تاريخ انتشار: 14 اسفند 1391 ساعت 23:43:24
بوستان فضیلت ، در شرح صفات پارسایان از منظر علی علیه السلام(۱7)

نوشته : استاد نادر محبتی ثمرین

قوت دینی

فَمِن عَلامَةِ اَحَدِهِم اَنَّکَ تَری لَهُ قُوَّة فی دینٍ

از علامات دیگر متقین نیرومندی در امور دینی است.
فرد پارسا از آن رو که اعتقادش به دین عالمانه و آگاهانه است، لذا تشکیک ها و شبهات شیاطین انسی و جنی که خناسانه در صدور وسواس دارند؛ در باورهای آنان تاثیر نمی­کند. چه مغالطه­های آنان برای وی آشکار است.­این توانایی را دارد که مکاتب گوناگون را بشناسد و حق و باطل آن را جدا کند از حقیقت تبعیت و از باطل روی گرداند. وَبَشِّرعِبادِیَ الذینَ یَستَمِعونَ القَوَلَ فَیَتَّبعونَ أَحسَنُهُ (زمر18)
بشارت باد بندگان مرا که سخنان را می­شنوند و از بهترین آنها پیروی می­کنند و این یعنی توانایی و نیرومندی در دین و البته پر پیداست که تنها دین پارسای عالم چنین است اما پارسای مقلد چه بسا با یک یا چند شبهه ایمانش تزلزل یابد و در عمل تغییر مسیر دهد. و بالعکس اگر علم همراه با تقوای درونی نباشد چه بسا گرایشها و امیال غریزی او را از جاده صواب بدر برد و اهل باطل و دچار خسران ابدی گردد.
معنای دیگر قوت دینی، نیرومندی در اتصاف به فضایل اخلاقی و برکندن رذایل باطنی است که در طول دوران زندگی به تدریج تبدیل به ملکات اخلاقی زشت گردیده است. انسان مؤمن پارسا زمانی که بیدار شد و خود را شناخت و از این طریق به معرفت مبدا و مقصد نائل آمد و جنایات و معاصی خود را بررسی کرد، عزم خود  را جزم می­کند تا ریشه بدیهای درون را با تبر توبه از بیخ برکند و فرصت رشد و تقویت بدانها ندهد. لذاست وقتی در رفتار متقین دقت می­کنی فضائل درونی او را حس می­نمائی و این معنای دوم قوت در دین است. چه قسمت بزرگی از تعالیم دین در باب تبیین فضائل و رذایل اخلاقی به منظور ترغیب به مکارم اخلاقی و ترهیب از زشتیهای صفات است و پیامبر اکرم(ص) فرمودند: اِنَّما بُعِثتُ لِاُتَممَّ مَکارِمَ الأخَلاقِ. مبعوث شدم تا نیکوئی­های اخلاق را به کمال رسانم.
نیرومندی دینی معنای دیگری نیز می­تواند داشته باشد و آن این که پارسای مومن در مقام رفتار نیز کاملا دینی است.رفتارهای فردی و اجتماعی سیاسی فرهنگی اقتصادی و... همه، حکایت از شدت دینداری او دارد.
به عبارت دیگر رفتار مومن متقی ریشه دینی دارد، افعالش رنگ دینی و صبغه الهی دارد، اوامر قرآن و سنت را در افعال او و نواهی آن را در ترک­های او می توان رویت نمود و او همانست که دیدارش انسان را به یاد خدای اندازد و در روایات امر بدان شده­ایم که با چنین افرادی مجالست کنیم و معنای قوت در این مقام، آن خواهد بود که وقتی عملی را دینی تشخیص داد، ضمن رعایت همه جوانب مورد لزوم امر، عزم را جزم کند و در مقام عمل دچار تردید و دودلی نشود چه می داند که توکل همین است و خداوند متوکلین را دوست می دارد.
 فَاِذا عَزَمتَ فَتَوَّکَّل علی الله اِنَّ الله یُحِبَّ المُتَوَکلّینَ (آل عمران159)
قوت در دین، معنای دیگری نیز دارد، در مقام دفاع از باورهای دینی سستی نمی­ورزد، به تردیدها و اشکالات مکاتب گوناگون مخالف بی تفاوت نیست و تا آن جا که توان دارد تصمیم بر دفاع آگاهانه و علمی از دین دارد. مسلح به کتاب برهان است، منطق و استدلالات و حکمت می­داند و از دین خود و هم کیشانش با حکمت و موعظه و جدال احسن پاسداری می کند و در این باب بسیار نیرومند است.
اُدعُ الی سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَةِ وَ المَوعِظِةِ الحَسَنَةِ وَ جادِلهُم بِالَّتی هِیَ أحسَنُ.(نحل 125)
دفاع و پاسداری او از دین منحصر به حکمت نظری و عملی نیست بلکه در مقام عمل نیز تا پای جان در میدان و صحنه است، اهل جهاد و طالب شهادت در راه خداست. قیام را بر قعود برتریها می­دهد و تفاوت بسیار بین آن دو قائل است، اشغال به درس و بحث و تفکر و تدبر در کتاب و سنن الهی وی را از رفتن و لقاء و ایثار باز ندارد. چه کتاب را برای رفتن می خواند نه برای ماندن و چسبیدن به زمین.
و آن چه را در زمین است زینت زمین می شمارد نه زینت جان: اِنّا جَعَلنا ما عَلَی الاَرضِ زینَهً لَها لِنَبلُوَهُم اَیُّهُم أَحسَنُ عَمَلاً. (کهف7)
ما هر آن چه بر زمین است،؛ زینت زمین قرار دادیم تا آدمیان را بیازمائیم که کدامشان نیکوتر عمل می­کنند.
 او با خدا معامله کرده است و مشتری جان و مالش خداست: اِنَّ الله اشتَری مِنَ المُؤمِنینَ أَنفُسَهُم وَ أَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّهُ. (توبه 111)
لذا او دفاع از آب و خاک و وطن خود را در مقابل متجاوزان، امری کاملا دینی تلقی می­کند، دفاع از اهل بیت وخانواده خویش را وظیفه ای الهی تلقی می­نماید، حمایت از عقائد و باورهای حقه را واجب خدایی  می­داند و دیانت او عین سیاست اوست و این است مفهوم قوت در دین.  
دوراندیش نرم خوی

