تاريخ انتشار: 02 مهر 1390 ساعت 22:18:56
پيام رهبر معظم انقلاب اسلامي به مناسبت نهمين سالگرد جنگ 30-6-68

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم

سلام و رحمت خدا بر ارواح طيبه‌ى شهدا، از صدر تاريخ تا امروز، خصوصاً شهيدان جنگ تحميلى كه با نثار خون خود، شجره‌ى مباركه‌ى اسلام را آبيارى كرده و به برگ و بار نشاندند. عزت را براى مؤمنان به ارمغان آورده و خذلان و ذلت را نصيب معاندان كردند.

صلوات و سلام خدا بر شاهد شهيدان و امام مجاهدان و اسوه و مقتداى صالحان و رفعت‌بخش كلمه‌ى پيامبران - حضرت امام خمينى (قدّس‌اللَّه سرّه و اعلى‌اللَّه كلمته) - كه آتش خشم مستضعفان را بر هيمه‌ى فسق و فساد و كفر و الحاد و ظلم و استكبار جهانى افكند و اركان سلطه‌ى مستكبران را متزلزل ساخت.

خداوند تعالى را سپاس كه خلعت اكرام خود را بر قامت امت اسلامى ايران پوشانيد و او را به صراط مستقيم خود رهنمون شد و از آن هنگام كه قيام اين ملت، بر اقامه‌ى قسط و وفاى به عهد او آغاز شد، تا امروز لحظه‌يى فضل و عنايت خود را از او دريغ نداشت و مجد و عظمت و عزت و شوكت اسلام را با عطاياى دايمى خود روزافزون ساخت و دشمنان اسلام را منكوب و مقهور ساخت. هر آن حيله‌يى كه انديشيدند، در اراده‌ى خيرش مستحيل گردانيد و هر آن مكرى كه ورزيدند و هر آن كيدى كه به كار زدند، به آنان برگردانيد و تيرهاى بلاى رها شده‌ى آنان را به سينه‌ى خودشان نشانيد و بنيانهاى برافراشته از توطئه‌ى آنان را منهدم ساخت و آنان را اسير مكايد خود ساخت. سلسله‌ى خصومتى كه جنبانيدند، بر جوهر انقلاب خدشه‌يى وارد نساخت؛ بلكه هر حلقه‌ى آن، زنجيرى برپاى استكبار شد.

ملتى كه به راه رضاى خدا مى‌رفت و به تكليف خود مى‌انديشيد، به فضل خدا از حلقه‌هاى دام بلا رهيد و ابزارهاى شيطان، يكى پس از ديگرى، فاقد كارايى شد و نور الهىِ انقلاب، سينه‌ى سياهيها را با گذر از ميدانهاى حيله و توطئه‌ى دشمن شكافت و به سرزمينهاى حاصلخيز انديشه و اميد مستضعفانِ دربند، نور اميد افشاند و بذر انقلاب پاشيد.

از وحشيانه‌ترين حلقه‌هاى توطئه‌ى دشمن كه براساس نقشه‌هاى شيطانى و شوم، براى هدم اساس اسلام طراحى شده بود، هجوم وسيع نظامى و شروع جنگى بود كه دشمن با استفاده از جاه‌طلبى و غرور حكام عراق طراحى كرد و به راه انداخت. اين جنگ كه با شعارهاى قومى و با هدف تجزيه‌ى ايران و به اميد فتح سه روزه‌ى تهران و سقوط نظام اسلامى آغاز شد، خرابيهايى در دو كشور و در منطقه به بار آورد كه كم‌نظير بود و جنايتهايى در دفتر تاريخ به ثبت رساند كه تا كنون نظير آن مشاهده نشده بود.

ملت رشيد ايران به دفع تجاوز برخاست و با دفاع مقدس از كيان اسلام و ميهن اسلامى، سيلى محكمى بر دشمن نواخت و با سلاح و صلاح و در سايه‌ى رهبرى ولى خدا، آن چنان حماسه‌ى استقامت و رشادت مظلومانه و سرسختانه‌يى سرود كه در تاريخ، به مثابه‌ى درس بزرگى باقى خواهد ماند و صراط مستقيم مبارزان و آزادي خواهان را ترسيم خواهد كرد. عنايت خدا در نصرت مظلومان و غلبه‌ى لشكريانش، بر همه ظاهر شد و اين مرحله از توطئه‌ى دشمن ناكام ماند و ذليل و شكست خورده و نادم و خسارت ديده، با پرونده‌يى مالامال از جنايت، به تغيير حيله پرداخت.

