تاريخ انتشار: 17 دي 1391 ساعت 20:48:41
احمد خضرويه و دزد

روايت است كه دزدى به خانه احمد خضرويه آمد.
در خانه او چيز قابل توجهى براى سرقت نيافت ، خواست با دست خالى از خانه احمد بيرون رود ، بزرگوارى و عطوفت احمد مانع شد كه دزد با دست خالى از خانه بيرون رود ، ندا داد : اى دزد ! راضى نيستم با دست خالى از خانه ام بيرون روى ! دلوى از آب چاه برگير و غسل توبه كن ، سپس وضو بساز و مشغول نماز و توبه و استغفار شو ، شايد وسيله اى فراهم گردد كه با دست خالى از خانه من نروى .
چون افق روشن صبح دميد ، بزرگى صد اشرفى به عنوان هديه نزد شيخ آورد ، شيخ آن صد اشرفى را به دزد داد و گفت : اين پاداش ظاهرى يك شب عبادت و اخلاص توست . دزد را حالتى دست داد كه از همه گناهان توبه كرد و روى به خدا كرد. 
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=33285
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.