وَحَزما فی لینٍ

متقین در عین دوراندیشی در عواقب امور و رعایت جانب احتیاط در برخورد با مردم، نرم خویند. نه آن گونه­اند که تحت تسلط دیگران قرار گیرند و دچار مهانت و ذلت شوند و نه به آن صورتند که مردم را ا زخود بگریزانند.
در روایات منقول از معصومین علیهم السلام اجمالا آمده است که حزم، کیاست است و صناعت و موجب سلامت. حزم آنست که آدمی در عاقبت امور اندیشه کند و سپس اقدام نماید و هر آن که در پایان امور نیندیشد، خود را در سختیها خواهند افکند و تدبیر در عواقب کارهاست که آدمی را از پشیمانی مصون می دارد و نتایج امور را نیکو می­گرداند.
در نظر معصومین(ع) عاقل ترین مردم، متدبرترین آنها در پایان افعال است و فیروزی انسان در اخذ تصمیم های مبتنی بر حزم است چه صحت عزم در گرو دوراندیشی و حزم است. بنابراین در عزم بدون حزم، جز خسران و ضرر برای فرد، چیزی دیگر نخواهد بود. از رسول خدا(ص) پرسیدند که حزم چیست؟ فرمود: مشاورت با اصحاب فکر و رای و پیروی از آن.
و دوراندیشی، آنگاه بهتر سود دهد که همراه با حفظ تجربیات باشد و حزم خاص دینی طاعت خداوند و عصیان در برابر نفس اماره است و در واقع حازم حقیقی آن است که فریفته دنیا نشود و از عمل آخرت باز نماند و به هنگام بلا و سختی مدهوش نشود و به وقت اقبال نعمت از کار برای آخرت غافل نگردد و در زمان تسلط غضب، عقوبت را به تاخیر اندازد. و اما پیشوایان معصوم مکتب مقدس اسلام، درباره دوراندیش ترین مردم فرموده اند: دوراندیش ترین مردم، فرو خورنده ترین آنها به هنگام خشم است و مهیاترین افراد برای پذیرش مرگ.
زاهدترین کسان، احزم مردمانند و فرموده اند هرآن که صبر و تدبیرش در عواقب کارها شعار و لباس او باشد، دوراندیش ترین مردمان است و کسانی که به وعده های خویش وفا کنند و کار امروز به فردا نیفکنند از احزم ناس به شمار آمده اند.
و عبارت مولا این گونه القاء می کند که مبادا حزم و دوراندیشی دچار افراط و تفریط شود و رابطه فرد را با دیگران دچار مخاطره کند و موجب بدبینی به افراد و در نتیجه خشونت و عدم مدارا با خلق شود. بلکه آن حزمی مقبول است که همراه با نرمی و رفق و مدارا و موجب جلب و جذب مردمان باشد و پیداست که مراد از نرمی، تواضع مطلوب است که در ذیل فراز مشیهم التواضع شرح آن مذکور افتاد، نه آن تواضعی که به حقیقت مهانت و خواری و ذلت باشد.
و رعایت عدل در برخورد با خلق همین است.

