بوستان فضیلت ، در شرح صفات پارسایان از منظر علی علیه السلام(۱3) نوشته : استاد نادر محبتی ثمرین
قرآن
اَمَّا اللَّیلُ فَصافُّونَ اَقدامَهُم، تالینَ لِاَجزاء القُرآنِ
متقین شب هنگام با حالت ایستاده جزءهای قرآن را تلاوت می کنند.
یُرتِّلوُنَهُ تَرتیلا
قرآن را با ترتیل می خوانند یعنی بدون عجله و تندی آن را قرائت می کنند و معانی آیات را برای خود روشن و واضح می گردانند، کمیت تلاوت مرادشان نیست بل کیفیت را ارج بسیار می نهند.
یُحزِّنونَ بِهِ اَنفُسَهُم
و این نوع قرائت است که تمامی عواطف و احساساتشان را می انگیزاند و متوجه قرآن می کند در روایت کافی از امام صادق علیه السلام آمده است که فرمودند: اِنَّ القُرآنَ نَزَلَ بِالحُزنِ فَاقرَؤوُهُ بِالحُزنِ: قرآن با غم نازل شد پس آن را غمگنانه بخوانید و آمیخته بودن قرآن با حزن امری طبیعی است چرا که قرآن با فطرت و سرشت الهی انسان سخن می گوید، و اگر آدمی پیام قرآن را دریافت بی شک در خود فرو خواهد رفت و دوری و هجران خود را از صاحب پیام احساس خواهد کرد و میل به لقاء سرشک غم برگونه هایش جاری خواهد ساخت.
وَیَستَثیروُنَ بِهِ دَواء دائِهم
در جستجوی داروی دردهاشان هستند درد خطاها، گناهان، جهلها، نادانیها و مجهولات خویش را از داروی شفابخش قرآن شافی می جویند. آلام رذایل نفسانی خود را با داروهای فضائل قرآنی مرهم می نهند. خطاهای عملی از ترک واجبات و انجام محرمات و ترک اولاهای مبتلا به را با تلاوت و تدبر در آیات الهی چاره جویی می کنند. وَنَنزِّلُ مِنَ القرآنِ ما هُوَ شِفاءٌ و رَحمهٌ للمُؤمنینَ (اسرا82)چرا که قرآن برای مؤمنین شفاء و رحمت است چه در ابعاد فردی و چه در ابعاد اجتماعی متقین و پارسایان به عوض پناه بردن به مکاتب و فرق گوناگون بشری و به ظاهر الهی دست در دامان قرآن و عترت دارند و مشکلات خود را با آنها آسان می نمایند.
فَاذا مَروُّا بآیةِ فیها تشویقٌ رَکَنوا اِلیها طمعاً و تَطَلَّعت نُفوسُهُم اِلَیها شَوقاً وَظَنَّو اَنَّها نَصبُ اَعیُنِهِم
پس آنگاه که به آیات مشوق برمی خورند از روی علاقه بدان میل می کنند و از فرط شوق، چشم جانشان روشن می گردد و یقین می دارند که بهشت و نعمتهای آن در مقابل دیدگانشان است خداوند کریم گوشه ای از دریای بیکران کرم و رحمت خویش را در کلامش به تصویر کشانده است که برای متوسطین از مؤمنین بسیار شیرین و گواراست و موجب چشم روشنی آنان است چرا که ابدی است و بقاء دارد. قُرَّةُ عَینِهِ فیما لایَزُولُ و مومن پس از استقرار در این مرحله است که استعداد ورود به مرحله ای بالاتر می یابد که در آن هنگام فقط طالب بهشت مخصوص خداوندی است. یا أیتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة.
ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است
بـردار ز رخ پـرده که مشتاق لقائیم
نیست در لوح دلم جز الف قامت دوست
چه کنم حرف دگر یاد ندارد استادم
و حق این است که مؤمنین مراتبی دارند. گروهی عبادتشان به انگیزه رهیدن از نار دوزخ است و گروهی به طمع بهشت پیشانی برخاک می سایند و حدود الهی را محترم می دارند و برخی از نوادر نیز فقط دل در گرو او دارند و از دام جنت و نار آزادند و اینان آزادگانند.
