تاريخ انتشار: 19 بهمن 1391 ساعت 15:26:42
برخورد باورنکردنی امام رضا(ع) با شیعیان غلوکننده

به قلم: حجت الاسلام دکتر رسول جعفریان

مشکلات غالیان، در طول زندگی امامان، به یک مشکل دایمی تبدیل شده بود و ائمه نیز بدون مسامحه، به مبارزه با آنان می‌پرداختند. در این باره شواهد فراوانی وجود دارد که لازم نیست به همه آنها بپردازیم، اما می‌توانیم برای نمونه، به چند مورد اشاره کنیم.

سخن اصلی این بود که به ظاهر برای بزرگ‌کردن بیش از حد امامان، نسبت الوهیت و نبوت به آنان داده و اخبار عجایب و غرایب در ارتباط و اتصال آنان با عالم بالا در حد وحی یا حتی بالاتر به آنان نسبت می‌دادند. غالیان که از میانه قرن اول هجری در اطراف ائمه پدید آمدند، انگیزه‌های آنان از جهل گرفته تا دست و پا کردن موقعیتی برای خود، یا حتی انگیزه‌های مالی، یا احساسات تهی مذهبی، هرچه بود، نتیجه‌اش شکل‌گرفتن اندیشه‌های تندروانه با محوریت توجه به امامان بود.

ادعاهای مهدویت پشت سر هم، تفویض اختیارات خداوندی به امامان، تأویل مفاهیم دینی، رواج باطنی‌گری و بسیاری از انحرافات دیگر که مع الاسف مشتری‌های زیادی داشت.

یکی از چندین فرقه غالیان، "فرقه طیاره" بود. از جمله کسانی که بستگی به این فرقه داشت یونس بن ظبیان، از راویان دوره امام صادق(ع) بود که رجال شناسان شیعی مانند ابن غضائری، نجاشی و علامه حلی، او را متهم به غلو و کذب کرده و منحرف دانسته‌اند. روایات چندی از وی در متون حدیثی برجای مانده که به طور معمول چندان به آنها اعتمادی نیست. وی از دوستان ابوالخطاب اسدی بود که از رهبران غالی است و از سوی امام صادق (ع) همواره مورد انکار و طرد و لعن بوده است.

حکایت اخیر برخوردی است که امام رضا (ع) با یک نقل غالیانه از یونس بن ظبیان داشت.

«محمد بن قولویه قمی» از «سعد بن عبدالله اشعری» از «محمد بن عیسی» از «یونس بن عبدالرحمان» نقل کرده است:

از مردی از فرقه طیاره شنیدم که برای امام رضا (ع) این حکایت را از یونس بن ظبیان نقل کرد.

یونس گفت: در یکی از شب‏ها من در طواف بودم. ناگهان ندایی از بالای سرم شنیده شد که می‌گفت: ای یونس! اننی انا الله لا اله الا انا فاعبدنی و اقم الصلوة لذکری. ای یونس من خداوند هستم، هیچ خدایی جز من نیست، من را عبادت کن. و برای یاد من نماز بگزار. من سرم را بلند کردم، در همان حال جبرئیل را دیدم. [در اصل روایت به اختصار «ج» می‌گوید که مرحوم مجلسی هم  نوشته مقصودش جبرئیل بود]. [بحار:‌ 25/264]

ناگهان امام رضا (ع) خشمگین شد، به طوری که ناراحتی خود را بروز داده (لم یملک نفسه) به آن مرد گفت: از پیش من برو، خداوند تو را و کسی که این حکایت را برای تو نقل کرده، لعنت کند. خداوند یونس بن ظبیان را هم لعنت کند، هزار لعنت که بعد از هر کدام هزار لعنت دیگر باشد، لعنتی که هر کدام تو را تا قعر جهنم می‌رساند. بدان، آن که او را ندا داده کسی جز شیطان نبوده است. اما یونس بن ظبیان هم با ابوالخطاب در بدترین عذابها با همدیگر هستند، به همراه دوستانشان، با همان شیطان، با فرعون و آل فرعون. این را من از پدرم (درباره او شنیدم).

یونس بن عبدالرحمان گوید: این مرد برخاسته بیرون رفت. هنوز ده قدم از در دور نشده بود که افتاد و غش کرد و جنازه‌اش را بردند. [رجال کشی: 364]

ساخت احادیثی در تأیید غلو از کارهای رایج غالیان بود. این روایات که گاه در مجموعه‌ها و کتابهای حدیثی اصحاب بزرگ ائمه (ع) نیز وارد می‌شد، مشکلات زیادی را ایجاد می‌کرد؛ زیرا بسیاری به اعتماد آن احادیث، تمایل به این باورها پیدا می‌کردند؛ علاوه بر این که موقعیت امامان را در نزد سایر مردم تخریب می‌کرد. امام رضا(ع) ضمن حدیثی در باره این قبیل جعلیات در احادیث پدرانش توضیح می‌دهد.

آن حضرت فرمود: مخالفان ما احادیثى درباره فضائل ما از پیش خود ساخته و به ما نسبت مى‌دهند که از این کار نظر خاصى دارند، و این احادیث بر سه دسته تقسیم مى‌شود:

دسته اول: روایات غُلوآمیز که ما را بالاتر از آنچه هستیم نشان مى‌دهد.

دسته دوم: روایات تقصیر که ما را پایین‌تر از آنچه هستیم نشان مى‌دهد.

دسته سوم: روایاتى که در آن به عیوب دشمنان ما تصریح شده است.

مردم وقتى روایات غلوآمیز را مى‌بینند، شیعیان ما را تکفیر کرده و عقیده به ربوبیت ما را بدانها نسبت مى‌دهند و وقتى روایات دسته دوم را مى‌بینند، به ما در حد‌‌ همانها اعتقاد پیدا مى‌کنند و وقتى عیوب دشمنان ما را مى‌شنوند به ما همان نسبت‌ها را ‌‌مى‌دهند. [عیون اخبار الرضا، صص 167 – 168]

روایت فوق نشان مى‌دهد که چگونه سعى مى‌شده تا موقعیت علویان در میان مردمى که دوستدار آنها بودند تخریب شود.   منبع : تابناک

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=35757
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.