وَ ایماناً فی یَقینٍ

و ایمان پارسایان بر پایه یقین است.
اما ایمان به معنای تصدیق قلبی است و در شریعت مطهر اسلام، تصدیقی خاص مراد است و آن تصدیق مبدا و معاد و آن چه ایمان بدان ضروری و لازم است، می­باشد. و ایمان در افراد مختلف به وجوه گوناگون موجود است که حکایت از شدت و ضعف و ذو مراتب بودن آن دارد. پائین ترین درجه ایمان، باور از روی تقلید در پذیرش اصول عقائد است که فرد بدون علم و آگاهی به دلیل و موجب، مومن می­شود و مطابق آن، عمل نیر می­کند. مرتبه بالاتر آنست که اعتقاد از روی علم و آگاهی نسبت به دلیل باشد. و درجه بالاتر از آن مرحله ای است که علاوه بر علم و آگاهی نسبت به دلیل و موجب، بدان جا رسد که جز این باور، اعتقاد مناقض یا متضاد دیگری، صحت ندارد. البته از روی برهان و استدلال و این مرحله علم الیقین است که از طریق تعقل، تحصیل، تمرین و ممارست علمی به دست می­آید.
اما رهروان عاشق بلند پرواز در این حد نیز توقف ندارند و طالب مرتبه شهود و رویت حقند و خواستار طرد و براندازی حجابهای دنیائی و اعراض کلی از آنها و راه رسیدن به این مقام همانا مسیر عبادت، تزکیه و ریاضات شرعیه­ای است که سالکان طریق، منازل آن را در مکتوبات خویش شرح داده اند و باید بدان جا مراجعت نمود. بنابراین،پارسایان از ایمانی برخوردارند که تزلزل نپذیرد و احتمال و شاید و اگر و اما در آن رسوخ نیابد.
امام رضا علیه السلام از قول امام صادق علیه السلام فرموده اند که: ایمان یک درجه بالاتر از اسلام و تقوی یک مرتبه بالاتر از ایمان و یقین یک مرحله بالاتر از تقواست و خداوند چیزی را کمتر از یقین در بین مردم تقسیم نفرموده است.
از امام صادق علیه السلام سوال شد. چه چیز یقین است (یا نشانه های یقین کدامند؟)
فرمودند: توکل بر خداوند، خود را بدو سپردن، راضی به قضای الهی شدن، کارها را بدو تفویض نمودن و در جستجوی دانش بودن. 
*استفاده بدون ذکر نام نویسنده و نشانی : http://www.hankh.ir/?p=37947 ممنوع است*  
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=37947
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.