شرح و تفسیر قسمت هایی از زیارت عاشورا (۴4) – مقام اصحاب امام حسين(ع) و عارفان مقام ايشان السلام علی الحسین و علی علیّ بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین(ع)
مقام اصحاب امام حسين عليه و عليهم السلام
در تعداد اصحاب و یاران رشید امام حسین علیهم السّلام و نام مبارک ایشان اختلاف است و ما پیشتر در این زمینه صحبت کردهایم.
و در این جا مناسب است که چند حدیث در فضل و فضیلت آن عاشقان حق و حقیقت و جان بازان راه عشق و شریعت برای تبرّک نقل نماییم.اگر چه مقام و رتبهی والای ایشان بی نیاز از بیان و توصیف است و درجهی رفیع آنان برتر از شرح و بسط ما انسانهای ضعیف می باشد.همهی سپاهیان حقّ و یاران انبیا و اولیا در لحظههای خطر و اضطراب چه بسا امید به پیروزی و ظفر داشته اند و خود را بین زندگی و مرگ میدیدند.اما اصحاب حضرت سیدالشهداء که همه سیدالشهداء هستند سلام الله علیهم اجمعین مرگ را در پشت خیمهها کمین کرده، مشاهده می نمودند و شب عاشورا می دانستند که همین یک شب بیشتر در دنیا نخواهند زیست. ولی شادی می کردند و می خواستند با امام و معشوق خود همراز و همراه باشند!!
ببند، یک نفس ای آسمان، دریچهی روز برآفتاب، که امشب خوش است با قمرم
ندانم این شب قدر است یا ستارهی صبح تویی برابر من، یا خیال در نظرم
روان تشنه، برآساید از کنار فرات مرا فرات، زسربرگذشت و تشنه ترم
به راه دوست، گریزی زجور دشمن نیست کجا است تیر بلا؟ گو بیا، که من سپرم
مگوی:سعدی!! از این درد، جان نخواهی برد اگر به در ببرم جان، بگو کجا ببرم
آنان جان های قدسی و عرشی خود را فدای وجود همایون فرزند سیّدالوصیّین و نوادهی پاک خاتم المرسلین علیهم السّلام نمودند و همه دنیا را دادند و بهشت و نعمتهای الهی را خریدند و به سعادت ابدی رسیدند. چشم همه امتها باید به شفاعت ایشان باشد و دست عنایتشان بر سر اهل وَلا و دوستانشان قرار گیرد.
پس بهتر است که وصف و مدح آنان را از زبان مبارک شارع مقدس و اولیاء دین و یادگاران حضرت ختم المرسلین سلام الله علیهم اجمعین – با تذکّر چند حدیث- بشنویم:
حدیث اوّل
ابن قولویه در «کامل الزّیاره» و فرات بن ابراهیم در تفسیر خود سند به صادق آل محمد صَلّی الله عَلَیهِ وآلِه و سَلّم می رسانند که روزی حضرت فاطمه، امام حسین عَلَیهِ السَّلام را در بغل داشت. رسول گرامی صَلّی الله عَلَیهِ وآلِه و سَلّم پسر عزیز را گرفت و فرمود: خدای، قاتل تو را لعنت کند و کسی که تو را برهنه ساخته و لباست را میدزد ونفرین فرماید کسانی را که پشت به پشت هم داده و به جنگ با تو برخیزند و خدا حکم فرماید میان من و کسانی که در قتل تو شریکاند!
فاطمه زهرا علیها السّلام پرسید: پدر، چه میفرمایی؟!
فرمود: به یاد میآورم ستمهایی را که پس از من و شما به او میرسد و او در این هنگام همراه جماعتی است که گویی ایشان ستارگان آسمانند از فرط مسرّت به سوی قتل سبقت میگیرند و هم اکنون گویی من، محل اقامت و شهادت ایشان را مینگرم ... تا پایان حدیث.
حدیث دوم
مرحوم صدوق قدس سرّه در کتا ب«علل» سند به حضرت صادق عَلَیهِ السَّلام می رساند که راوی به امام عرض میکند:مرا خبر ده که چرا اصحاب امام حسین عَلَیهِ السَّلام از مرگ استقبال می نمودند؟!
