بوستان فضیلت ، در شرح صفات پارسایان از منظر علی علیه السلام(9) نوشته استاد : نادر محبتی ثمرین
سرّحزن درون پارسایان
قلوبهم محزونة
متقین اگر چه در ظاهر تبسم بر لبان دارند اما در باطن غمگین و اندوهناکند زیرا: اولا هجران خود را از اصل خویش ادراک نموده اند و درد هجران، زمینه اندوهناکی آنانست و حال آن نی را دارند که مولانا از زبان آن سخن می گوید:
بشنو از نی چون حکایت می کند
از جدائیها شکایت می کند
کـز نیسـتان تا مرا ببـریده اند
از نفیرم مرد و زن نالیده اند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شـرح درد اشتـیاق
هرکسی کو دور ماند از اصل خویش
بازجوید روزگار وصل خویش
و این همان درد و اندوه و آه و ناله جانکاهی است که عرفا را به زبان آورده و قسمت اعظم اشعار آنها را اشغال نموده است .
ثانیاً متقین با شناختی که از عظمت و بزرگی خدا یافتند و بر وظائف سنگین و رسالت خطیر آدمی آگاه گشتند خوف از آن دارند که آیا اعمال آنها مطابق رضای الهی هست یا نیست؟ آیا موفق به ادای وظیفه شده اند یا نه؟ لذا غمگین و اندوهناکند.
ثالثاً پارسایان وقتی مردم را در غفلت و بی خبری می یابند که به زندگی پست دنیایی بسنده کرده و پایان و غایت خویش را به دست فراموشی سپرده اند، احساس اندوه می کنند.
پارسایان از این که احکام الهی توسط حکومتهای به ظاهر اسلامی در سطح جهان اجرا نمی شود و بلکه از تحقق آنها جلوگیری می شود و فساد و فحشا و تباهی و ظلم و جنایت روز به روز گسترش می یابد و در همان حال، مستکبران جهانی تمام منابع خدا دادی آنها را به یغما می برند، اندوهناک و نگرانند و هر لحظه در انتظار منجی نهائی عالم بشریت حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف بوده و خود نیز در همان راستا فعال و پویایند. این عوامل و امثال آنها موجب اندوه و غم متقین است و تبسم آنها بر لب، برای آنست که در نظر مردمان، افرادی عبوس و متکبر جلوه نکنند و موجب رنجش و تنفر مردم نگردند.
ایمنی مردم از پارسایان
شُرورهم مَامونه
مردم از شر و بدی پارسایان درامانند. دست و زبان و دل آنها مظهر خیر و نیکی است همان گونه که از شر و بدی گریزانند. دیگران را نیز مورد اذیت و آزار قرار نمی دهند. دوستان آنها، اهل بیتشان، همسایه شان، همکار و رفیقشان همه، از شر آنها مصونند.چرا که به خیر مطلق پیوسته اند و مظهر او شده اند و مظهر خیر، جز خیر از او صادر نشود.
ظاهر عنوان باطن است. وقتی باطن خیر شد، ظاهر را نیز تحت تاثیر قرار می دهد آنها درباره مردم حتی از تصور و گمان باطل نیز بری اند و این آیه شریفه را آویزه گوش دارند که:
اجتنبوا کثیراً من الظن ان بعض الظن اثم (حجرات12)
از گمان های باطل خود پیروی نکنید که بعضی از گمان پردازی ها معصیتند و اگر نهی از منکر می کنند نه از این باب است که قصد اذیت دارند بل از این روست که شری از میان بردارند و خیری را تحقق بخشند. جنگ و جهادشان نیز نه از این روست که جنگ طلب و خون ریزند و کشتار را دوست می دارند، بل به حقیقت، طالب صلح و اصلاحند و زندگی سالم فطری را دوست می دارند و این جهاد هم به منظور رفع شر و بدی کفار و مشرکین و ستمکاران و مفسدین و گسترش خیر و عدالت است امام حسین علیه السلام به هنگام ایفای وظیفه در مقابل ستم یزید می فرمایند:
انی لَم اَخرُج بَطِراً وَ اَشِراً وَ لا ظالماً وَ لا مُفسِداً بَل اِنَّما خَرَجتُ لِطَلِبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدّی
من از روی مستی و سرخوشی و ظلم و فساد قیام نکردم بل فقط به خاطر ایجاد اصلاح در میان امت جدم خروج کردم و به طور کلی پرهیزگار، غایت و هدف نهائیش خدائی است که خیر و رحمت مطلق است و چگونه سازگار است که چنین شخصی در افعال و نیاتش به دنبال شر باشد.
دیگر آن که معمولا آنهائی طالب شرند که خواهان دنیایند و محبت دنیا غباری بر دین، عقل و فطرت آنها شده است و برای رسیدن بدان، حقوق مردم را پایمال می کنند و پرواضح است که پارسای حقیقی شأنش اجل از آنست که فریفته عفریته دنیا شود. ارتکاب شر و بدی در نظر متقین، عصیان و طغیانی است آشکار در مقابل رب الارباب و شاهد مطلق و حاشا و کلّا، عصیان و پرده دری از پارسا. مولا علی علیه السلام برترین شرافت آدمی را پرهیز از اذیت و آزار دیگران و نیکی بدانها می داند: اَفضَلُ الشرَفِ کَفُّ الاذی و بَذلُ الاِحسانِ و تحمل و بردباری در مقابل آزار دیگران و آسیب نرساندن بدانها را از نشانه های ایمان می شمرد. المُومنُ مَن تَحَمَّلَ اَذیَ الناسَ وَ لایَتأَذیّ اَحَدٌ بِهِ.
|