تاريخ انتشار: 18 دي 1391 ساعت 08:22:20
شرح و تفسیر قسمت هایی از زیارت عاشورا (۴4) – مقام اصحاب امام حسين(ع) و عارفان مقام ايشان

 السلام علی الحسین و علی علیّ بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین(ع)
مقام اصحاب امام حسين عليه و عليهم السلام
در تعداد اصحاب و یاران رشید امام حسین علیهم السّلام و نام مبارک ایشان اختلاف است و ما پیشتر در این زمینه صحبت کرده­ایم.
و در این جا مناسب است که چند حدیث در فضل و فضیلت آن عاشقان حق و حقیقت و جان بازان راه عشق و شریعت برای تبرّک نقل نماییم.اگر چه مقام و رتبه­ی والای ایشان بی نیاز از بیان و توصیف است و درجه­ی رفیع آنان برتر از شرح و بسط ما انسان­های ضعیف می باشد.همه­ی سپاهیان حقّ و یاران انبیا و اولیا در لحظه­های خطر و اضطراب چه بسا امید به پیروزی و ظفر داشته اند و خود را بین زندگی و مرگ می­دیدند.اما اصحاب حضرت سیدالشهداء که همه سیدالشهداء هستند سلام الله علیهم اجمعین مرگ را در پشت خیمه­ها کمین کرده­، مشاهده می نمودند و شب عاشورا می دانستند که همین یک شب بیشتر در دنیا نخواهند زیست. ولی شادی می کردند و می خواستند با امام و معشوق خود همراز و همراه باشند!!
ببند، یک نفس ای آسمان، دریچه­ی روز                   برآفتاب، که امشب خوش است با قمرم
ندانم این شب قدر است یا ستاره­ی صبح                تویی برابر من، یا خیال در نظرم
روان تشنه، برآساید از کنار فرات                              مرا فرات، زسربرگذشت و تشنه ترم
به راه دوست، گریزی زجور دشمن نیست              کجا است تیر بلا؟ گو بیا، که من سپرم
مگوی:سعدی!! از این درد، جان نخواهی برد            اگر به در ببرم جان، بگو کجا ببرم
آنان جان های قدسی و عرشی خود را فدای وجود همایون فرزند سیّدالوصیّین و نواده­ی پاک خاتم المرسلین علیهم السّلام نمودند و همه دنیا را دادند و بهشت و نعمت­های الهی را خریدند و به سعادت ابدی رسیدند. چشم همه امت­ها باید به شفاعت ایشان باشد  و دست عنایتشان بر سر اهل وَلا و دوستانشان قرار گیرد.
پس بهتر است که وصف و مدح آنان را از زبان مبارک شارع مقدس و اولیاء دین و یادگاران حضرت ختم المرسلین سلام الله علیهم اجمعین – با تذکّر چند حدیث- بشنویم:
حدیث اوّل
ابن قولویه در «کامل الزّیاره» و فرات بن ابراهیم در تفسیر خود سند به صادق آل محمد صَلّی الله عَلَیهِ وآلِه و سَلّم می رسانند که روزی حضرت فاطمه، امام حسین عَلَیهِ السَّلام  را در بغل داشت. رسول گرامی صَلّی الله عَلَیهِ وآلِه و سَلّم پسر عزیز را گرفت و فرمود: خدای، قاتل تو را لعنت کند و کسی که تو را برهنه ساخته و لباست را می­دزد ونفرین فرماید کسانی را که پشت به پشت هم داده و به جنگ با تو برخیزند و خدا حکم فرماید میان من و کسانی که در قتل تو شریک­اند!
فاطمه زهرا علیها السّلام پرسید: پدر، چه می­فرمایی؟!
فرمود: به یاد می­آورم ستم­هایی را که پس از من و شما به او می­رسد و او در این هنگام همراه جماعتی است که گویی ایشان ستارگان آسمانند از فرط مسرّت به سوی قتل سبقت می­گیرند و هم اکنون گویی من، محل اقامت و شهادت ایشان را می­نگرم ... تا پایان حدیث.
 حدیث دوم
مرحوم صدوق قدس سرّه در کتا ب«علل» سند به حضرت صادق عَلَیهِ السَّلام  می رساند که راوی به امام عرض می­کند:مرا خبر ده که چرا اصحاب امام حسین عَلَیهِ السَّلام  از مرگ استقبال می نمودند؟!
فرمود: ایشان پرده از پیش چشمانشان برداشته شده بود و منازل خود را در بهشت دیدند از این رو به سوی مرگ می شتافتند تا زودتر به بهشت و به حوریان بهشتی برسند.
حدیث سوم
شیخ اجل، قطب الدین راوندی در کتاب « خرائج » از امام علی بن الحسین عَلَیهِ السَّلام  نقل نموده که حاصل مضمون آن چنین است: فرمود: من، آن شب که پدرم در صبحگاهش کشته شد، با وی بودم. ایشان به اصحاب خود فرمود: هم اکنون شب همه جا را فرا گرفته و شما در پناه پوشش تاریکی می توانید راه خود را بگیرید و بروید. زیرا این گروه را جز با من، کاری نیست. ورودی راه به طرف ما ممنوع  است. اما راه از ما به بیرون آزاد می­باشد و بیعتی هم که با من داشته­اید از شما برداشتم و تعهدی نداریم.
اصحاب گفتند: نه.. به خدا قسم ... هرگز چنین کاری نخواهیم کرد.
امام فرمود: شما فردا تمامی، کشته می­شوید و هیچ یک را این جا رهایی نیست.
اصحاب گفتند: «الحمدلله الّذی شرّفنا بالقتل معک»«منت خدای را که ما را به شهادت در رکاب شما، به کمال شرافت و سعادت رساند».
و شیوا سروده شده:
بگذشتیم از سرای جهان، آستین فشان             تا خاک آستان تو گردید مسکنم
بیرون نمیروی ز دل من،که مهرتواست               چون نور در دو دیده و چون روح در تنم
آن قمری حدیقه­ی عشقم که شوق تو               داغی به سینه زده، طوقی به گردنم
تا سر نهاده­ام به ارادت به پای دوست                 آماده­ی ملامتِ یک شهر، دشمنم
«گر تیغ برکشی که محبّان همی زنم                 اول کسی که لاف محبّت زند منم
آن گاه امام فرمود:
«ارفعوا رووسکم و انظروا. فجعلوا ینظرون الی مواضعهم و منازلهم فی الجنة. و هو یقول لهم: هذا منزلک یا فلان! فکان الرّجل یستقبل الرّماح و السّیوف بصدره و وجهه، لیصل الی منزله مِنَ الجنّة»:
«سر را بلند کنید و بنگرید. و آنان به منازل و جایگاه خود در بهشت نگریستند و امام می­فرمود: این منزل تو است و اصحاب را اسم می­بردند و محل او را نشان می­دادند.
از این رو آنان به استقبال نیزه­ها و شمشیرها می­رفتند و با سینه و صورت آنها را می­پذیرفتند تا زودتر به منزل خود در بهشت برسند»...

