تاريخ انتشار: 05 اسفند 1391 ساعت 23:18:21
بوستان فضیلت ، در شرح صفات پارسایان از منظر علی علیه السلام(15)

نوشته : استاد نادر محبتی ثمرین

 

حلم و علم

وَ اَمَّا النَّهارُ فَحُلَماء عُلَماء اَبرار اَتقِیا

و اما در روز پارسایان انسانهایی دارای حلم و بردباری، اهل علم و اعمال نیک و دارای صفت تقوا و پرهیزند. حلم یکی از فضائل اخلاقی تحت ملکه شجاعت است و حد وسط بین دو رذیلت احساس حقارت و افراط در قوه غضب است.
حلم از جنود عقل است و سفه و نادانی در مقابل آن، از جنود جهل است و انسان حلیم و بردبار کسی است که حوادث رنج آور موذی بیک باره او را از جای بدر نبرد و منفعل نشود و عکس العمل سریع و بدون تامل از خود نشان ندهد و قوه غضب به سرعت، حکومت سرزمین وجود را در دست نگیرد تا کارهای سفیهانه از او سربزند.
و از نشانه های وجود حلم در شخص آنست که به هنگام بروز حوادث ناگوار جزع و فزع ندارد و هنگام مواخذه غضبناک نشود و حرکات نامنظم از خود نشان ندهد و اظهار برتری بر دیگران ننماید و آن چه از دیدگاه شرع و عقل حفظ آن واجب است کوتاهی نورزد.در احادیث مرویه از معصومین علیهم السلام مضامینی درباره حلم وجود دارد که خلاصه آنها چنین است: حلم زینت است. حلم پرده ای پوشاننده از عیوب آدمی است.حلم مانع و حجاب رسیدن آفات است. حلم راس ریاست است. یعنی فردی که برمقام و مسند رهبری و ریاست تکیه زده است به میزان وسعت مدیریتش، بیش از هر چیزی نیازمند حلم است. حلم نوری است که گوهر و باطن آن عقل است. حلم تمامیت و کمال عقل است.حلم موجب نظام یافتن کارهای مومنین است.
عزتی نافع تر از حلم وجود ندارد.حلم یار و یاور مومن است.انسان به مقام منیع و رفیع عبودیت نمی رسد مگر آن که متصف به صفت حلم گردد. زیبائی و جمال معنوی آدمی به حلم است. و حتی در برخی روایات تذکر داده می شود که اگر حلم در وجودت راسخ نگشته است تحلم بورز یعنی اظهار حلم کن تا به تدریج زمینه های رسوخ این فضیلت فراهم آید.
قال  علی(ع): مَن تَحَلَّمَ حَلُمَ: هرآن که حلم ورزد حلیم شود. در قرآن کریم خداوند ابراهیم علیه السلام را حلیم لقب داده است. اِنَّ ابراهیمَ لَحلیمٌ اَواهٌ مُنیبٌ(توبه114)
در حدیث مولا علی علیه السلام آمده است: حلیم کسی است که با برادران مومن خود بردباری ورزد. باز فرموده اند:حلیم آنست که سختی حلم او را به مشقت نیندازد. در سخنی دیگر از مولی الموحدین آمده است که بدون وقار، انسان به درجه حلم نخواهد رسید و حلم را ثمره علم دانسته اند. یعنی برای رسیدن به مقام حلیمان از جاده علم باید رفت و اما ثمرات حلم: در روایات مأثوره از معصومین علیه السلام نتایج و ثمرات عظیمی برای حلم برشمرده اند:
علی علیه السلام فرمودند: مَن حَلُمَ سادَ : هر آن که حلم ورزد، سیادت و سروری یابد و فرمودند: اَلسِّلمُ ثَمَرَة الحِلمِ: تسلیم و سلامت، از ثمرات حلم است.
امام صادق(ع): یَظفَرُ مَن یَحلُم: انسان حلیم در رسیدن به مقصود موفق خواهد شد.
علی علیه السلام: بِالحلمِ تَکثُرُ الاَنصارُ: حلم موجب کثرت دوستان و یاوران آدمی شود.
در رابطه با تبیین حلم و این که حلم چیست و حلیم کیست، روایات زیبائی وجود دارد که به برخی از آنها اشارت می رود: به امام حسین علیه السلام گفته شد، حلم چیست؟ فرمودند: فرو بردن خشم و مالک نفس بودن.
امام رضا علیه السلام فرمودند: کسی که با افرادی که مجبور به معاشرت است نیک ورزی نکند، حلیم نیست.