در طول جنگ، دشمن به‌جاى تسليم شدن در برابر حق و تن دادن به عدالت، پيوسته به لجاج و عناد خود افزود و با طرحهاى پيچيده و لشكركشى به خليج فارس و ايجاد فشار اقتصادى و تجهيز عراق براى حمله به مراكز صنعتى و اقتصادى و مسكونى، كمك در تهيه‌ى سلاح شيميايى، آخرين تلاشهاى خود را به كار برد؛ ولى در آن مقطع نيز جز رسوايى بيشتر، چيزى نصيب آنان نشد. در اين مقطع، با حيله و فريب، شعار جنگ به شعار صلح تبديل شد و اين در حالى بود كه وحشيانه‌ترين و نامردمى‌ترين اعمال خصمانه از سوى عراق و حاميانش، در جنگ و حواشى آن به وقوع مى‌پيوست.

آن چه از حماسه و شجاعت و قدرت و صلابت و فتح رزمندگان اسلام در اين مدت گذشت و آن چه از ايثار و قدرت روحى و توكل به خدا و اعتماد به نفس كه ملت بزرگ ما از خود نشان دادند، با هيچ بيان قابل توصيف نيست. آرى، صحيفه‌ى دل و لوح ذهن پُرخاطره‌ى آزاد مردان و شيرزنان و غيور رزمندگان و دلير بسيجيان ملت ما را كه مدرنترين سلاحهاى ابرقدرتها در برابر اراده‌ى پولادين آنان خنثى گرديده است، به آسانى نمى‌توان در هيچ گزارشى ترسيم كرد؛ مگر آن ‌كه همه‌ى كسانى كه توانايى نگارش و سرايش، ترسيم و تجسم دارند، ديده‌ها و يافته‌هاى خود و ديگران را هنرمندانه به نظم و نثر و تصوير درآورند.

در اين ‌جا، از همه‌ى نگارندگان حوادث جنگ و همه‌ى كسانى كه توان انجام وظيفه در اين مهم را دارند، درخواست مى‌كنم از ثبت و ضبط جزييات اين دوران غفلت نكنند و اين گنجينه‌ى تمام نشدنى را براى آيندگان به وديعه بگذارند. اين دوره، دوره‌ى ذخيره‌ى نيروى محركه‌ى تاريخ و الهام بخش امم است.

وعده‌ى ظهور قومى را كه «اذلّة على‌المؤمنين اعزّة على‌الكافرين يجاهدون فى سبيل‌اللَّه و لايخافون لومة لائم»باشند، در سيماى پارسايان شب و شيران روز مى‌توان مشاهده كرد كه در اين دوران، معركه‌ى جنگى نابرابر را ميدان دار بودند و قدرت الهى را در فتوحات فجر و ظفر و كربلا و خيبر نمودند و ثبات قدمشان، آيات فتح را تفسيرى روشن بود و همت بلند و عزم راسخشان، اراده‌ى الهى را مظهرى آشكار.

اما آن چه از اين مرحله باقى ماند، جز خسران و شكست براى دشمن و سربلندى و افتخار براى ايران اسلامى نبود. صدور قطعنامه‌ى 598 در سال 1366، عكس‌العمل ناگزيرى بود كه در برابر شكستهاى رژيم متجاوز عراق، از سوى قدرتهاى حمايت كننده‌ى او زمينه‌سازى شد و از شوراى امنيت صادر گشت. اين قطعنامه كه زير فشار سهمگين رزمندگان اسلام بر پيكر دشمن صادر شد، سندى است كه شعار دفاع مقدس ما در آن تأمين گرديده بود و اجراى كامل آن، دشمن را به شكست قطعى مى‌رسانيد و لذا هرگز جمهورى اسلامى آن را رد نكرد. آن چه براى ايران اسلامى مطرح و موجب عدم شتاب در قبول آن مى‌شد، اصرار بر تنبيه متجاوز به قدر كافى در ميدانهاى نبرد و نيز بى‌اعتمادى در اجراى ميثاقهاى بين‌المللى توسط قدرتهاى بزرگ بود.

