... البته انجام میشود یا آنچه انجام شده است، به خودی خود و فی حد ذاته نمیتواند معیار و مبنایی برای ارزیابی کارنامه و عملکرد یک فرد یا یک نهاد قرار گیرد. این گزاره در مورد اشل بزرگتر یک نهاد، یعنی دولت هم، طبعاً صادق است.
به عبارت بهتر، در عصر امروز، پیشرفت تنها با معیار «مقایسه» امکانپذیر است. المپیک نمونه بارز و واضح این سخن است. اگر تیراندازی، بهترین تیراندازی را انجام دهد یا دوندهای بسیار سریع بدود، فقط درصورتیکه از همه رقبا بهتر عمل کرده باشد مدال طلا میگیرد نه براساس اینکه مثلاً از پارسال بهتر دویده است! بر همین مبناست که در یک رشته، اگر همگان خوب و حتی عالی باشند، به همه مدال طلا نمیدهند و آنها را رتبهبندی میکنند.
در ارزیابی عملکرد دولت ها هم همینطور است. مثلاً سطح توسعهیافتگی کشورها، هر سال در جدولی ردهبندی میشود. یک کشور فقط در صورتی میتواند در این جدول مسیر صعودی طی کند که «سرعت» پیشرفتش از رقبای خود بیشتر باشد، در غیر اینصورت اگر پیشرفت کرده باشد اما میزان پیشرفتش کمتر از دیگران باشد، علیرغم پیشرفت، در جدول نزول میکند.
در اقتصاد هم همین قاعده حاکم است. نرخ خالص رشد اقتصادی را معمولاً با کمکردن نرخ رشد جمعیت از رشد اقتصادی حساب میکنند. اگر اقتصاد کشوری در یکسال یک درصد رشد کند و جمعیتش دو درصد افزایش یابد، عملاً نسبت به سال قبل عقبتر افتاده است، چون درآمد سرانه که حاصل تقسیم کل تولید به کل جمعیت است، کم میشود.
در شهر و شهرسازی هم همین قاعده حاکم است. میزان خانهسازی به خودی خود، شاخص گویایی نیست بلکه میزان خانهدارشدن مردم تابعی از «نسبت خانههای جدید به خانوارهای جدید» است و همینطور نرخ بیکاری فقط وقتی کم میشود که نسبت ایجاد شغل از نسبت ورود افراد جدید به بازار اشتغال جلو بزند.
خیابانها وقتی خلوت میشوند و راهبندان وقتی کم میشود که میزان خیابانسازی از نسبت ورود خودروهای جدید بیشتر باشد.
و شاید، گویاتر از همه مثالهای فوق، قدرت خرید مردم است. قدرت خرید واقعی وقتی بیشتر میشود که «افزایش درآمد» مردم بیشتر از «نرخ تورم» باشد وگرنه، سطح برخورداری و قدرت خرید مردم، ممکن است علیرغم افزایش درآمد، در قالب پرداختهای نقدی، کماکان تنزل یابد.
این، یگانه روش واقعی و منصفانه برای نقد و داوری عملکردهاست وگرنه، آمار خام به مردم ارائه دادن، حتی اگر قصد و غرضی هم در کار نباشد، به بزرگنمایی موفقیتها و پنهانسازی ضعفها میانجامد که نتیجهاش ناباوری و بدگمانی به آماردهندگان و مدعیان خواهد شد، البته اگر گوش شنوایی در کار باشد ... برگرفته از : اعتدال