{... معرفت به ائمه راستین و دشمنان ایشان موجب مردن بر حال شهادت است هرچند در فراش باشد.}

خبر سوم:
در خطبه­ی یکصد و هشتاد و هشتم نهج البلاغه شریف، جمله­ای است که جای هزار حدیث می­توان خرجش کرد. می فرماید:
«من مات منکم علی فراشه و هو علی معرفة حقّ ربه و حقّ رسوله و اهل بیته علیهم السلام مات شهیداً و وقع اجر علی الله»:
«هر یک از شما اگر چه در بستر خود بمیرید، اما حق خدا و حق پیامبر و «اهل بیت او علیهم السّلام» را بشناسد، شهید از دنیا رفته و اجرش نزد خدا ثابت است».
یعنی به چیز دیگری نیازمند نیست.
تا در کنار چشمه­ی عشق است منزلم              آبی نمی­خورد، دگر از هیچ جا دلم

 

منبع : ترجمه و شرح زیارت عاشورا، تلخیص کتاب شفاء الصدور فی زیارة العاشور، نوشته مرحوم آیت الله حاج میرزا ابوالفضل مجتهد تهرانی (پدربزرگ همسر مرحومه امام خمینی)، به کوشش: مرحوم حجت الاسلام حسن ثقفی تهرانی (برادر خانم امام خمینی)، چاپ دوم سال 1386، انتشارات هاد، صفحه 624 تا صفحه627 و 639

 

* استفاده بدون ذكر نشاني : http://www.hankh.ir/?p=33330 ممنوع است*

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=33330
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.