از صدور قطعنامه تا قبول رسمى آن از سوى جمهورى اسلامى، دنيا شاهد سنگينترين ضربات نيروهاى اسلام بر دشمن و فتوحات بزرگ رزمندگان ما بر دشمن در جبهه‌هاى جنگ از سويى و فشارهاى همه جانبه از سوى حاميان رژيم عراق عليه ايران اسلامى از سوى ديگر بود. حصر اقتصادى، حمله به تأسيسات ما در خليج فارس و تمركز بى‌سابقه‌ى نيروهاى نظامى امريكا و ناتو در اطراف مرزهاى آبى و هوايى و حتّى تجاوز به آنها، بخشى از اين فشارها بود؛ به طورى كه تقريباً هيچ فشار ممكن باقى نماند، مگر آن ‌كه بر ملت ايران وارد شد و رژيم امريكا تقريباً به‌ طور مستقيم وارد صحنه شد. تهديدها، بمبارانهاى وسيع شيميايى و جنايت حمله به شهرها و هواپيماى مسافربرى و كشتى غيرنظامى و اثبات اين ‌كه استكبار در حمايت از عراق آمادگى براى دست يازيدن به هر جنايتى دارد، بخشى از حوادث اين دوران است و جا دارد در موقع مقتضى، اين حقايق هشداردهنده براى ملت ايران شكافته و بر ملا گردد.

قبول قطعنامه‌ى 598 از سوى جمهورى اسلامى و رهبر عظيم‌الشّأن فقيد آن، توطئه‌ى وسيع دشمن را بار ديگر با هدايت الهى به خود او برگرداند و دشمن را كه تحت شعار صلح‌طلبى، به هر جنايتى دست مى‌زد، خلع شعار كرد. شايد مشيت الهى بر اين بود كه با قبول قطعنامه، حقانيت جمهورى اسلامى بيش از پيش در جهان آشكار شود و ملت ايران به هدفهاى اساسى خود در سطح بين‌المللى نزديكتر گردد.

با اين ابتكار جمهورى اسلامى، دشمن در دو راهى شكست قرار گرفت: اگر اجرا شود، ايران اسلامى به خواسته‌هاى خود رسيده است و اگر اجرا نشود، داعيه‌ى هميشگى جمهورى اسلامى مبنى بر لزوم قطع ريشه‌ى تجاوز و رابطه‌ى ميان تجاوزِ عراق و حاكميت سلطه در جهان و اين‌كه رژيم عراق در ادعاى صلح‌طلبى صداقت نداشته است، به اثبات مى‌رسد و بى‌اعتمادى به قرارهاى ساخته‌ى قدرتها كه جمهورى اسلامى همواره مدعى آن بوده است، در ميان ملتها رايج خواهد شد و آنها را بر تكيه‌ى فقط به نيروى خويش، تشويق خواهد كرد.

حكام سبكسر عراق كه در طول جنگ عملاً نشان داده‌اند از تشخيص مصالح عاجزند، اين بار نيز زيانبارترين راه را گزيدند؛ يعنى ابتدا با حمله به ايران و نديده گرفتن شعارهاى خود در قبول قطعنامه، بى‌اعتبارى سخن و عمل خود را به ديرباورترين اشخاص هم ثابت كردند و البته وقتى با حضور بى‌نظير رزمندگان در جبهه، مجبور به عقب‌نشينى در بخش عظيمى از مرزها شدند، يك بار ديگر آزموده را آزمودند. با تعلل در اجراى قطعنامه، باز هم اقدامى ديگر در جهت عكس منافع سياسى و اقتصادى و نظامى و حيثيتى خود انجام دادند و جهالت و آزمندى خود را به اثبات رساندند.

نگهداشتن بخشى از اراضى ايران اسلامى كه عمدتاً دزدانه و پس از آتش‌بس تصرف شده، به قيمت تعطيل قطعنامه‌يى كه مدتها دم از اجراى آن مى‌زده‌اند، جز نكبت و پشيمانى، چيزى براى آنها به ارمغان نخواهد آورد و اين حيله‌ى شيطانى نيز به خود آنان بر خواهد گشت: «ولايحيق المكر السّيئى الّا باهله». آنان دير يا زود، مجبور به تخليه‌ى اين اراضى خواهند شد و همه مى‌دانند كه ايران انقلابى، حضور متجاوز غاصب پليد را در مرزهاى خود، زمان درازى تحمل نخواهد كرد و به طور حتم خسارتى كه در اين مرحله نصيب متجاوز و منطقه خواهد شد، مانند گذشته خسارتى سنگين خواهد بود. اگر يك سال پيش، صدام به اجراى قطعنامه تن داده بود، اينك اسرا برگشته، اروند لايروبى شده و صلح مستقر گرديده و پيشرفت بازسازيها چشمگير بود. آنچه از تعلل رژيم عراق در عمل به قطعنامه، تا كنون بر دو كشور وارد شده، و آن چه از اين پس وارد شود، مسؤوليتش بر دوش رژيم عراق و شخص صدام است.