امام علی علیه السلام: حلمی مانند صبر و سکوت به جا، وجود ندارد. امام صادق علیه السلام فرمودند: حلم بر پنج صورت گردد: آن که عزیزی ذلیل شود و صادقی متهم شود و دعوت کننده به حقی خوار شود، بی گناهی اذیت شود، طالب حقی مورد مخالفت قرار گیرد که اگر فردی حق هر یک را به نحو شایسته ادا کند حلیم شمرده شود.
درباره مقاربت و همراهی حلم و علم کلمات بلندی از معصومین علیهم السلام آمده است.
 امام صادق علیه السلام: حلیم باش که حلم اساس علم است.
 امام هادی علیه السلام: حلم لباس عالم است بنابراین عاری از آن نباشید.
 امام باقر علیه السلام: چیزی با چیزی آمیخته تر از حلم و علم نیست.
 امام علی علیه السلام: علم ثمر ندهد مگر مقارن حلم شود.
از مولا علی علیه السلام درباره حلیم ترین مردم سؤال شد فرمودند: آن که غضب نمی کند.
 امام رضا علیه السلام: حلیم ترین، آن کسی است که از جاهل ترین مردم بگریزد.
علی علیه السلام: با حیاترین شما حلیم ترین شما است و خداوند نیز حلیم است که در کتاب الهی آمده است: والله غفور حلیم(مائده101) والله غنی حلیم(التغابن17) والله علیم حلیم(نساء12) و باید که دوستدار خداوند همان گونه که توضیح آن رفت متخلق به اخلاق و صفات الهی شود و در این راه از او استعانت جوید. ایاک نعبد و ایاک نستعین.
علماء
مولا علی علیه السلام پس از بیان حلم، صفت علم را قرین آن فرمود که حکایت از نزدیکی این دو صفت در وجود شخص پرهیزگار دارد. مراد آنست که پارسایان حلمشان، اعمال صالحه شان و باورهاشان همه از روی آگاهی و علم است. بدون علم و آگاهی مبادرت به انجام کاری نمی کنند. اعتقادشان به خداوند، ملائکة الله، انبیاء و اوصیاء الهی، کتب الهی، روز رستاخیز، جنت و نار، همه و همه براساس برهان و دلایل قلبی، عقلی و نقلی است.
حقیقت جهان و انسان را به خوبی ادراک نموده اند، قدر و منزلت آدمی و توسعه روحی او را می دانند و آگاهند که آدمی شریفترین موجودات است اگر الهی شود:
 جهانی است بنشسته در گوشه ای
 اعمال و رفتار فردی و اجتماعی که از آنها سرمی زند براساس هواهای نفسانی و مقلدانه و کورکورانه نیست بلکه براساس معیارها و میزانهای عقلی شرعی و فطری است. فضایل و رذایل صفات اخلاقی را به خوبی می شناسند و از مکاید نفس اماره و شیاطین انسی و جنی باخبرند.
و لذا کمتر به دام می افتند و فریب می خورند و این گونه علم است که زینت حلم به دنبال خود دارد و براساس و پایه بردباری می گردد. پارسایان در روز چنیند که در میدان عمل و در صحنه اجتماع حاضر و براعمال جوارحی و جوانحی خویش ناظرند و مراقب.
اَبرار اَتقِیاء
پارسایان از نیکانند و غرق در کارهای نیک، جز نیکی از آنها مشاهده نمی توان کرد چرا که با بِرّ رحیم، خدای کریم، سردوستی دارند و او را طالبند.
بِرّ شامل هر نوع خیر و نیکی شود که در این جا مراد نیکیها و فضائل رفتاری و اخلاقی است. راغب اصفهانی در کتاب«مفردات» خویش گوید که، بَرّ به معنای خشکی است و از این معنا توسع به نظر آمده فلذا توسع و گستردگی در خیر و نیکی را بِرّ گویند و طبق این مفهوم، ابرار کسانی هستند که اعمال خیرشان در جامعه گسترده و شامل است خداوند کریم در قرآن شریف ابرار را بسیار ستوده است و به ما آموخته است که طالب درجه و مقام آنان باشیم: رَبنا لاتُزِغ قُلوبنا بَعد اِذ هَدَیتَنا وَ تَوفَّنا مَعَ الاَبرار(آل عمران8): بار خدایا پس از هدایتی که به ما ارزانی داشتی، قلب ما را ملغزان و ما را با نیکان بمیران.
