت میروند. این در حالی است که از بیش از ۲۳ میلیون نفر جوانی که دم بختند و در سن ازدواج قرار دارند، ۱۱ میلیون نفر بر اساس آمارهای سازمان ثبت احوال هرگز ازدواج نکردهاند.
تجرد این همه جوان دم بخت نشانهای است از اینکه در سبک زندگی تازه مردم ما، ازدواج جایگاه و اهمیت خود را از دست داده و هشدار اینکه مجرد بودن و مجرد ماندن چنین جمعیتی به آسیبهای اجتماعی دامن میزند.
از سوی دیگر نیز با توجه به آنکه ۴۸ درصد از این افراد را زنان تشکیل میدهند، حدود پنج میلیون و ۲۸۰ هزار نفر از چرخه فرزند آوری خارج میشوند و این مسئله شاخصهای رشد جمعیت را بیش از پیش تحت تأثیر قرار میدهد. این در حالی است که جمعیت کشورهایی همچون یونان، کوبا و بلژیک هم در حدود ۱۱ میلیون نفر است، یعنی کشور ما به اندازه یک کشور جوان مجرد دارد؛ افرادی که روز به روز سنشان بالاتر میرود و ممکن است به جای رفتن به خانه بخت به خانههای مجردی روی بیاورند.
پس میتوان نخستین دلیل بالا رفتن سن ازدواج و افزایش زندگیهای مجردی را با تمام آسیبهایی که دارد در تغییر نگرش و سبک زندگی مردم کشورمان ارزیابی کرد؛ موضوعی که باعث شده است توصیههای دین مبین اسلام بر امر مقدس ازدواج را نادیده بگیریم و خانوادهها هم به جای آنکه جوانان را یاری کنند تا با ازدواج سرنوشت و آینده روشنی را برای خود ترسیم کنند، با انداختن سنگهای بزرگ بر سر راه ازدواج آنها، روند زندگی ۱۱ میلیون جوان را در هالهای از ابهام فرو میبرند.
در این میان اما بخشی از تقصیر هم بر گردن دولت و نهادهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است زیرا یکی از دلایل مجرد ماندن جوانان مربوط به فراهم نشدن زیرساختهای اقتصادی ازدواج جوانان است. بخش دیگر اما فرهنگی است؛ همان حکایت قدیمی ترویج ازدواج «آسان ، به موقع و پایدار» که دستگاهها و نهادهای متولی امور جوانان بیشتر شعارش را دادهاند و افزایش روزانه تجملات غیر ضروری به بساط ازدواج بیانگر همین نکته است.
هم چنانکه انفعال نهادهای فرهنگی- اجتماعی موجب انحراف سبک زندگی مردم جامعه شده و همین دوری از ارزشهای ملی و باورهای مذهبی ریشه بسیاری از چالشها از جمله همین خطر افزایش تجرد در کشور است و اما راهکار به خانه بخت فرستادن این ۱۱ میلیون جوان مجرد آن است که هر کس به وظیفه خود عمل کند چه دولت، چه خانوادهها و از همه مهمتر خود جوانان که باید سرنوشت خود را تعیین کنند.
|