ما هميشه و حتّى در طول جنگ، مردم عراق را برادران مسلمان خود مى‌دانسته‌ايم و هيچ گاه جز خير براى آنان در دل نداشته‌ايم و حتّى در اوج شرارتهاى دشمن، برخوردهاى اسلامى و انسانى ما با مردم عراق - كه ذكر آن خارج از مقال است - گواه صادق ما بر اين مدعا بوده است. قاطعانه اعلام مى‌كنم كه ملت عراق از وضع فعلى و پيامدهاى آن سودى نخواهد برد و ما نه تنها به خاطر منافع خود، بلكه به دليل آن چه بر منطقه و جهان اسلام مى‌گذرد، اين وضع را رد مى‌كنيم و حكام عراق را به قبول حق و دورى از لجاجت فرا مى‌خوانيم.

اگر امروز دولتهايى كه اين منطقه را دچار تشنجهاى سياسى و نظامى ميان برادران كرده و مجرى سياستهاى امريكا شده‌اند، به خود آيند و به جاى برادرآزارى، به فكر دشمنان مشترك باشند و خصوصاً عليه صهيونيسم كه جنايتهاى بى‌شرمانه‌اش قلب هر آزاده‌يى را به درد مى‌آورد، اقدام كنند، ريشه‌ى اين غده‌ى سرطانى و بيشتر نابسامانيهاى اين منطقه خواهد خشكيد و اگر دير به فكر افتند، كار مشكلتر خواهد شد. به همين دليل است كه ما همواره دست خود را براى دوستى با همه‌ى كشورهاى اسلامى دراز كرده و براى ميثاق بر مبارزه با صهيونيسمِ غاصب و حاميان زورگوى آن، اعلام آمادگى كرده‌ايم.

اينك، بار ديگر خداوند را سپاس مى‌گويم كه شما ملت بزرگ را از همه‌ى آزمونهاى گذشته، سربلند و موفق خارج ساخت. در فتنه‌ها نلغزيديد و از توطئه‌ها برخود نلرزيديد و صبر و مقاومت در بلا و حق‌طلبى و اطاعت از امر خدا را در هر حال از خود نشان داديد و اميد است كه خداى مقتدر به فضل و عنايت خود، شما را تا رسيدن به قلل مرتفعِ اهداف خود يارى كند. «انّه ولىّ النّعم فله الحمد من مقتدر لايغلب و ذى اناة لايعجل».

اين‌جانب، با حمد بى‌پايان خداوند، از همه‌ى اقشار مختلف مردم رشيد و عزيز ايران اسلامى، غيورمردان بسيجى، ارتش پيروز اسلام، سپاه پاسداران افتخارآفرين، امدادگران، جهادگران، نيروهاى پزشكى و درمانى و خدماتى و همه‌ى اقشار مختلف كه جبهه‌ى اسلام را در برابر كفر تقويت و يارى كردند، صميمانه تشكر مى‌كنم. و نيز با طلب علوّ درجات براى شهيدان عزيز، از خانواده‌هاى معظّم و گرانمايه‌ى شهيدان و از جانبازان عزيز - اين شهداى زنده - از آسيب‌ديدگان جنگ، مهاجرين مظلوم، اسرا و مفقودين و خانواده‌هاى مكرّم آنان و نيز آحاد ملت شريف ايران تقدير و تشكر مى‌كنم و تذكراتى چند را از باب «فانّ الذّكرى تنفع المؤمنين»تقديم مى‌دارم.

1- دشمن سبكسر و جاهل، ما را ضعيف پنداشت و به مرزهاى ما حمله كرد و آتش جنگى هشت‌ساله و پر خسارت را برافروخت. ما بايد آن‌چنان قوى باشيم كه چنين پندار غلطى، ديگر در فكر هيچ جاهلِ قداره‌بندى نيايد و فكر تجاوز به ايران، براى هميشه دفن شود.