خدای سبحان در آیه 177 سوره بقره اعتقاد و ایمان به خود و جهان بازپسین، فرشتگان و کتب آسمانی و پیامبران علیهم السلام و انفاق مال و ثروت را در عین دوستی آن، به نزدیکان و خویشان، یتیمان، مساکین،در راه ماندگان، سائلین و هم چنین برپا دارندگان نماز و دهندگان زکات و وفاکنندگان به پیمانها و صابرین در تنگناها و سختیها را ازنیکان صادق و با تقوا به شمار آورده است:
وَلکنَّ البِرَّ مَن آمنَ باللهِ وَالیَومِ الاخِرِ وَ الملائِکهِ وَ الکتابِ و النبیینَ و آتیَ المالَ علی حُبِّهِ ذَوِی القُربی و الیتامی وَ المَساکینَ و ابنَ السبیلِ وَ السائلینَ و فیِ الرِّقابِ وَ اَقامَ الصلاة و آتیَ الزَکوة و الموفونَ بِعَهدهِم اِذا عاهَدوا وَ الصابرین فی البَأساء وَ الضَراء وَ حینَ الباسِ اوُلئکَ الذینَ صَدَقوا وَ اُولئکَ هُمُ المُتقونَ.
در حقیقت مشخصات اعتقادی و خصوصیات اخلاقی و رفتاری ابرار در آیه شریفه مورد توجه قرار می گیرد. نیکی در حق پدر و مادر نیز از مصادیق بِرّ تلقی شده است و ستمگری و عصیان، در مقابل آن نهاده شده است.
وَبَرّاً بِوالِدَیهِ وَ لَم یَکُن جَبّارا عَصِیّاً(مریم14)
و کتاب ابرار در جایگاهی رفیع به نام علیین است که خداوند فرموده است: اِنّ کتابَ الاَبرارِ لَفی عِلِیینَ وَ ما اَدریکَ ما عِلّیونَ کّتابٌ مَرقُومٌ یَشهَدُهُ المُقَرَّبونَ(سوره مطففین21-18)
در آیاتی از سوره مبارکه الانسان که در شأن و مرتبت علی علیه السلام، فاطمه سلام الله علیها و حسنین علیهما السلام آمده است، ضمن برشمردن نعمتهای بهشتی برای ایشان، آنان را از ابرار دانسته است که ایشان شریفترین و برترین نیکانند.
و در واقع در این سوره شریفه اوصاف ابرار و نعمتهایی که خداوند برای آنها آماده کرده است مورد توجه قرار می گیرد.
خداوند سبحان از آن رو که خیر مطلق است، خود را بَرّ نامیده است. اِنَّهُ هُوَ البَرُّ الرَّحیمُ.
و باید هر آن که مردم را دعوت به نیکی ها می کند خود نیز عامل بدانها باشد وخویشتن را به دست فراموشی نسپارد و تلاوت کتاب و تدبر در آن در این امر بسیار اهمیت دارد: اَتَأمُرُونَ الناسَ بِالبِّرِ وَ تَنسَونَ اَنفُسَکُم وَ اَنتُم تَتلوُنَ الکِتابَ اَفَلا تَعقِلوُنَ(بقره44)
و البته کار نیک آن است که اولا براساس تقوای باطنی بوده باشد و ثانیاً به جا و مناسب بوده و از راه شرعی و عقلانی صورت گیرد:
لَیسَ البِرُّ بِاَن تَاتُوا البُیُوتَ مِن ظُهُورها ولکنَّ البِرَّ مَنِ اتَّقی وَاتواُ البُیُوتَ مِن اَبوابِها
انفاق و بخشش آن چه که مورد علاقه و محبت انسان است در رسیدن به مقام ابرار نقشی عمده دارد و به تعبیر آیه شریفه حتی بدون آن به این قله عالی و رفیع هرگز نتوان رسید:
لَن تَنالوُا البِرَّ حتی تُنفِقوا مِمّا تُحِبّونَ(آل عمران92)
بر و نیکی گسترده پرهیزگاران، صفتی فرشته ای است و خداوند بَرّ رحیم، فرشتگان کاتب اعمال آدمی را با وصف بَرَرَة  یعنی نیکان یاد کرده است: بِاَیدی سَفَرَةٍ کِرامٍ بَرَرَة(عبس16)
بنابراین پارسایان در وصول به درجه ابرار یک دیگر را یاری می دهند و از همکاری در گناه و آلودگی پرهیز دارند.
وَ تَعاوَنوُا عَلی البِرِّ وَ التَّقوی وَ لا تَعانوُا علی الاِثمِ و العُدوانِ(مائده2)

 *استفاده بدون ذکر نام نویسنده و نشانی: http://www.hankh.ir/?p=37294 ممنوع است*  

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=37294
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.