فرمود: ایشان پرده از پیش چشمانشان برداشته شده بود و منازل خود را در بهشت دیدند از این رو به سوی مرگ می شتافتند تا زودتر به بهشت و به حوریان بهشتی برسند.
حدیث سوم
شیخ اجل، قطب الدین راوندی در کتاب « خرائج » از امام علی بن الحسین عَلَیهِ السَّلام نقل نموده که حاصل مضمون آن چنین است: فرمود: من، آن شب که پدرم در صبحگاهش کشته شد، با وی بودم. ایشان به اصحاب خود فرمود: هم اکنون شب همه جا را فرا گرفته و شما در پناه پوشش تاریکی می توانید راه خود را بگیرید و بروید. زیرا این گروه را جز با من، کاری نیست. ورودی راه به طرف ما ممنوع است. اما راه از ما به بیرون آزاد میباشد و بیعتی هم که با من داشتهاید از شما برداشتم و تعهدی نداریم.
اصحاب گفتند: نه.. به خدا قسم ... هرگز چنین کاری نخواهیم کرد.
امام فرمود: شما فردا تمامی، کشته میشوید و هیچ یک را این جا رهایی نیست.
اصحاب گفتند: «الحمدلله الّذی شرّفنا بالقتل معک»«منت خدای را که ما را به شهادت در رکاب شما، به کمال شرافت و سعادت رساند».
و شیوا سروده شده:
بگذشتیم از سرای جهان، آستین فشان تا خاک آستان تو گردید مسکنم
بیرون نمیروی ز دل من،که مهرتواست چون نور در دو دیده و چون روح در تنم
آن قمری حدیقهی عشقم که شوق تو داغی به سینه زده، طوقی به گردنم
تا سر نهادهام به ارادت به پای دوست آمادهی ملامتِ یک شهر، دشمنم
«گر تیغ برکشی که محبّان همی زنم اول کسی که لاف محبّت زند منم
آن گاه امام فرمود:
«ارفعوا رووسکم و انظروا. فجعلوا ینظرون الی مواضعهم و منازلهم فی الجنة. و هو یقول لهم: هذا منزلک یا فلان! فکان الرّجل یستقبل الرّماح و السّیوف بصدره و وجهه، لیصل الی منزله مِنَ الجنّة»:
«سر را بلند کنید و بنگرید. و آنان به منازل و جایگاه خود در بهشت نگریستند و امام میفرمود: این منزل تو است و اصحاب را اسم میبردند و محل او را نشان میدادند.
از این رو آنان به استقبال نیزهها و شمشیرها میرفتند و با سینه و صورت آنها را میپذیرفتند تا زودتر به منزل خود در بهشت برسند»...
{... معرفت به ائمه راستین و دشمنان ایشان موجب مردن بر حال شهادت است هرچند در فراش باشد.}
خبر سوم:
در خطبهی یکصد و هشتاد و هشتم نهج البلاغه شریف، جملهای است که جای هزار حدیث میتوان خرجش کرد. می فرماید:
«من مات منکم علی فراشه و هو علی معرفة حقّ ربه و حقّ رسوله و اهل بیته علیهم السلام مات شهیداً و وقع اجر علی الله»:
«هر یک از شما اگر چه در بستر خود بمیرید، اما حق خدا و حق پیامبر و «اهل بیت او علیهم السّلام» را بشناسد، شهید از دنیا رفته و اجرش نزد خدا ثابت است».
یعنی به چیز دیگری نیازمند نیست.
تا در کنار چشمهی عشق است منزلم آبی نمیخورد، دگر از هیچ جا دلم
منبع : ترجمه و شرح زیارت عاشورا، تلخیص کتاب شفاء الصدور فی زیارة العاشور، نوشته مرحوم آیت الله حاج میرزا ابوالفضل مجتهد تهرانی (پدربزرگ همسر مرحومه امام خمینی)، به کوشش: مرحوم حجت الاسلام حسن ثقفی تهرانی (برادر خانم امام خمینی)، چاپ دوم سال 1386، انتشارات هاد، صفحه 624 تا صفحه627 و 639
* استفاده بدون ذكر نشاني : http://www.hankh.ir/?p=33330 ممنوع است*
|