2- تقويت بنيه‌ى دفاعى، در وهله‌ى اول به تقويت نيروهاى مسلح - اعم از سپاه و ارتش - است كه بايد از طريق بالا بردن آموزشها، سازماندهى و نظم، تدوين تاكتيكها و انتقال تجارب جنگ و تمرينها و مانورها و نيز مجهز شدن به سلاحهاى لازم و مدرن تأمين شود. اما پشتوانه‌ى زوال ناپذير دفاع، عبارت است از سازمان دهى عمومى بسيج و نيروهاى رزم ديده و تكميل ارتش عظيم بيست ميليونى كه آحاد مردم، سازمان يافته و آماده‌ى دفاع از انقلاب و ميهن و نظام اسلامى خود آن را تشكيل خواهند داد. لازم است برنامه‌يى ريخته شود كه طبق آن، همه‌ى افرادى كه به سن مشموليت مى‌رسند؛ بدون استثنا (جز بيماران و اشخاص ناتوان) آموزش نظامى ببينند و آمادگى لازم را بيابند.

3- ارتش و سپاه و نيروهاى مشمول، ضمن آن‌كه آمادگيهاى رزمى را حفظ مى‌كنند، در شرايط صلح كامل، بايد در خدمت آبادانى و بازسازى كشور باشند. بنابراين، خدمت وظيفه‌ى عمومى، خدمت واقعاً مقدسى است كه در جنگ و صلح، در صف اول نيازهاى ملت و كشور قرار دارند. همه‌ى خانواده‌ها و همه‌ى آحاد جوانان، بايد اهميت آن را درك كنند و با شوق و علاقه به آن بشتابند. معافيت از اين خدمت - جز در مواردى كه بايد مشخصاً تعيين شود - كارى بر خلاف قاعده و ضد ارزش است.

4- دفاع از اسلام، به دفاع از ميهن اسلامى ختم نمى‌شود. ما در همه‌ى مرزهاى اسلام با كفر، آماده‌ى دفاع و مجاهدتيم. البته، ميدان چنين جهادى، وسيعتر و ميدانداران آن، رجال سياسى و علمى و فرهنگى و هنريند كه همواره بايد آماده‌ى دفاع از اسلام باشند.

5- نيروهاى مسلح جمهورى اسلامى در شرايط فعلى كه هنوز صلح كامل استقرار نيافته است، بايد هوشيارى و آمادگى كامل خود را حفظ كرده، لحظه‌يى از آموزش و تمرين و - فوريتر از همه - حفظ و حراست از سنگرهاى خطوط مقدم غفلت نورزند و فرماندهان ارتش و سپاه موظفند مراقبت و برنامه‌ريزى در اين موارد را در صدر اولويتها قرار دهند.

6- همان گونه كه امام عزيز فرمودند، حفظ آثار جنگ در بعضى از شهرها و مناطق جنگى، در شمار وظايف مهم كنونى است. اين كار و بازسازى يادگارهاى دوران مقاومتِ پيروز و تشكيل موزه‌ى جنگ، بايد در برنامه‌هاى دولت و سازمانهاى نظامى قرار گيرد.

7- از دست‌اندركاران اجرايى كشور مى‌خواهم كه به وضع نيروهاى مسلح رسيدگى، مشكلات اين عزيزان را به شكل مناسب برطرف كنند. هم چنين بازماندگان شهدا كه برترين ايثارگرانند، معزّز باشند و همه‌ى مسؤولان، در هر چه بيشتر خدمت كردن به آنها بكوشند و در اين كار، رضاى خدا را طلب كنند.

بار ديگر از همه‌ى مردم عزيز ايران تشكر مى‌كنم و از آنها مى‌خواهم كه با حفظ وحدت و هوشيارى و قدردانى از زحمات آنان كه عزت و سربلندى و افتخار و آزادى را به ايران اسلامى بخشيدند، مهمترين وظيفه‌ى اين دوران را انجام دهند.

از خداوند متعال مى‌خواهم كه امام عزيز را با محبوب و مقتدايش پيامبر عظيم‌الشّأن (صلوات‌اللَّه‌عليه‌واله) و ائمه‌ى اطهار (عليهم‌السّلام) محشور فرمايد و شهداى ما را در زمره‌ى شهداى كربلا قرار دهد و به خانواده‌هاى آنان صبر و اجر و همه‌ى جانبازان را شفا و عافيت و همه‌ى آسيب‌ديدگان را جبران دنيوى و اخروى عنايت فرمايد. اسرا و مفقودين را به خانواده‌هاى خود برگرداند و مهاجرين جنگ را بسلامت به خانه‌هاى خود برساند و اعمال و گفتار ما را مورد رضاى حضرت ولىّ‌اللَّه الاعظم(ارواحنافداه) و ما را مشمول دعاى آن حضرت قرار دهد. «انّه قريب مجيب».

والسّلام عليكم و رحمةاللَّه

سيّد على حسينى خامنه‌اى

30/06/1368

www.jahadi.ir

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=3375
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.