در تعريف تنبلي اجتماعی محمدرضا جوادي يگانه
تنبلي به معناي تن پروري، بي كارگي، كاهلي و اهمال و سستي به كار رفته است. (فرهنگ فارسي ج ۱ ص ۱۱۴۷) برخي جامعه شناسان «تنبلي اجتماعي» و کرختي و رخوت اجتماعي (social inertia)را مترادف دانسته و رشد كند حركت اجتماع را «تنبلي اجتماعي» ناميده اند.
در اين تعاريف مضمون هايي مثل عدم پذيرش تحولات جديد و قبول تداوم حركتهاي نامنطبق با حيات اجتماعي را از مختصات تعاريف «تنبلياجتماعي» ميدانند. (ساروخاني، ۱۳۷۰: ۷۰۷) پيامبر اسلام (ص) ويژگيهاي انسان تنبل را چنين برميشمارد: «عَلامَةُ الْكَسلانِ اَرْبَعَةٌ: يَتَواني حَتّي يُفرِّطَ وَ يُفَرِّطُ حَتّي يُضَيِّعَ وَ يُضَيِّعُ حَتّي يَأثمَ وَ يَضْجَرَ.»«نشانه هاي تنبل، چهار چيز است: به اندازهاي (در كار) سستي ميورزد كه به كندي و تفريط ميگرايد، و چنان كندي ميكند كه (اصل كار را) فروميگذارد، و چندان فروگذاري ميكند كه گنهكار می شود، و دل مرده ميشود
ادامه : http://z-fajr57.blogfa.com/post/50
|