مولا علی علیه السلام همین مضمون را فرموده اند: اِلهی ماعَبَدتُکَ خَوفا مِن نارکَ وَلا طَمعاً فی جَنَّتِکَ بَل وَجَدتُکَ اَهلاً لِلعِبادة فَعَبَدتُکَ.
و اِذا مَروُّا بِآیةٍ فیها تَخویفٌ اَصغو اِلَیها مَسامِعَ قُلوبِهِم وَ ظَنُّوا اَنَّ زَفیرَ جَهنَّمَ و شَهیقَها فی اُصوُلُ آذانِهِم.
و هنگام ترتیل به آیاتی برمی خورند که ترساننده اند، آنگاه گوش جان می سپارند گویا صدای دم و بازدم آتش جهنم با اهلش، در بیخ گوششان است و شرح این ماجرا در فرازهای قبلی گذشت. در روایت است که به هنگام قرائت آیات خوف انگیز قرآن، از خدا طلب خیر و عافیت از نار نمائید و در حالات علی بن الحسین(ع) آمده است که وقتی به قرائت مالک یوم الدین می رسید آن قدر تکرار می نمود که نزدیک بود جان به جان آفرین تسلیم کند و باز در حدیث است که امام صادق(ع) فرمودند: شایسته بنده است که به هنگام نماز، در قرائتش ترتیل کند و به هنگام مرور برآیاتی که ذکر بهشت و دوزخ در آن رفته است از خدا جنت بطلبد و از شر آتش به خدا پناه برد.
جان کلام این که پارسایان فقط به قرائت ظاهری آیات الهی اکتفا نمی کنند بلکه چنان ترتیل می کنند کانه آیات الهی اینک برآنها نازل شده است و بهترین شیوه برخورد با کتاب الهی همین است که باید همراه با تدبر و اندیشیدن باشد و در این صورت است که آدمی می تواند داروی دردهای فکری، اخلاقی و عملی خود را از قرآن بجوید و زندگی فردی و اجتماعی خویش را براساس آن تنظیم نماید.
خداوند منان در قرآن کریم بدین مطلب اشارت دارند که: وَنُنَزِّلُ مِنَ القرآنِ ما هُوَ شِفاءُ وَ رَحمهٌ للمُؤمنینَ: و آن چه از آیات قرآن نازل می کنیم شفا و رحمت برای مؤمنین است، البته بدان شرط که همراه با تدبر باشد. اَفَلا یَتَدَبَّرونَ القُرآنَ اَم علی قُلوبٍ اَقفالها آیا در قرآن تدبر و اندیشه نمی کنند یا بر قلبها قفل نهاد شده است؟ مولا علی علیه السلام در قسمتی از خطبه 175 نهج البلاغه شریف، درباره قرآن کریم و روش استفاده از آن چنین می فرمایند: «بدانید که این قرآن، ناصحی است امین و حیله نمی ورزد. هدایتگری است که گمراه نمی کند سخنگویی است که دروغ نمی گوید احدی در کنار سفره قرآن ننشست مگر آن که با زیادت و نقصانی برخاست. زیادت در هدایت و نقصان از کوری و سفاهت. و بدانید هیچ کس را بعد از قرآن نیازی نیست و قبل از آن بی نیازی نه، پس شفای دردهای خود را از آن بجوئید و در رفع گرفتاریها و سختیهایتان بدان پناه برید چرا که شفا یافتن از بزرگترین دردها ، که کفر و نفاق و گمراهی است، در آنست.پس خدا را به آن خواهید و با دوستی آن، به خدا روی آرید و بدان از مردم سؤال نکنید و بندگان با هیچ چیز مثل قرآن به خدا توجه نکردند و بدانید که قرآن شافع است و شفاعتش مقبول حق. گوینده ای است که تصدیقش می کنند و هرکه را قرآن در روز قیامت شفاعت کند، مقبول اوفتد و آن که قرآن او را به روز رستاخیز زشت شمارد، علیه وی کارگر شود. در روز قیامت منادی ندا دهد که: آگاه باشید هر کشتگری دچار کشت خویش است مگر کشت کنندگان قرآن. پس از کشتگران و پیروان قرآن باشید و با آن به خدا راه یابید و آن را ناصح بر خویشتن قرار دهید آرائتان را برآن عرضه دارید و به هنگام تدبر در آن خود را از هواهای نفسانی خالی دارید.»
|