... در ميان چهارده معصوم يك الگوى زن لازم بود، زيرا اگر تمام معصومين مرد بودند آن همه سفارشاتى كه ويژه بانوان است نظير همسردارى، خانه دارى، بچه دارى، حجاب و عفاف، صبر و تسليم در برابر ناملايمات، همه در دنياى لفظ و توصيه بود و شايد زنان ما پيش خود مىگفتند: اگر در ميان معصومين يك زن بود و خبر از حال ما داشت، اين همه توصيه و تكليف براى ما نمىشد.
وجود حضرت زهرا عليها السلام الگويى بود كه به زنان ثابت شود آنچه اسلام مىگويد قابل عمل است. نه تنها زهرا عليها السلام، بلكه دخترش حضرت زينب نيز الگوى زنان تاريخ است. بلكه دختر كنيز زهرا عليها السلام (دختر فضّه) به جايى مىرسد كه با قرآن گفتگو مىكند.
الگو بودن فاطمه زهرا عليها السلام تنها در چند مسئله خلاصه نمىشود به چند نمونه الگوئى حضرت عليها السلام اشاره مىكنيم.
اگر در قرآن سخن از احسان به والدين است، او به قدرى احسان مىكند كه پيامبر درباره او مىفرمايد: تو مادر پدرت هستى. يعنى محبت تو از دخترى فراتر است. «ام ابيها»
اگر در قرآن سخن از بخشش و ايثار است، پيراهن عروسى خود را در شب زفاف و در راه رفتن به خانه داماد به فقير مىبخشد. (به زنان مىگويد دور مرا بگيريد تا نامحرمان مرا نبينند و من اين لباس را در راه خدا بدهم.)
اگر در قرآن سخن از هجرت است، فاطمه عليها السلام هجرت كرد.
اگر در قرآن سخن از صبر و اخلاص و تسليم و تقوى و حياست، فاطمه زهرا عليها السلام به قله اين كمالات رسيده است.
اگر در قرآن سخن از علم و حكمت است، فاطمه زهرا عليها السلام كتابى به نام مصحف دارد كه امامان معصوم گاهى براى كسب اطلاع از آينده به آن كتاب مراجعه مىكردند.
اگر در قرآن سخن از كار و كوشش است، فاطمه عليها السلام در اثر كار در خانه دستش تاول زده بود.
اگر در قرآن سخن از عدالت است، فاطمه كار را بين خود و كنيزش به طور مساوى تقسيم مىكند.
اگر در قرآن سخن از رهبرى الهى است، فاطمه زهرا عليها السلام در خطبهاى كه در مسجد پيامبر خواند، حكومت وقت را محكوم و از همسرش حمايتى كرد كه به شهادتش انجاميد.
اگر در قرآن سخن از ايمان به آخرت و اشتياق به دنياى ديگر است، فاطمه همين كه از پدر شنيد اولين كسى كه به او ملحق مىشود خود اوست، شادمان شد.
با ديدن اين چند نمونه باور مىكنيم كه فاطمه زهرا عليها السلام الگوى عملى قرآن است.
گرچه در ميان فرهنگهاى ديروز و امروز و اشعار و ضرب المثلها زن تحقير شده و او را عنصرى وابسته و ضعيف مىدانستهاند، اما قرآن نه تنها به زنان، بلكه به تمام مردان مىگويد: همسر فرعون را الگوى خود قرار دهيد.
او در كاخ بود، اما جذب كاخ فرعون نشد. قلدرى فرعون را ديد، ولى نهراسيد. انواع وسايل رفاهى، باغها و نهرها و حكومتها و قدرت هايى را كه فرعون با آن مغرور مىشد و ادعاى خدايى مىكرد و مىگفت: «أليس لى ملك مصر و هذه الانهار تجرى من تحتى»(1)آيا با اين همه نهرهايى كه از زير پاى من جارى است، حكومت و فرمانروايى مصر براى من نيست؟! اما همسرش به خدا مىگويد: من جايگاه و مقامى نزد تو مىخواهم «ربّ ابن لى عندك بيتاً فى الجنّة»(2 (پروردگارا، براى من نزد خويش در بهشت خانهاى بنا كن. در اين آيه آنچه مهمتر از بهشت و خانه بهشتى است، كلمه «عندك» است. زن مىتواند به جايى برسد كه از لذتهاى موجودى كه در برابر چشم اوست بگذرد و به آنچه نزد خداست دل ببندد.
1- سوره زخرف، آيه 51.
2- سوره تحريم، آيه 11.
به نقل از: www.gharaati.ir